خشم یک احساس و هیجان است. در حالی که عصبانیت رفتار و اعمال من و شماست که البته گفتار را نیز در برمیگیرد. اولین پرسشهایی که مطرح میشود این است که چرا انسان خشمگین میشود و مراحل تبدیل احساس خشم به رفتار عصبانیت چیست؟ در پاسخ به این سوال که چرا انسان خشمگین میشود باید گفت که انسان موجودی است که از درد و رنج دوری میکند و از مرگ هم گریزان است. بنابراین هر عاملی که برای انسان درد و رنج بیاورد و یا زندگی اش را در خطر اندازد به شدت دفع میشود.
چرا انسان خشمگین می شود
به همین خاطر است که هر گاه اتفاقی مخالف خواستهها ، آرزوها ، احتیاجات و یا حق انسان رخ دهد به محض اینکه فرد احساس کند این اتفاق ممکن است در حال یا آینده باعث درد و رنجش او شود و یا سبب مرگ و نابودی اش گردد، بلافاصله نسبت به آن خشمگین میشود.در نتیجه میتوان گفت که خشم یک احساس عادی و طبیعی و همگانی است. اما این عادی و عمومیبودن به معنای خوب بودن خشم نیست. زیرا در هر حال خشم یک احساس ناراحت کننده و بد است و درست مثل تب و درد که نشانه ای از وجود بیماری است. خشم هم نشانه ای از احتمال وجود خطر و تهدید است و باید مورد ارزیابی قرار گیرد.
اما در عین حال نباید خشم را پدیده ای خوب بدانیم. درست شبیه کمربند ایمنی راننده خودرو که اگر بسته نشود اتومبیل به سروصدا میافتد اما اینکه کمربند را چیزی مقدس بدانیم و آن را دور گردن خود بپیچانیم کار درستی نیست.خشم فقط و فقط به مقدار کم، به عنوان علامت و نشانه و هشدار و اخطار، اگر به درستی استفاده شود میتواند مفید و خوب باشد و در غیر انیصورت بد و منفی است و باید برای آن کاری کرد.
انسان در تعامل دائمیبا طبیعت و انسانهای دیگر است به دلیل همین تعامل خشمگین شدن اتفاقی طبیعی است. اما تعداد دفعات خشمگین شدن در شبانه روز باید حد و مرز داشته باشد و متاسفانه ما در قرن حاضر آدمهای زیادی را میبینم که نه تنها ده بار و بیست بار بلکه در هر روز هزاران بار خشمگین میشوند.
چندین روش برای مقابله با خشم و عصبانیت
علل و عواملی که باعث بروز احساس خشم میشود در اکثر موارد خارج از کنترل انسان است اما آنچه به عنوان رفتار عصبانی میشناسیم امری کاملا اختیاری و قابل انتخابی است و چیزی به نام عصبانیت غیر قابل کنترل نداریم.انسان در عین حال که موجودی است که خشمگین میشود اما همزمان موجودی است که خودش را عصبانی میکند. به زبان ساده در بیشتر موارد انسان این توان را دارد که خشم خود را به عصبانیت تبدیل نکند و عصبانی نشویم.
خیلی از کسانی که معتقدند عصبانی شدنشان دست خودشان نیست معمولا وقتی یک مامور پلیس حضور دارد خودشان را نگه میدارند و رفتارهای پرخاشگرانه خود را کنترل میکنند. در واقع خشم به دلایلی به ما وارد و برما چیره میشود، اما عصبانیت رفتاری است که آگاهانه و به صورت ارادی از خود نشان میدهیم.اینکه چرا بعضیها در روز پنج شش بار خشمگین میشوند و بعضی دیگر حتی تا هزاربار هم خشم را تجربه میکنند به نظام باورها و چارچوب فکری آنها بستگی دارد.
بسیاری از ما با یک واقعیت بدیهی و مسلم جهان هستی آشنا نیستیم یا اگر آشناییم نفهمیدم یا اگر فهمیدیم آن را نپذیریفتیم یا اگر پذیرفتیم بر مبنای آن حس و احساس و عمل نمیکنیم. آن واقعیت بدیهی این است که:
زندگی واقعا یک تجربه سخت است.
تصور اینکه زندگی ساده بوده یا ساده است یا در آینده ساده خواهد بود تصوری کاملا باطل است.زندگی همیشه سخت و مشکل بوده و هست و خواهد بود کافی است نگاهی دقیق و عمیق بیندازیم به خوبی متوجه این حقیقت بدیهی و واضح میشویم. افراد خشمگین کسانی اند که این واقعیت مسلم را نمیبینند یا نمیفهمند یا نمیپذیرند!
رویدادهای زندگی با ما مثل پرکاهی در طوفان برخورد میکند! همه ما در زندگی درگیر توفانی هستیم که به عنوان یک واقعیت باید آن رابپذیریم. البته واقعیتهای دیگری هم برای پذیرفتن وجود دارند از جمله اینکه:
زندگی با محدودیت و محرومیت همراه است. زندگی بر مبنای اصل مابه ازاء کار میکند. بدست آوردن هر چیزی به قیمت از دست دادن چیزهای دیگر تمام میشود. وقتی به دیدن والدین میرویم از تفریحات دیگر دور خواهیم ماند. هر کاری در زندگی با خودش محرومیتهایی به همراه داره و این انتخاب من و شماست که از کدام کارها محروم شویم. پذیرش محدودیت و محرومیت در زندگی به عنوان یک واقعیت قطعی کمک میکند که هنگام محروم بودن احساس خشم نکنیم.
واقعیت دیگری هم وجود دارد و آن این است که:
زندگی با درد و رنج همراه میباشد. تارو پود زندگی با درد و رنج آمیخته شده و درد و رنج واقعیتی است که باید آن را بپذیریم. کسی که منکر رنجهای زندگی میشود و با هر درد و رنجی مخالفت میکند، به محض مواجهه با کمترین رنج خشمگین میشود. برای داشتن بدنی سالم و قوی باید برنامه ورزشی منظم و متناوب داشته باشیم و این اجتناب ناپذیر است و همه میدانیم که چنین برنامه ای با رنج همراه هست.
در بسیاری موارد آنچه درد و رنج مشروع نامیده میشود برای رشد و تکامل من و شما واجب است. آنچه باید از آن گریخت درد و رنجی است که باورها و پیش فرضهای نادرست ذهنی به ما تحمیل میکنند و نباید بپذیریم. متاسفانه بیشتر مردم دنیا بر اساس درد و رنجهای تخیلی و ذهنی، رفتارهایی خشن و پرخاشگرانه از خود نشان میدهند که میتوان با کمیتامل روی باورها این رفتارهای بد و منفی را کنار گذاشت.
بر گرفته از کتاب مدیریت خشم برای همه نوشته ی : صفورا جمالی انتشارات نوروزی زمستان ۹۶