ترانه های ابتدایی در مورد رودکی
شعرهایی مثل رودکی خوب بود
غزل من مثل رودکی نیست
با اینکه لاغر میشم و هر دو
نمی دونم با این پرده چطور
زندگینامه، خاطرات
رودکی، وع اباعبدالله جعفر بن محمد بن حکیم بن عبدالرحمن بن آدم. در مورد دوران کودکی و نحوه تحصیل او اطلاعات کمی در دست است. در 8 سالگی قرآن را فرا گرفت و حفظ کرد و از آن زمان تا کنون به شاعری پرداخت.
برخی می گویند او در مدارس سمرقند درس خوانده است. آنچه مشهود است این است که او شاعری فرهیخته بود و تسلط او بر لغات فارسی به حدی است که هر فرهنگ لغت می تواند گواه شعر او باشد.
از معاصران رودکی، منجیک ترمذی (نیمه دوم قرن چهارم) و پس از او فاروحی (429 م) از استادان موسیقی زمان خود بودند. شاعران معمولاً ترانه های خود را با ساز در یکی از صفحه های موسیقی می خواندند. کسانی که صدای خوبی نداشتند یا موسیقی بلد نبودند، از راوی می خواستند که آهنگ او را در حضور ممدوح بخواند. رودکی آهنگ خود را با ساز می خواند.
رفته رفته شهرت رودکی به دربار سامانی رسید و نصر بن احمد سامانی (331-301ق) او را به دربار دعوت کرد. برخی معتقدند او پیش از نصر بن احمد به دربار سامانیان رفت و در آنجا بزرگترین شاعر دربار سامانی شد. در آن زمان در فضای ادبی، علمی، اقتصادی و اجتماعی فرارودا چنان تحول شگرفی رخ داد که دانشمندان آن دوره را رنسانس ایران می نامند.
بر اساس چنین بستر مناسب اقتصادی، اجتماعی و دانش بنیان برخی از پادشاهان سامانی، همچنین با همت و درایت وزرای مطلعی چون ابوالفضل بلعمی (330 م) و ابوعلی محمد جیهانی (333 م)، بخارا به عنوان یک علم بزرگ شناخته شد. و مرکز ادبی و درآمد فرهنگی.
در دربار سامانیان از فضای گرم و تضاد اندیشه ها بحث می شد و شاعران و اهالی فرهنگ از دور و نزدیک به آن می آمدند.
بهترین آثار علمی، ادبی و تاریخی مانند شاهنامه منصوری، شاهنامه ابوالمعیّد بلخی (قرن چهارم هجری)، عجایب العالمین، حدود العلم از شرق تا غرب در جغرافیا، ترجمه تعلیقات طبری توسط چند محقق. ، ترجمه ای از تاریخ طبری توسط ابوعلی بلعمی دلا ابوریحان بیرونی (440ق) و ابوعلی سینا (428ق) در عهد سامانیان پدید آمده است. علمای برجسته ای چون محمد زکریای رازی (313م)، ابونصر فارابی (339م)، ابوریحان بیرونی، ابوعلی سین و بسیاری از شاعران بزرگ مانند فردوسی (416/410م) امروز ظهور کردند یا تحت تأثیر قرار گرفتند. توسط آن
بزرگترین کتابخانه در آن زمان در استیم بود که ابوعلی سینا آن را دید و گفت که قبلاً آن را ندیده است. تأثیر این تحول نه تنها در آن دوره بلکه در دوره پس از آن نیز هست. رودکی فرزند چنین روزگاری است. او در دربار سامانیان نفوذ زیادی یافت و ثروت بیشتری به دست آورد. تأثیر شعر و موسیقی او در دربار نصر بن احمد به حدی بود که داستان بازگشت شاه از هرات به بخارا به خوبی نشان داده شده است.
وقتی نصر بن احمد سامانی به هرات رفت، مدت زیادی در آن کشور ماند، کسی نتوانست از پادشاه بخواهد که به بخارا برگردد; درباریان از رودکی خواستند که این کار دشوار را بپذیرد. رودکی آهنگ معروف «بوی مولیان اید همی – ایاد یار مهربان اید همی» را نوشت.
همه درباریان و شعرا و بزرگانی چون ابوالفضل بلعمی و ابوتجب مصابی صاحب دیوان رسالت شاعر و فیلسوف را گرامی داشتند. شهید بلخی (325 هجری قمری) و شاعر ابوالحسن مرادی با او دوستی و صمیمیت داشتند.
گفته میشود که او از ابتدا نابینا بوده است، اما در بررسی جمجمه و استخوانهای پروفسور گراسیموف (1970) مشخص شد که چشمهای او در سنین پیری توسط فلز مذاب کور شده، برخی از استخوانهایش شکسته شده است و او در همان سن فوت کرده است. سن بالای 80 سال
رودکی علاوه بر نصر بن احمد سامانی، دیگرانی چون امیر جعفر بانویه امیر سیستان، ابوطییب مصعبی، آل بلعمی، عدنانی، مرادی، ابوالحسن کسایی، عماره مروزی و ماکان خاکی را ستود.
