معنی درس ( زندگی همین لحظه هاست ) هشتم فارسی هفتم
معنی واژه های درس هشتم
🍂 تردید: شک
🍂 دقایق: جمع دقیقه, لحظه ها
🍂 دل آِزرده : ناراحت
🍂 اثنا : میانه ها
🍂 حیرت : سر گشتگی / شگفت زده شدن
🍂 حک کردن : تراشیدن
🍂 صاحبان قبور : کسانی که مرده اند و در گور دفن شده اند.
🍂 نظر : نگاه / دید گاه
🍂 خفتن : خوابیدن
🍂 اعظم : بزرگ/ بزرگتر
🍂 غفلت : بی خبری
🍂 دی : دیروز
🍂 نامده : نیامده
🍂 الکی: غیر جدی / دروغی
🍂 اضطراب : نگرانی / پریشان حالی
🍂 گره از کار دیگران گشودن: کنایه از بر طرف کردن مشکل
🍂 مصاحبت : هم نشینی / گفت و گو
🍂 اعجاب: شگفتی و تعجب
🍂 تامل : اندیشیدن / فکر کردن
🍂 عبرت : پند / اندرز
معنی کلمات سفرنامه اصفهان
معنی واژه ها
🍂 قلم زنی : کندن نقش بر روی فلزات
🍂 عین: مثل /مانند
🍂 از کوره در رفتن : کنایه از خشمگین شدن
🍂 طاقت: تاب و توان
🍂 عمارت : ساختمان / بنا
🍂 پلکیدن : آهسته و آرام حرکت کردن
🍂 هر هر خندیدن : پیوسته و بیهوده خندیدن
🍂 تو نخ چیزی رفتن : مشغول و متمرکز در کاری شدن
🍂 کلافه شدن : سخت ناراحت شدن
🍂 قراضه : خراب / کهنه و فرسوده
🍂 حوصله : صبر / تاب و تحمل
🍂 از زبان افتادن : کنایه از خسته شدن از پر حرفی / به کنایه نتوانستم حر ف بزنم
🍂 تو ذوق کسی زدن: مایوس و ناامید کردن کسی
🍂 بار و بندیل : اسباب و اساس
🍂 ناشتایی : صبحانه عازم : قصد کننده
🍂 تک و دو : تلاش و تکاپو
🍂 شوفر: راننده ی اتومبیل در زبان فرانسه
🍂 پوز خند: خنده ای به قصد تمسخر
🍂 بیتوته : شب در جایی ماندن
🍂 پر پر زدن دل : کنایه از نهایت اضطراب و بی تابی
🍂 اوقات تلخی : تند خویی
🍂 دیزی : دیگ آبگوشت
🍂 رونق : رواج
🍂 مناره : ستونی بلند در مسجد که در آن اذان میگویند
🍂 آهان : بلی/ آری کار دست کسی دادن : برای کسی مشکل درست کردن
🍂 علاف: بی کار و سر در گم
🍂 عازم : رهسپار
🍂 گوشزد نمودن : یاد آوری کردن / تذکر دادن
🍂 زیربار رفتن : کنایه ازپذیرفتن مسئولیت
🍂 لب و لو چه تو هم رفتن : کنایه از اخم کردن / غمگین شدن
🍂 یک سطل آب سر کسی ریختن : کنایه از کسی را ما یوس و نا امید کردن
حتماً بخوانید: