مجله گردشگری

پربازدیدترین‌ها
لینک های مفید

ماجرای مرگ وحشتناک برادر پیان، ترانا علیدوستی

به قلم زود نیوز
به قلم زود نیوز
سرفصل‌های مقاله



ترانه علیدوستی

تاران علیدوستی بازیگر کشورمان با بازی در فیلم Man Taran 15 Solar Darim وارد دنیای بازیگری شد.

ترانه علیدوستی یک برادر به نام پویان داشت که در سال 1392 بر اثر انفجار مواد قابل اشتعال در جشن چهارانباشی سوری جان باخت. این اتفاق در زمانی رخ داد که ترانه در چهاربانسوری اصغر فرهادی بازی می کرد.

تاران علیدوستی بازیگر مطرح سینمای ایران که بر اثر انفجار مواد محترقه در چهارشنبه سوری در سال ۱۳۸۳ و همزمان با بازی عسگرافراهادی در فیلم چهارشنبه سوری برادر خود را از دست داد، با انتشار یادداشتی به تشریح این حادثه پرداخت. ترانه علیدوستی را نوشت:

زمانی که در فیلم چارشنب سوری اصغر فرهادی بازی می کردم خیلی سخت بود، تمام داستان فیلم در همین روز می گذشت، سپس اعلام شد برادرم بر اثر تصادف ناگوار که انفجار مواد اشتعال زا است فوت کرده است. . مواد هر وقت به این خاطره تلخ نگاه می کنم یاد لحظه ای می افتم که سر صحنه فیلم خبر فوت برادرم را دادند. همه ما شوکه شده بودیم.

بابا و مامان همیشه نگران برادرم بودند و در نهایت نتوانستند به او کمک کنند. پویان مانند بسیاری از نوجوانان پسری لجباز و شیطون بود. او اصلا پسر ساده ای نبود. او کنترلی بود که من نبودم، اما جوابی را که از او نگرفتند از من می گرفتند. اقدامات او در نهایت این بلا را بر سر ما و خودش آورد.

هنوز هم نمی توانم باور کنم، حادثه آن روز در سوریه هنوز برای من و خانواده ام یک کابوس است. در اواخر سال 83 و عید 84 من و خانواده ام روزهای بد و سختی را پشت سر گذاشتیم. هر روز برای ما سخت بود که پویا نباشیم و هنوز هم سخت است.

بیشتر بخوانید  بیوگرافی دیلیپ کومار بازیگر کلاسیک سینمای هند + داستان مرگ

در زمان فوت پوجان من سر صحنه چهارشن سوری بودم و او دقیقاً در همان روز چهارشان سوری یعنی 4 اسفند 1362 درگذشت. وقتی خبر را دادند، نمی دانم چگونه به خانه رسیدم. اما بعد از آن و وقتی مراسم تمام شد، خواستم با بازی در یک فیلم سریع و خودجوش بدنم را گرم کنم و دوباره به گروه پیوستم.

در واقع یک هفته سر کار نرفتم که سه روز آن سه روز اول عید بود که به هر حال و بدون هیچ اتفاقی تعطیل بود. در واقع به خاطر این اتفاق فقط 4 روز دست از کار کشیدم. بعد از اینکه سر کار برگشتم احساس کردم این هفته برایم حدود چهل روز است و خیلی دیر شده است.

خوشبختانه هیچکس مثل یک عزادار با من صحبت نکرد و فضا سنگین نبود، مثل قبل دوستانه بود، شاید به این دلیل که بچه ها در این هفته تمام مدت کنار من بودند و در تمام جشن ها حضور داشتند. امیدوارم این اتفاق برای هیچ خانواده ای نیفتد. زیرا چنین حوادثی واقعاً وحشتناک هستند و هرگز قابل هضم نیستند.

شاید مادرم کسی باشد که هرگز نتواند با این موضوع کنار بیاید. البته نمیشه گفت کی سخت تر بود! اگر روزی تصمیم گرفتم تنها پیام اخلاقی زندگی ام را به جوانان بدهم (چون از پیام دادن خوشم نمی آید) می گویم تا می توانید لذت ببرید. الان وقتشه… اما با آتش بازی نکن، ریسک کن. نه برای خودم، برای ما خواهران.


ترانه علیدوستی


ترانه علیدوستی


ممکن است به این مطالب نیز علاقه‌مند باشید.
ممکن است به این مطالب نیز علاقه‌مند باشید.
نظرتون رو بنویسید!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *