بیش از 30 شعر گلچین شده به مناسبت هفته دفاع مقدس



اشعار هفته دفاع مقدس


بسم الله الرحمن الرحیم

گرفتند انتقام کوچه ها را

شکستند ازدحام کوچه ها را

سفرکردند و ما با نیشخندی

عوض کردیم نام کوچه ها را


اشعار هفته دفاع مقدس / شعر دفاع مقدس


شعر دفاع مقدس


بسم الله الرحمن الرحیم

شب آخر هنوز یادم هست

خیمه زد عطر سیب در سنگر

خیمه تاریک شد، و این یعنی

روضه‌خوان گفت از شب آخر

گفت : این راه و این سیاهی شب

عشق چشمان خویش را بسته است

ما سحر قصد آسمان داریم

از زمین راه کربلا بسته است

خشک می‌شد گلوی او کم‌کم

روضه‌خوان تشنه بود در باران

یک نفر استکان آب آورد

السلام علیک یا عطشان

استکان را بلند کرد ، ولی

عکس یک مشت روی آب افتاد

مشک لرزید و محو شد کم‌کم

اشک سید که توی آب افتاد

***

نفست گرم روضه‌خوان! آن شب

دل به دریای آن نگاه زدی

دم گرفتی میان خون خودت

چه گریزی به قتلگاه زدی


اشعار هفته دفاع مقدس / شعر دفاع مقدس


شعر به مناسبت هفته دفاع مقدس


جاری است در زلالی این دشت آسمان

با این حساب سهم زمین هشت آسمان

این جا پرنده های زیادی رها شدند

باید خطاب کرد به این دشت آسمان

دشتی که در قدم قدم خاک روشنش

دنبال رد پای خدا گشت آسمان

در پیشواز آن همه پرواز، بارها

تا این دیار آمد و برگشت آسمان

ای دشت بر غروب تو سوگند لحظه ای

از خون کشتگان تو نگذشت آسمان


اشعار هفته دفاع مقدس / شعر دفاع مقدس


شعر به مناسبت هفته دفاع مقدس


پیر ما گفت شهادت هنر مردان است


عقل نامرد در این دایره سرگردان است


پیر ما گفت که مردان الهی مردند


که به دنبال رفیق ازلی می‌گردند


اشعار هفته دفاع مقدس / شعر دفاع مقدس


اشعار مخصوص دفاع مقدس


شهیدان،عاشق روی خدایند

به فکر گفتن قالوا بلایند

شهیدانی که نورآهنگ رفتند

حدیث تازه ای از کربلایند

شهیدان قلم در عرصه ی جنگ

به طوفان ، دیگران را ناخدایند

قلم،تنها پر پرواز عشق است

به اوج عاشقی درد آشنایند

به سر عمامه ای از نور ایمان

علی را در شهادت مقتدایند

شهیدان چون پرستو پر کشیدند

پرستوهای ما، اهل سمایند


اشعار هفته دفاع مقدس / شعر دفاع مقدس


اشعار زیبا برای هفته دفاع مقدس


روحمان با یادشان شاد…


شهادت لاله ها را چیدنی کرد


به چشم دل خدا را دیدنی کرد


ببوس ای خواهرم قبر برادر


شهادت سنگ را بوسیدنی کرد


“قیصر امین پور”