آثار او نشان می دهد که او به مذهب اسماعیلیه گرایش داشت; شاید یکی از دلایل نابینایی او در دوران پیری همین باشد.
با توجه به مقاله کریمسکی، بعید به نظر نمی رسد که رودکی نیز پس از برکناری امیر کرماتی به دلیل حمایت وی از کرمات ها و بی توجهی به مذهب رایج آن زمان، نابینا شده باشد.
آنچه مسلم است زندگی صاحب کران مالک سکن ابوعبدالله جعفر بن محمد رودکی سمرقندی در هاله ای از ابهام قرار دارد و با اینکه بیش از هزار و صد سال از رحلت او می گذرد، هنوز معماهای زندگی او حل نشده است. و حجاب ابهام آشکار شد پدر شعر فارسی سایه ای گسترده است.
رودکی در سنین پیری با بی تفاوتی دربار مواجه شد و به زادگاهش بازگشت. آوازهای عصر او سرشار از شکوه زمانه، حسرت گذشته و بیان فقر است. رودکی از شاعران بزرگ سبک خراسانی است. چند آهنگ از آن را به یاد می آورد که بیشتر در قطعات مختلف پراکنده شده است.
سیری در محل کار
کامل ترین مجموعه نثر فارسی برای اولین بار در اشعار رودکی یافت شد و در اشعار باقیمانده 35 وزن مختلف به چشم می خورد. این آهنگ ها دارای زبان باز و توانایی بیان خود هستند. زبان او از سادگی و ذهنیت گاه زبان گفتار می ماند.
جملات کوتاه، افعال ساده، تکرار افعال و برخی اجزای جمله مانند زبان محاوره در شعر او به چشم می خورد. وجه غالب فانتزی در شعر او مقایسه است.
تخیل او قوی است. شعر او هرگز پیچیده نیست و در شعرهایش موجی از شادی و عروج، عقل گرایی، آشنایی، بی اعتباری دنیا، لذت گرایی و اندیشیدن به شادی موج می زند.
او نماینده کامل شعر دوره سامانی و سبک شعر قرن چهارم است. نقاشی های او زنده است و طبیعت در شعر او زنده است. به پیدایش و بازنمایی رباعیات نسبت داده شده است. رباعی بنیانگذار همان آهنگی بود که هنجگری خوانده بود و به پهلویجات معروف بود. رودکی به دلیل خوانندگی اش بیشتر به این نوع شعر تمایل داشت، شاید اولین شاعری باشد که بیش از دیگر راویان زمان خود از آن در سرودن ترانه استفاده کرده است. از اندک بیت ها، قطعات، ترانه ها و غزلیاتی که رودکی به یاد دارد، به خوبی می توان فهمید که او در تمام فنون شعری چیره دست بوده است.
معرفی آثار
تعداد اشعار رودکی را صد هزار تا یک میلیون بیت تخمین زده اند. اکنون بیش از 1000 بیت باقی نمانده است که شامل مجموعه شعر، مثنوی، قطعات و رباعیات است. اثر دیگر او منظومه کلله و دمنه است که محمد بلعمی آن را از عربی به فارسی برگردانده و رودکی به درخواست امیر نصر و ابوالفضل بلعمی آن را به فارسی برگردانده است (به گفته فردوسی در شاهنامه، رودکی به دستور کلله و دمنه نابینا بوده است). .
این آهنگ مجموعه ای از افسانه ها و حکایات هندی از زبان حیوانات افسانه است که تنها 129 بیت از آن باقی مانده و در دریای رمال المکدیس خوانده شده است. مثنوی های دیگر در دریاهای همگرا و سبک و تند به رودکی منسوب است که ابیات پراکنده آنها به یادگار مانده است. علاوه بر این، اشعار دیگری از او در مضامین مختلف مدیحه، غزل، طنز، خطبه، لطیفه، مرثیه و مرثیه وجود دارد.
عوفی در مورد او می گوید: «او آنقدر باهوش و تیزبین بود که در هشت سالگی تمام قرآن را از یاد گرفت و قرائت آن و شعر گفتن و بیان دقیق معنی را آموخت که مردم چگونه از او و او استقبال کردند. میل افزایش یافت و خالق حق تعالی شد. آوازی دلنشین و رسا را نزد ابوالاباق بختیار آموخت و در آن مهارت یافت. و ثروت و نعمت او به کمال رسید.
