مجله گردشگری

پربازدیدترین‌ها
لینک های مفید

بیوگرافی نگار عابدی به همراه عکس از این بازیگر محبوب ایرانی

به قلم زود نیوز
به قلم زود نیوز
سرفصل‌های مقاله


زندگی نامه کامل نگار عابدی + عکس

بیوگرافی کامل نگار عابدی به همراه فیلم شناسی و عکسهای این بازیگر در نقشهای متفاوتش و عکس “نگار عابدی” و همسر و دخترش.با این بخش از دلگرم همراه باشید تا با نگار عابدی بیشتر آشنا شوید.

بیوگرافی “نگار عابدی”

بیوگرافی نگار عابدی

  • نام:نگار
  • نام خانوادگی:عابدی
  • تحصیلات:فارغ التحصیل تئاتر
  • همسر سابق:هدایت هاشمی
  • فرزند:یک دختر به نام اِما

**********************************************

نگار عابدی در رشته تئاتر از دانشکده هنر و معماری فارغ التحصیل شده است.نگار عابدی بازیگر یکی از بازیگرانی است که همیشه با سرخوشی و صداقت خاصی که دارد بدون نقاب از خودش می گوید.نگار عابدی به معضلی که این روزها برخی از بازیگران زن به آن دچار شده اند اشاره کرد و گفت، نباید بازیگران زن ما از تشکیل خانواده و مادر شدن به خاطر ترس از دست دادن جایگاه شغلی شان بهراسند و به آن تن ندهند چراکه هیچ چیزی به اندازه داشتن یک خانواده سالم و شیرین نیست. نگار از ماجرای جدایی از همسرش هدایت هاشمی گفت و اینکه بعد از جدایی ترجیح داد مدتی را به خاطر دخترش با خانواده اش زندگی کند. او نه از جدایی اش یک کابوس شوم ساخت نه اینکه این موضوع را پنهان کرد؛ سر بسته اما با صداقت به این نکته اشاره کرد که گاهی افراد در زندگی شان تصمیم می گیرند مسیرهای جداگانه ای را انتخاب کنند و باید به این تصمیم احترام گذاشت. باقی حرف ها را از زبان خودش بخوانید.

رفاقت من با دخترم

رابطه من و دخترم از همان ابتدا یک رابطه دوستانه بود، به نظرم وقتی بچه ها با پدر و مادرشان رفیق هستند، راحت تر مسائل شان را با آنها در میان می گذارند، «ِاِمای» من هم از همان دورانی که کم سن و سال بود تا حالا که کلاس اول ابتدایی رفته عادت کرده همه چیز را برایم تعریف کند، همین موضوع ما را به شدت به هم نزدیک می کند هر چند با گذشت سال ها او هنوز با کار من کنار نیامده و مدام می گوید«مامان سر کار نرو و پیشم بمون» اما من در جوابش می گویم سرکار می روم تا برایت پول در بیاورم، جواب او هم که خیلی جالب است می گوید باشه «برو پول در بیار که من رو پارک ارم ببری» (صدای خنده هر دو ما در فضا می پیچد) .

«اِما» دوست دارد بازیگر شود اما من و پدرش نه

اِما از همان دوران کودکی اش به بازیگری علاقه مند بود و در این حرفه هم استعداد دارد. اولین بازی اش را هم وقتی دو سالش بود در فیلم سینمایی «یه حبه قند» انجام داد، هرچند من و پدرش هیچ کدام تمایلی نداریم که او وارد عرصه بازیگری شود. ولی اگر بخواهد وارد این حوزه شود هم مخالفت نمی کنیم چون معتقدیم افراد باید خودشان برای سرنوشت شان تصمیم بگیرند. او یکی از مخاطبان جدی تئاتر است و نکته جالب اینجاست که هروقت من و پدرش روی صحنه هستیم آن کار را بیش از 10بار تماشا می کند و مورد نقد قرار می دهد. خوشبختانه او درسش هم خیلی خوب است و به موسیقی هم علاقه دارد، به همین دلیل دوست دارم او در چند زمینه پیشرفت کند و تنها به شکل تک بعدی رشد نکند.