اشعار هفته دفاع مقدس / شعر دفاع مقدس


گلچین اشعار هفته دفاع مقدس


بسم الله الرّحمن الرّحیم

جاری است در زلالی این دشت آسمان

با این حساب سهم زمین هشت آسمان

این جا پرنده های زیادی رها شدند

باید خطاب کرد به این دشت آسمان

دشتی که در قدم قدم خاک روشنش

دنبال رد پای خدا گشت آسمان

در پیشواز آن همه پرواز، بارها

تا این دیار آمد و برگشت آسمان

ای دشت بر غروب تو سوگند لحظه ای

از خون کشتگان تو نگذشت آسمان


اشعار هفته دفاع مقدس / شعر دفاع مقدس


شعر با موضوع هفته دفاع مقدس


ما گرد مداری از خطر می گردیم

تا صبح به دنبال سحر می گردیم

سوگند به لاله ها، که همچون خورشید

زرد آمده ایم و سرخ برمی گردی


اشعار هفته دفاع مقدس / شعر دفاع مقدس


شعر دفاع مقدس برای سخنرانی


کاش می‌شد بچه‌ها را جمع کرد / سنگر آن روزها را گرم کرد


کاش می‌شد بار دیگر جبهه رفت / جنگ عشقی کرد و تیری خورد و رفت


ندیدم آینه‌ای چون لباس خاکی‌ها / همان قبیله که بودند غرق پاکی‌ها


به عشق زنده شدن عند ربهم بودن / شده ست حاصل آن‌ها زسینه چاکی‌ها


دلیل غربتشان اهل خاک بودن ماست / نه بی مزار شدن‌ها نه بی پلاکی‌ها


به آسمان که رسیدند رو به ما گفتند / زمین چقدر حقیر است آی خاکی‌ها


اشعار هفته دفاع مقدس / شعر دفاع مقدس


دو بیتی های زیبای هفته دفاع مقدس


عشق بود و جبهه بود و جنگ بود

عرصه بر گُردان عاشق تنگ بود

هر که تنها بر سلاحش تکیه کرد

مادری فرزند خود را هدیه کرد

در شبی که اشکمان چون رود شد

یک نفر از بین ما مفقود شد

آنکه که سر دارد به سامان می رسد

آنکه که جان دارد به جانان می رسد

دیده ام ، دستی به سوی ماه رفت

بی سر و جان تا لقاءالله رفت

زندگیمان در مسیر تیر بود

خاک جبهه ، خاک دامنگیر بود

آنکه خود را مرد میدان فرض کرد

آمد از این نقطه طی الارض کرد

هر که گِرد شعله چون پروانه است

پیکر صدپاره اش بر شانه است

تن به خاک و بوی یاسش می رسد

بوی باروت از لباسش می رسد

دشمن افکنهای بی نام و نشان

پوکه ی خونین شده تسبیحشان

کار هرکس نیست این دیوانگی

پیله وا می ماند از پروانگی

بیشتر بخوانید  جزئیات ثبت نام بیمه ملت بازنشستگان با تخفیفات و شرایط ویژه


اشعار هفته دفاع مقدس / شعر دفاع مقدس


شعر های پر مفهموم دفاغ مقدس برای کپشن اینستاگرام


باز دیشب دل هوای یار کرد

آرزوی حـجـلـه سـومـارکـرد

خواب دیدم سجده را بر مهردشت

فتح فاو و ساقی والفجر هشت

باز محورهای بوکان زنده شد

برف و سرمای مریوان زنده شد

از دوکوهه تا بلندای سهیل

بر نمی خیزد مناجات کمیل

یاد کرخه رفته و این رنج ماند

قلب من در کربلای پنج ماند

کاش تا اوج سحر پر میزدم

بار دیگر سر به سنگر میزدیم


اشعار هفته دفاع مقدس / شعر دفاع مقدس


شعر تبریک هفته دفاع مقدس


گرچه نه پلاک و نه جسد می بینیم


بعد از تو هنوز مستند می بینیم


دیگر خبر از “روایت فتح” ات نیست


هر هفته دوشنبه ها “نود” می بینیم!


ندیدم آینه ای چون لباس خاکی ها / همان قبیله که بودند غرق پاکی ها


به عشق زنده شدن عند ربهم بودن / شده ست حاصل آن ها ز سینه چاکی ها


دلیل غربتشان اهل خاک بودن ماست / نه بی مزار شدن ها نه بی پلاکی ها


به آسمان که رسیدند رو به ما گفتند / زمین چقدر حقیر است آی خاکی ها


*هفته دفاع مقدس گرامی باد*


اشعار هفته دفاع مقدس / شعر دفاع مقدس


شعر کوتاه برای تبریک هفته دفاع مقدس


این خاک که بوی استقامت دارد

برخیز به قامتش که حرمت دارد

تردید نکن که این زمین پاکیزه است

این تکه ی خاک هم قداست دارد


اشعار هفته دفاع مقدس / شعر دفاع مقدس


اشعار هفته دفاع مقدس برای بیو و پروفایل


روزِ وصل دوستداران یاد باد

یاد باد آن روزگاران یاد باد !

کامم از تلخی غم چون زهر گشت

بانگ نوش شادخواران یاد باد

گرچه یاران فارغند از یاد من

از من ایشان را هزاران یاد باد

مبتلا گشتم در این بند و بلا

کوشش آن حق گزاران یاد باد

گرچه صد رود است از چشمم روان

زنده رود باغِ کاران یاد باد

راز حافظ بعد از این ناگفته ماند

ای دریغا رازداران یاد باد !


اشعار هفته دفاع مقدس / شعر دفاع مقدس


شعر زیبای هفته دفاع مقدس


بار دیگر لاله ها از خاک روئیدن گرفت


غنچه، پیراهن شکاف انداخت، خندیدن گرفت


نغمه داوود یر دادند مرغان چمن


عطر گل در کوچه های شهرپیچیدن گرفت


هفته دفاع مقدس گرامی باد


اشعار هفته دفاع مقدس / شعر دفاع مقدس


تبریک هفته دفاع مقدس


تا کی دل من چشم به در داشته باشد ؟

ای کاش کسی از تو خبر داشته باشد

آن باد که آغشته به بوی نفس توست

از کوچه ما کاش گذر داشته باشد …


اشعار هفته دفاع مقدس / شعر دفاع مقدس


شعر برای تبریک دفاع مقدس


هم در دل جنون آغاز شد / زخم میدانهای مین ابراز شد


باز هم مجنون لیلایی شدیم / بعد عمری باز شیدایی شدیم . . .


هفته دفاع مقدس مبارک


اشعار هفته دفاع مقدس / شعر دفاع مقدس


ای روشنای خانه امید، ای شهید / ای معنی حماسه جاوید، ای شهید


چشم ستارگان فلک از تو روشن است / ای برتر از سراچه خورشید ای شهید


یاد شهیدان دفاع مقدس گرامی باد


اشعار هفته دفاع مقدس / شعر دفاع مقدس


شعر برای آغاز سخنرانی دفاع مقدس


بسم الله الرّحمن الرّحیم

یادت هست قلّاب میگرفتم

از دیوار باغ بالا بروی

تا ته باغ را نگاه کنی ؟

حالا من

درجه

درجه

به شانه ام افزوده ام

و تو

پلّه

پلّه

از آسمان بالا رفته ای …


اشعار هفته دفاع مقدس / شعر دفاع مقدس


شعر تبریک دفاع مقدس


سری که هیچ سر آمدن نداشت آمد

بلند بود ولیکن بدن نداشت آمد

بلند شد سر خود را به آسمان بخشید

سری که بر تن خود خویشتن نداشت آمد

.

.

هم قد گلوله توپ بود

گفتن : چه جوری اومدی اینجا ؟

گفت : با التماس !

گفتن : چه جوری گلوله رو بلند میکنی میاری ؟

گفت : با التماس !

به شوخی گفتن میدونی آدم چه جوری شهید میشه ؟

لبخندی زد و گفت : با التماس !

وقتی تکه های بدنشو جمع میکردن ، فهمیدم چقدر التماس کرده !!!


اشعار هفته دفاع مقدس / شعر دفاع مقدس


سروده های دفاع مقدس


این عطر خون توست با آبان می آید

ازجاده های سرخ کردستان می آید

بعد از شهادت زنده تر خواهی شد ای عشق!

عاشق که بی جان می شود، با جان می آید

مجنون جزیره نیست، مجنون سینۀ توست

چون از جماران جنون فرمان می آید

فرمانده می داند که خیبر سوز دارد

وقتی که لشگر می رود، گردان می آید

***

یک شهر میگرید در آغوش مزارت

یکریز در گلزار قم، باران می آید

بیشتر بخوانید  عکس های جدید نیوسه ضیغمی ۹۲


اشعار هفته دفاع مقدس / شعر دفاع مقدس


گلچین اشعار هفته دفاع مقدس


ای روشنای خانه امید، ای شهید/ ای معنی حماسه جاوید، ای شهید


چشم ستارگان فلک از تو روشن است / ای برتر از سراچه خورشید ای شهید …


اشعار هفته دفاع مقدس / شعر دفاع مقدس


بسم الله الرّحمن الرّحیم

ما گرد مداری از خطر می‌گردیم

تا صبح به دنبال سحر می‌گردیم

سوگند به لاله‌ها، که همچون خورشید

زرد آمده‌ایم و سرخ برمی‌گردیم


اشعار هفته دفاع مقدس / شعر دفاع مقدس


متن چند شعر زیبا درباره جبهه و جنگ


بسم الله الرّحمن الرّحیم

در خواب و خیال هم نرفتیم به جنگ

بی رنج و ملال هم نرفتیم به جنگ

ما نسل سپیدبخت سوم بودیم

از راه شمال هم نرفتیم به جنگ


اشعار هفته دفاع مقدس / شعر دفاع مقدس


اشعار بلند برای تبریک هفته دفاع مقدس


رفته بودیم شبی سمت حرم یادت هست‌ ؟

خواستم مثل کبوتر بپرم یادت هست‌ ؟

توی این عکس به جا مانده عصا دستم نیست‌

پیش از آن حادثه پای دگرم یادت هست‌ ؟

رنگ و رو رفته ترین تاقچه خانه مان‌

مهر و تسبیح و کتاب پدرم یادت هست‌ ؟

خانه کوچکمان کاهگلی بود ، جنون‌

در همان خانه شبی زد به سرم یادت هست‌ ؟

قصد کردم که بگیرم نفس دشمن را

و جگرگاه ستم را بدرم یادت هست‌ ؟

خواهر کوچک من تند قدم بر میداشت‌

گریه می کرد که او را ببرم یادت هست‌ ؟

گریه می کرد در آن لحظه عروسک میخواست‌

قول دادم که برایش بخرم ، یادت هست‌ ؟

راستی شاعر همسنگرمان اسمش بود

اسم او رفته چه حیف از نظرم یادت هست‌ ؟

شعرهایش همه از جنس کبوتر ، باران‌

دیرگاهی است از او بی خبرم یادت هست‌ ؟

آن شب شوم ، شب مرده ، شب دردانگیز

آن شب شوم که خون شد جگرم یادت هست‌ ؟

توی اروند در آن نیمه شب با قایق‌

چارده ساله علی ،‌ همسفرم یادت هست‌ ؟

ناله ای کرد و به یک باره به اروند افتاد

بعد از آن واقعه خم شد کمرم یادت هست‌ ؟

سرخ شد چهره اروند و تلاطم می کرد

جستجوهای غم انگیز ترم یادت هست‌ ؟

مادرش تا کمر کوچه به دنبالم بود

بسته ای داد برایش ببرم یادت هست‌ ؟

بعد یک ماه همان کوچه ، همان مادر بود

ضجه های پسرم ، هی پسرم یادت هست‌ ؟

چارده سال از آن حادثه ها می گذرد

چارده سال چه آمد به سرم یادت هست‌ ؟

توی این صفحه به این عکس کمی دقت کن‌

توی صف از همه دنبالترم یادت هست‌ ؟

لحظ ‌ای بود که از دسته جدا افتادم‌

لحظه ای بعد که بی بال و پرم یادت هست‌ ؟

اتفاقی که مرا خانه نشین کرد افتاد

و نشد مثل کبوتر بپرم یادت هست‌ ؟


اشعار هفته دفاع مقدس / شعر دفاع مقدس


شعر برای مجری تبریک دفاع مقدس


بسم الله الرّحمن الرّحیم

و آتش چنان سوخت بال و پرت را

که حتّی ندیدیم خاکسترت را

به دنبال دفترچه ی خاطراتت

دلم گشت هر گوشه ی سنگرت را

و پیدا نکردم در آن کنج غربت

به جز آخرین صفحه ی دفترت را

همان دستمالی که پیچیده بودی

در آن مهر و تسبیح و انگشترت را

همان دستمالی که یک روز بستی

به آن زخم بازوی همسنگرت را

همان دست هایی که پولک نشان شد

و پوشید اسرار چشم ترت را

سحرگاه رفتن زدی با لطافت

به پیشانی ام بوسه آخرت را

و با غربتی کهنه تنها نهادی

مرا آخرین پاره پیکرت را

و تا حال می سوزم از یاد روزی

که تشییع کردم تن بی سرت را

کجا می روی ای مسافر؟ درنگی!

ببر با خودت پاره ی دیگرت را


اشعار هفته دفاع مقدس / شعر دفاع مقدس


تبریک هفته دفاع مقدس با شعر


در سینه‌ام دوباره غمی جان گرفته است


امشب دلم به یاد شهیدان گرفته است


تا لحظه‌ای پیش دلم گور سرد بود


اینک به یمن یاد شما جان گرفته است


اشعار هفته دفاع مقدس / شعر دفاع مقدس


شعر درباره هفته دفاع مقدس


بسم الله الرّحمن الرّحیم

بیشتر بخوانید  لیست قیمت خودروهای پیش فروش شده ایران خودرو و سایپا 97


شب است و سکوت است و ماه است و من

فغان و غم اشک و آه است و من

شب و خلوت و بغض نشکفته‌ام

شب و مثنوی‌های ناگفته‌ام

شب و ناله‌های نهان در گلو

شب و ماندن استخوان در گلو

من امشب خبر می‌کنم درد را

که آتش زند این دل سرد را

بگو بشکفد بغض پنهان من

که گل سرزند از گریبان من

مرا کشت خاموشی ناله‌ها

دریغ از فراموشی لاله‌ها

کجا رفت تأثیر سوز و دعا؟

کجایند مردان بی‌ادّعا؟

کجایند شور‌آفرینان عشق؟

علمدار مردان میدان عشق

کجایند مستان جام الست؟

دلیران عاشق، شهیدان مست

همانان که از وادی دیگرند

همانان که گمنام و نام‌آورند

هلا، پیر هشیار درد آشنا!

