مری نناسی قسمت سوم
مریم نناسی عکس خود و عبارت «همیشه منتظر اتفاقات غیرمنتظره هستم» را منتشر کرد. این در نوشته های او دیده می شد
همه چیز به همین ترتیب ادامه پیدا کرد که مریم نناسی با انتشار مطلبی بازنشر این خبر شد که باز هم حواشی زیادی به همراه داشت.
مریم نناسی می خواست اتفاقی که برایش افتاده را منتشر کند تا شاید پاسخ تمام نظرات و سوالاتی را که دنبال کنندگانش انتظار داشتند از او پاسخ دهد …
مریم نناسی در پستی با عنوان حاشیه های متن من نوشت:
«فقط متون با قاب سفید
آنها نوشته های من هستند
رنج های من با سیاه قلم
آرزوهایم را با خون دلم می نویسم
افکار من فقط صفحات سیاه و سفید هستند
رویاهای من فقط لبخندی تمسخر آمیز بر لبانت می نشاند
در دفتر زندگی تمام آرزوهای من
آنها “ناخواسته” را ثبت کردند
بله، هر چقدر هم تلاش کنم به نتیجه نمی رسم
من روزی چندین بار خود سیاهم را عوض می کنم
رویاهای من خون روی جگرم است
تمام بدنم زخمی است و خون در تمام بدنم لخته می شود
و خون دیگر جریان ندارد
روزهایم را در سکوت می گذرانم
شب های تنهایی من
در یک مهمانی با درد نشسته ام
و آه و حسرت می خوانم
صبح دوباره خسته می نویسم، فقط امیدوارم
بگذار امروز کمتر بنویسم
اما باز هم نوشته ام فراتر از چند قلم است
و هر روز بیشتر و بیشتر می شود
مدادهای سیاهم تمام شد
کار من به نقطه خاصی رسیده است
می خواهم دو شیفت بنویسم
به نظر می رسد دارم تمام تلاشم را می کنم
این دفتر زندگی زودتر تمام می شود
تا برام بنویسی
دارند صفحات دیگری را آماده می کنند
هر کدام از این رکوردها قسمتی از بدنم را سیاه می کند
الان به فکر راه حلی هستم
پس دفتر و خودکار را کنار می گذارم
و یک سطل سیاه
سرم را خالی می کنم
تا اینکه ناگهان تمام بدنم سیاه شد
حالا من به خودم می گویم “بدشانس”
علی علی…..
بدانید چرا این مرد بدبخت همه حاشیه ها را سفید گذاشت
در کنار او بودنپر از نور و امید است
نور امیدی که دور نوشته هایش حلقه زده بود
تا شاید بدرخشند
کم کم این سیاهی ها کم رنگ می شوند
و مرا قوی تر از قبل کن……“
نوشته شده بود که همه بر این باور بودند که فصل جدیدی در زندگی مریم نناسی آغاز شده است.
(پایان قسمت سوم) ادامه دارد…