یک آگهی سرنوشتم را تغییر داد

علاقه ا م به بازیگری همان طور که اشاره کردم از دوران کودکی ام همراهم بود اما تا زمانی که به 20 سالگی رسیدم فرصتی برای ابرازش پیدا نکردم. یادم است سال اول دانشگاه بودم و در رشته زبان انگلیسی درس می خواندم که آگهی کلاس بازیگری در یکی از مجلات نظرم را به خودش جلب کرد، حس کردم الان وقت آن فرا رسیده که بازیگری را به شکل جدی تجربه کنم، به همین خاطر در آن کلاس ثبت نام کردم، کار تدریس بازیگری در آن مجموعه بر عهده مهتاب نصیرپور و رویا تیموریان بود، بعد از مدتی وقتی خانم نصیرپور علاقه و پشتکارم را در عرصه بازیگری دید مرا به همسرش محمد رحمانیان برای بازی در یک نمایش معرفی کرد. بعد از آن اثر به شکل جدی وارد عرصه تئاتر شدم و برایم به قدری این هنر جدی شد که تا مدت ها وسوسه ای برای ورود به کار تصویر نداشتم.

بعد از جدایی با خانواده ام زندگی می کنم

وقتی دخترم هنوز به دبستان نرفته بود من و همسر سابقم، هدایت هاشمی حس کردیم که مسیر زندگی مان را باید از هم جدا کنیم به همین خاطر مدتی به اتفاق دخترم به منزل پدر و مادرم رفتم تا کارهای مربوط به جدایی انجام شود. بعد از طلاق مان هم دخترم باید به دبستان می رفت به همین خاطر دوست نداشتم دوباره به او شوکی وارد کنم و با تغییر محل زندگی کنونی اش باعث به هم ریختگی روحیه اش در ابتدای ورود به مدرسه شوم. ترجیح می دادم همه چیز در کمال آرامش رخ دهد از طرفی دخترم اِما از دوران کودکی با پدر و مادرم ارتباط نزدیکی داشت و حضور در کنار آنها برای هر دوی ما آرامبخش است. ضمن اینکه می خواستم به لحاظ مالی به ثبات بیشتری برسم سپس زندگی مستقل و دونفره ام را با دخترم آغاز کنم. به همین خاطر ترجیح دادم تا آن زمان از حمایت پدر و مادرم برخوردار باشم.

چرا خانم کوچیک سریال پس از باران نشدم

برای من به قدری کار در عرصه تئاتر جدی بود که به بازیگری در تصویر حتی فکر هم نمی کردم و اگر پیشنهادی هم در این حوزه به من می شد آن را رد می کردم. یادم است برای ایفای نقش خانم کوچیک از من دعوت شد اما به قدری بازی در تئاتر برایم مهم بود که آن پیشنهاد را رد کردم، همین موضوع را در فیلم سینمایی «خیلی دور خیلی نزدیک»تکرار کردم. بی تردید اگر پیشنهاد بازی در سریال پس از باران را قبول می کردم مسیر بازیگری ام به طور کامل تغییر می کرد هرچند گاهی خودم را به خاطر این تصمیم مورد پرسش قرار می دهم اما از سویی فکر می کنم من زمانی وارد عرصه تصویر شدم که جایگاهم در آن شکل گرفته بود و کسی نمی توانست با یک نقش جایم را چندان تغییر دهد.

ارزش مادر شدن

برخی از بازیگران فکر می کنند با ازدواج و بچه دار شدن شان جایگاه شان در بازیگری به مخاطره می افتد و باعث می شود که نتوانند مانند سابق کار کنند درحالی که در کشورهای صاحب سبک در عرصه بازیگری ما شاهد آن هستیم که چهره های مطرح تشکیل خانواده می دهند و صاحب خانواده پرجمعیتی هم می شوند. فکر می کنم باید جلوی این موج را که به نظر می رسد پشت آن عمدی هم در کار باشد را گرفت و اجازه داد افراد در فضای سالمی به حرفه بازیگری بپردازند. شاید به شکل مقطعی بازیگران بتوانند به واسطه چهره و موقعیتی که ایجاد می کنند پیشرفت کنند اما شک نداشته باشید چون جایگاهی که در آن قرار گرفتند واقعی نیست خیلی زود از آن جایگاه کنار کشیده می شوند و فرد دیگری آن جایگاه را تصاحب می کند به همین خاطر همواره سعی کردم در عرصه بازیگری در فضای سالمی حرکت کنم هرچند اگر این سلامت مانع از آن شود که پله های ترقی را به سرعت طی کنم و زمان برایم کندتر بگذرد، اما معتقدم جایگاهی که در این شرایط به دست می آورم قابل اتکاست و برای به دست آوردن آن به توانایی و استعدادم تکیه کرده ام.

تئاتر

مصاحبه (محمد رحمانیان)، تالار چهارسو، ۱۳۷۸مجلس‌نامه (محمد رحمانیان)

تالار چهارسو، ۱۳۷۸روی زمین (افروز فروزنده)

تالار سایه، ۱۳۸۲آندرانیک (حمید پورآذری)

تئاتر شهر، ۱۳۸۲زنی که زیاد می‌دانست (علیرضا اولیایی)

تئاتر شهر، ۱۳۸۲تیغ کهنه (نادر برهانی‌مرند)

تالار چهارسو، ۱۳۸۳هر چی دلت بخواد (حمید پورآذری)

تالار سنگلج، ۱۳۸۳مهاجران (حمید پورآذری)

تئاتر شهر، ۱۳۸۳رؤیای بسته شده به … (آروند دشت‌آرای)

کارگاه نمایش، ۱۳۸۴دُن کیشوت (علی‌اصغر دشتی)

تالار قشقایی، ۱۳۸۴کبوتری ناگهان (عباس غفاری)

تالار نو، ۱۳۸۴بازگشت به خان نخست (محمد رضایی‌راد)

تالار قشقایی، ۱۳۸۴اسب‌های آسمان خاکستر می‌بارند (علی رازی)

تالار چهارسوبیوه‌های غمگین سالار جنگ (هادی عامل)

تالار نو، ۱۳۸۵یک تنبیه با شکوه (نرمین نظمی)

تالار مولوی، ۱۳۸۶خانه (کیومرث مرادی)

تالار قشقایی، ۱۳۸۸آسمان روزهای برفی (محمد عاقبتی)

تالار مولوی، ۱۳۸۸ملا نصرالدین (علی‌اصغر دشتی)

تالار مولوی، ۱۳۸۸مرثیه‌ای برای یک سبک وزن (ایوب آقاخانی)

تالار سایه، ۱۳۸۸آخرین پر سیمرغ (اشتفان وایلند)

تئاتر شهر، ۱۳۸۸ فرایبورگ (آلمان)

تئاتر مارین باد، ۲۰۱۰ورود آقایان ممنوع (کتایون فیض‌مرندی)

تالار قشقایی، ۱۳۹۰«لباسی برای میهمانی» (محمد رحمانیان)

تهران، جشنواره بین‌المللی تئاتر فجر«افسون معبد سوخته» (کیومرث مرادی)

تهران، نوزدهمین جشنواره تئاتر فجر«چراغ‌ها را خاموش نکنید» (هومن برق‌نورد)

مشهد، یازدهمین جشنواره دفاع مقدس«فکاهی نامهٔ یک زن» (لیلی عاج)

تهران، پانزدهمین جشنواره تئاتر دانشجویی«شهادت‌خوانی قدمشاد مطرب» (محمد رحمانیان)

تهران، بیستمین جشنواره تئاتر فجر«مادر بزرگ یک مقدمه» (حمید پورآذری)