بریز از می صبر، در جام ما

من از شرمساران روی توام

ز دُردی کشان سبوی توام

غرورم نمی‌خواست این سان مرا

پریشان و سر در گریبان مرا

غرورم نمی‌دید این روز را

چنان ناله‌های جگر‌سوز را

غرورم برای خدا بود و عشق

پل محکمی بین ما بود و عشق

نه، این دل سزاوار ماندن نبود

سزاوار ماندن، دل من نبود

من از انتهای جنون آمدم

من از زیر باران خون آمدم

از آن‌جا که پرواز یعنی خدا

سرانجام و آغاز یعنی خدا

هلا، دین‌فروشان دنیا‌پرست!

سکوت شما پشت ما را شکست

چرا ره نبستید بر دشنه‌ها؟

ندادید آبی به لب تشنه‌ها

نرفتید گامی به فرمان عشق

نبردید راهی به میدان عشق

اگر داغ دین بر جبین می‌زنید

چرا دشنه بر پشت دین می‌زنید؟

خموشید و آتش به جان می‌زنید

زبونید و زخم زبان می‌زنید

کنون صبر باید بر این داغ‌ها

که پر گل شود کوچه‌ها، باغ‌ها


اشعار هفته دفاع مقدس / شعر دفاع مقدس


اشعار دفاع مقدس و جنگ


اول پاییز بود و در کلاس

دفتر خود را معلم باز کرد

بعد با نام خدای مهربان

درس اول آب را آغاز کرد

گفت بابا آب داد و بچه ها

یک صدا گفتند بابا آب داد

دخترک اما لبانش بسته ماند

گریه کرد و صورتش را تاب داد

او ندیده بود بابا را ولی

عکس او را دیده در قابی سپید

یادش آمد مادرش یک روز گفت

دخترم بابای پاکت شد شهید

مدتی در فکر بابا غرق بود

تا که دستی اشک او را پاک کرد

بچه ها خاموش ماندند و کلاس

آشنا شد با سکوتی تلخ و سرد

دختری در گوشه ای آهسته باز

گفت بابا آب داد و داد نان

شد معلم گونه هایش خیس و گفت

بچه ها بابای زهرا داد جان

بعد روی تخته سبز کلاس

عکس چندین لاله زیبا کشید

گفت درس اول ما بچه ها

درس ایثار و وفا ، درس شهید

مشق شب را هر که با بابای خود

باز بابا آب داد و نان نوشت

دخترک اما میان دفترش

ریخت اشک و “داد بابا ، جان” نوشت


اشعار هفته دفاع مقدس / شعر دفاع مقدس


بسم الله الرّحمن الرّحیم

مردان غیور قصه ها برگردید

یکبار دگر به شهر ما برگردید

دیروز به خاطر خدا می رفتید

امروز به خاطر خدا برگردید


اشعار هفته دفاع مقدس / شعر دفاع مقدس


بسم الله الرحمن الرحیم

گرچه با کپسول اکسیژن مجابت کرده اند

مادرت می گفت دکترها جوابت کرده اند

مرگ تدریجی ست این دردی که داری می کشی

منتها با قرص های خواب ، خوابت کرده اند

خواب می بینی که در(( سردشتی )) و (( گیلان غرب ))

خواب می بینی که در آتش کبابت کرده اند

خواب می بینی می آید بوی ترش سیب کال

پس برای آزمایش انتخابت کرده اند

خواب می بینی که مسولان بنیاد شهید

بر در دروازه های شهر قابت کرده اند

خواب می بینی کنار صحن (( بابا یادگار ))

بمب ها بر قریه ی (( زرده )) اصابت کرده اند

قصر شیرینی که از شیرینی ات چیزی نماند

یا پلی هستی که چون سر پل خرابت کرده اند؟

خوشه خوشه بمب های خوشه ای را چیده ای

بادِ خاکی با کدامین آتش آبت کرده اند؟

با کدامین آتش ای شمعی که در خود سوختی

قطره قطره در وجود خود مذابت کرده اند؟

می پری از خواب و میبینی شهید زنده ای

با چه معیاری – نمی دانم – حسابت کرده اند


اشعار هفته دفاع مقدس / شعر دفاع مقدس


هفته دفاع مقدس مبارک…


دیدگاهتان را بنویسید