زادگاه او روستای بانج در روستای رودک سمرقند است. برخی او را نابینای مادرزادی می دانند و برخی معتقدند که او در اواخر عمر نابینا شده است. وی در سال 320 هجری قمری در روستای زادگاهش بانج درگذشت و در همان جا به خاک سپرده شد.
رودکی در سرودن انواع ترانه ها به ویژه قصیده، مثنوی، غزل و قطعات مهارت داشت و خوشبختانه این بیان در تاریخ ادبیات ایران شاعری پیش از خود ندارد که بتواند با او برابری کند.
رودکی به دلیل نزدیکی به امیر نصر بن احمد سامانی (301-331) جوایز و درود فراوانی را از پادشاه سامان و وزیران و اشراف او در باران دریافت کرد و به گفته نظامی با همراهی مایه به ثروت و ثروت فراوان دست یافت. نصر بن احمد از هرات به بخارا رفت، چهارصد شتر داشت.
علاوه بر سیمای رفاکی، شیوایی و شعر رودکی به قدری است که شاعران مشهوری چون شهید بلکی و بلخی معروف او را از معاصرانش ستوده اند و سخنرانان پس از او چون داچیچی، نظامی عروضی، انصاری، فاروحی و ناصر خسرو هستند. بسیار تحسین شده
ویژگی های گفتار
کلام رودکی در قدرت مقایسه و قرابت معنا با طبیعت و وصف بی نظیر است و در ادبیات او لطافت و متانت و انسجام خاصی می توان دید که تأثیر کلام او بر خواننده و شنونده است. در بیشتر اشعارش روحیه شادی و بی قیدی نسبت به عامل غم و تنبلی حکایت می کند و این حالت جدای از تأثیر محیط زندگی و کهولت سن، حاصل گستردگی تجملات و فراغت اوست. به گفته رشیدی سمرقندی بالغ بر یک میلیون و 300 هزار قصیده به رودکی نسبت داده شده است و امروز تعداد شعرهایی که در اختیار اوست به هزار بیت نمی رسد.
از منظر صنعت ادبی، گرانبهاترین بخش آثار رودکی مداحی او نیست، بلکه اشعاری است که کاملاً منطبق بر احساسات انسانی است.
جدای از مداحی ها و مضامین شاد و نشاط آور در آثار رودکی، اندیشه ها و پندهای آمیخته با بدبینی از جمله سخنان شهید بلحی است. شاید این اندیشه ها در سنین پیری و زمانی که ثروت او به فقر تبدیل شد، شکل گرفت، بتوان تصور کرد که این اتفاقات در زندگی رودکی به داستان نصر دوم بستگی دارد. پس از سرنگونی امیر کرمتی، کارکرد افتخاری که رودکی در دادگاه با آن راضی شده بود، متوقف شد.
رودکی با فرا رسیدن روز فقر و تلخی پیری چاره ای جز یادآوری روزهای خوش گذشته و گذراندن دوران جوانی نداشت.
نمونه هایی از آهنگ ها
زمان به من مشاوره رایگان داده است —– به زمان نگاه کن، اگر نگاه کنی، همش نصیحت است
به دیگران گفت روز بخیر که غصه نخورند —– خیلی ها روز تو را می خواهند
زمانه گفت: با خویشتن داری به عصبانیت من نگاه کن.
***
در یک تصادف شدید
ای غمگین و مستحق —– سرگردان سرشک همیبری
رفت اونی که اومد و رفت چی اومد —– هر چی بود خیره شدی از چی ناراحتی؟
آیا جهان را صاف خواهید کرد؟ —– گیتیستا کی صافی رو قبول داره؟
مست نشو تا نشنود
بیا تا روز قیامت عزاداری کن! —– کی به عزاداری برگشتی؟
زیاد اذیتم نکن —– اگه به هر بهانه ای اذیتم کردی
انگار بدبختی اش را به —– به هر که دلت می زنی نسبت داد
ابری از ظواهر و کسوف —– ماه را گرفت و جهان تاریک را سیر کرد
چه فرمان دهی چه نه، می ترسم —– بر خودت غلبه نکنی
در مواجهه با مشکلات —– رحمت و سخاوت و قدرت
آثار رودکی
مهم ترین کار رودکی نظم بخشیدن به کلیله و دمنه ها است که متأسفانه این اثر گرانبها و سایر آثار و مثنوی رودکی از بین رفته است و فقط ابیات پراکنده موجود است. از ادبیات پراکنده به جا مانده از اشعار کلله و دمنه و دیگر مثنوی های رودکی می توان دریافت که صاحبکران ملک سخن عنوان مناسبی برای او بوده است. شعر او قوه تخیل، قدرت بیان، قدرت و انسجام کلام را در هم می آمیزد و به همین دلیل در دربار سامانی ارزش و مرتبه ای داشت که شاعران پس از او همیشه برای زمانه خود می خواستند.
منبع: Bitotech