تهران، بیست‌ودومین جشنواره تئاتر فجر«بهمن»(افروز فروزند)

تهران،تئاترشهر – سالن سایه،١٣٩٤«مافيا»(افروز فروزند)

تهران،تئاتر باران،جمعه و اسفند ١٣٩٥

تله‌تئاتر

  • «تیغ کهنه» (نادر برهانی‌مرند)، شبکه ۴ جام جم
  • سد معبر (۱۳۹۵)صدای منو می‌شنوید؟
  • (۱۳۹۵)آبنبات چوبی (۱۳۹۴)
  • نیم (۱۳۹۴)
  • خانه‌ای کنار ابرها(۱۳۹۲)
  • شب بیرون (۱۳۹۲)
  • گنجشکک اشی‌مشی (۱۳۹۲)
  • دهلیز ‏(۱۳۹۳)
  • یه حبه قند (۱۳۸۸)
  • مانا (۱۳۸۷)

فیلم کوتاه

«خط مستقیم یک دایره» (امیر موسوی)

هدیه» (سعیده خصوعی)

«کاشکی» (امیر موسوی)

«زندگی، رنگ بِژ» (پیروز کرمی)

فیلم تلویزیونی

سایه‌های بلند گناه (۱۳۸۸ شهرام شاه‌حسینی)

مجموعه تلویزیونی

نگرانی (کاوه سجادی حسینی)

شبکه ۲جنگ دوستانه ۱و۲ (محمد رحمانیان)

گَپ به عنوان بازیگر مهمان (محمد رحمانیان)

دودکش (۱۳۹۲ محمدحسین لطیفی)

شمعدونی (۱۳۹۳سروش صحت)

گاهی به پشت سر نگاه کن (۱۳۹۳ مازیار میری)تعبیر وارونه یک رؤیا (۱۳۹۴ فریدون جیرانی) – شبکه ۱حالت خاص (۱۳۹۴ افشین اربابی) – بازیگر مهمان -شبکه نسیمپادری (۱۳۹۵ محمدحسین لطیفی) – شبکه ۱آرام می‌گیریم (۱۳۹۵ روح‌الله سهرابی) – شبکه ۲

جوایز

جایزه سوم بازیگری برای «لباسی برای میهمانی»، هجدهمین جشنواره بین‌المللی تئاتر فجرجایزه کانون ملی منتقدان برای «آندرانیک»، ۱۳۸۲جایزه دوم بازیگری برای «فکاهی نامهٔ یک زن»، پانزدهمین جشنواره تئاتر دانشجوییبرگزیده بازیگری سال، جشن بازیگر برای «دن کیشوت»، «بازگشت به خان نخست»، «کبوتری ناگهان» ؛۱۳۸۵جایزه دوم بازیگری برای «چراغ‌ها را خاموش نکنید»، مشهد، جشنواره یازدهم تئاتر دفاع مقدس، ۱۳۸۳جایزه یونیسف برای فیلم سینمایی «مانا»، ۱۳۸۷

بیوگرافی “نگار عابدی”

زندگی نامه کامل نگار عابدی

بیوگرافی “نگار عابدی”

بیوگرافی نگار عابدی

بیوگرافی “نگار عابدی”

عکس های زیبا از اینستاگرام نگار عابدی

بیوگرافی “نگار عابدی”

نگارعابدی

بیوگرافی “نگار عابدی”

بیوگرافی “نگار عابدی”

بیوگرافی “نگار عابدی”
بیوگرافی “نگار عابدی”

نگار عابدی

بیوگرافی “نگار عابدی”

نگار عابدی

بیوگرافی “نگار عابدی”

نگار عابدی

مجله اینترنتی دلگرم

مرجان امینی


بیشتر بخوانید  چرا کلاه قرمزی و پسرخاله در برنامه حزب نیست!؟
ممکن است به این مطالب نیز علاقه‌مند باشید.
ممکن است به این مطالب نیز علاقه‌مند باشید.
نظرتون رو بنویسید!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *