مجله گردشگری

پربازدیدترین‌ها
لینک های مفید

شعر فداکاری و گذشت + مجموعه اشعار کوتاه و بلند بخشش بسیار با مفهوم

Picture of به قلم زود نیوز
به قلم زود نیوز
سرفصل‌های مقاله


در این قسمت آهنگ هایی با موضوع ایثار و گذشت قرار داده ایم. ترانه ایثار و گذشت یکی از موضوعات مورد علاقه شاعران ایرانی است. در ادامه گلچین مجموعه ای از آهنگ های کوتاه و بلند عاشقانه ایثار و بخشش را خواهید خواند.

ترانه عشق گذشته، گذشت و فداکاری

زیباترین آرایش..

راستگویی برای لب های تو

از خدا برای صدایت دعا کن

رحمت و شفقت برای چشمانت

بخشش برای دستانت

عشق به قلبت

و دوستی برای زندگی شما وجود دارد.

***

و طلای بخشش را به تو نداد

مثل پا گذاشتن روی بخشش است

***

گذشتی..از گذشته..از گذشته و بخشش..

از مکث شمردن و در نظر گرفتن غیب ..

و از زندگی بی دغدغه مردم ..

و از سایه خاطره..

و چشمانش را روی زخم دائمی بست..

و به خوابی به رنگ مرگ ایمان آورد..

و به حقایق تنهایی خندید..

و به گذر لحظه ها ایمان داشت..

***

مجموعه شعر فداکاری

او بسیار بخشنده بود

اگر مشکلی دارید ببخشید

بستگی به ارزان بودن باند دارد

مرد پارسا را ​​ببخش

***

بخشش “ببخش” عشق را پخش کن”

خشم «مشکل» است… پایانش «حسرت» است.

هر چه “ثروت ما” کمتر باشد… “دربار ما” بیشتر…

با «خودداری»… «خویشاوندی»

نگو “خشم” چشم “چشم”

انسان “دلپذیر” است – گلها “معطر” هستند.

“عشق عشق”

متنفر از “کینه”.

برای “مهربانی” .. “عشق” برز

با “آشتی” … “آشتی”

و از جدایی «باش» جدا شد «».

***

سرود ایثار و گذشت

گاهی می بخشم

گاهی می گذرند

معنای این دو متفاوت است

دیگران را به دلیلی ببخشید

این نقطه ضعف من نیست

من آنها را می بخشم

چون من خیلی قوی هستم

می دانم که مردم اشتباه می کنند.

بزرگترین هدیه گذشت

آرام است

***

زمان گذشت

بخشیدن

برای فراموش شدن

تا با خودش آشتی کند

برای آرامش روح و جسم

هر روز بهترین زمان برای شروع ساختن خود است

***

آهنگ کوتاه تموم شد

یاد بگیرید با خورشید خداحافظی کنید

عشق را بدون قبض پخش کن،

دروازه های قلبت را به روی همه باز کن

و به خدای نزدیک ایمان بیاور

او بهترین ها را برای شما ارائه کرد.

***

سرود ایثار و گذشت

بزرگ کسی است که قلبش کودکانه باشد

عصبانی بودن

من او را بی قید و شرط دوست دارم

و بخشش او بی نهایت است…

***

با ناب ترین سلام عشق آشتی کنیم

بیا با بنفشه ها آشتی کنیم

دیگه از غم حرف نزنیم

بیا این صبح بهاری بخندیم

***

اگر چه ما را از کار دل دنیا محروم می کند

کار دل و کار دنیا را رها نمی کنم

***

سرود ایثار و گذشت

آهنگ عشق گذشته (طولانی)

مردم را می بینند، اما نمی دانند

می بینند که اشک در چشمانشان حلقه می زند، اما نمی دانند

خورشید درخشان است

می بینند که قلبشان می تپد، اما نمی دانند

این یک پروانه در حال پرواز است

او می بیند که پروانه ای در حال پرواز است، اما آنها نمی دانند

بخشش عشق است که می لغزد و می رود

او می بیند که درخت عاشق خورشید است

اما او نمی فهمد که چگونه گم نشود

اما درخت خوب می فهمد… عشق را می فهمد، با چشم دل می بیند

که هر ذره این دنیا در عشق چیده شده است

می بینید همه چیز را می بینند اما نمی فهمند

آنها می بینند، اما نمی دانند که دیدن کافی نیست

چشم دارند و نمی بینند… وای بر کسانی که دوست دارند بشنوند

چیزی نبینیم

لمس کن و تنها با من فکر کن

*علی خلیفه*

***

این خبر به دورترین نقاط جهان می رسد

او نمی خواست به من برسد، بدون شک خسته است

شکنجه از این بیشتر؟ جلوی چشمان خودم

بگذار آن که سهم توست به سراغ دیگران بیاید

چه کار می کنی؟ اگر تمام زندگیت را بخواهی

یک نفر ناگهان می تواند به راحتی به او برسد

بگذار از دلت جدا شود

یکی رو بگیر که یه دوست ترش داشته باشه

رها کن و دو پرنده شو

این خبر به دورترین نقاط جهان می رسد

گله نکن، بغضت را بخور

که هق هق شما شنیده نمی شود

خدا نکنه… نه! قسم نمیخورم

از دست دادن کسی که دوستش داشتم

خدا نکنه این عشق رو از دست بدم

ان شاء الله به زودی آن زمان فرا می رسد

*نجمه زارع*

***

بیشتر بخوانید  جملات تسلیت ماه محرم؛ متن تسلیت ماه محرم حسینی، شعر تسلیت ماه محرم

سرود ایثار و گذشت

آهنگ های طولانی در مورد بخشش

او باید خداحافظی کند..از گذشته..از گذشته و ببخشد..

از شمردن شکسته ها و غیب ها..

و از آدم های بی خیال ..

و از سایه خاطره..

و چشمانش را روی زخم دائمی بست..

و به خوابی به رنگ مرگ ایمان آورد..

و به حقایق تنهایی خندید..

و به گذر لحظه ها ایمان داشت..

* افسانه اسماعیل زاده *

***

دوستم از جاده رسید، از پیامش لذت بردم

آمرزش و رحمت کیست؟

او رفت و من امیدوار بودم دوستمان بیاید

حالا که تمام شده به حرفش راضی است

یک بار جمشید و تختش را دیدم!

ویرانه دلم چنان شد که انگار شیشه شکسته است

لعنت بر هر دو دنیای سگ تازی و الکساندرا

خرابه های کشور ما خاص و رایج شده است

خواجو به کوه می رود و سعدی آهسته می نالد

ارم و سروس را دیدم که سرش را به پشت بام می مالیدند

بهترين ها را برايت آرزو دارم

نصف و نصف شکر را به من بدهید

به آستان حافظ نگاه می کنی

به عنوان متصل، مهاجرت به لطف نام او

*حافظ*

***

ناگهان عقل و تصورم را از دست دادم

چای معطری که قبلا از دهانتان افتاده است

از تو گذشتم تا با تو تنها باشم

مثل عکسی که در آب جاری افتاد

فکر کردی بدون تو میمیرم؟ من نمردم، من زندگی می کنم

برگ های سبز از لب های سرد پاییزی افتادند

صحبت هایی بین ما شده است … اما این روزها

داستان دل شکسته ام بر سر زبان ها افتاد

شاد باشید و با لاف زدنتان شاد باشید

ظرف شرم شما از آسمان افتاده است

*آرزو نوری*

***

بانداژی که ابروهای شوخ تو را به کمان انداخت

او عمداً یک فریاد ناتوان به سمت من پرتاب کرد

برای دو عالم که رنگ الفت بود نقشی نبود

زمان طرح عشق این بار پرتاب نشد

به خیریه ای که نرگس خودش را به آن فروخت

فریب چشمان تو صد طغیان به جهان انداخته است

با شراب و خوی به چمن می روی

آن آب آتش را به رنگ ارغوانی به سوی تو پرتاب کرد

رفتم حمام چمن

چو به این فکر کرد که غنچه از دهانش بیرون می آید

بنفشه به سیم آن بسته شده است

صبا حکایت غیرت تو را گفت

شرم بر شما برای هر چیزی که به شما نسبت می دهم

سمن خاک رو انداخت تو دهن سابینا

حالا در آب غرق می شویم

سرنوشت ابدی را نمی توان از خود گرفت

اما افتتاح حافظ در این خرابه بود

که او را برای همیشه بخشید

دنیا به سلیقه من الان دور است

مرا غلام خواجه جهان کرد

*حافظ*

***

در واقع، غذا منبع تجمل و لذت است

ورکسی با تو خورد بهتر از این نیست

شاید ساکیا از خداحافظی فروغی ناراحت باشد

دور بودن از ملک ناصرالدین خوشایند نیست

جلوی زمین پاشیده می شود

هیچ چیز شادتر از بخشیدن درب سام نیست

پادشاهی او جاودانه و او پادشاه خواهد بود

تزیین تاج و نگین خوشایندتر نیست

* فروغی بسطامی *

***

دیگران را ببخش…

چرندیات، تهمت، خیانت و بی ادبی

نشانه ناپختگی انسان است.

نوزادان نارس بسیاری از این موارد را دارند

به انسانیت رسیدی!

مهربان و بدون سرزنش و سرزنش باشید

و از این حرفها ناراحت نمیشم…

از اینها بگذر…

اگر هوای دلت کدر شد و چشمانت افتاد،

باشد که این اشک ها باران رحمت و مغفرت باشد

برای کسانی که نمی دانند و زمین خشک است

این قلب شماست

این منبع کلیدی است که به منبع عظیم فیض خداوند متصل است.

***

اگر به فکر ما هستید، دوست ما بی معنی است

من نمی خواهم دوباره فکر کنم

اگر قبول کنی خودت را گم می کنی

رای دادن به ما خلاف ایمان ماست

بین عیب و هنر پیش دوستان عزیز

مهم نیست چون نظر همان رضایت است

نگرانی ای که اگر متحول می شد مال تو بود

نگذارید اراده شما خدشه ناپذیر باشد

شما هر کاری انجام می دهید نمی خواهید به من توهین کنید

هر چه می خواهی به جای دوست برو

اگر بین اعراب خصومت و جنگ باشد

بین لیلی و مین عشق و صفا هست

به گفته تهمت‌زنان، هزاران دشمن در حال سقوط هستند

بین یک عاشق و یک معشوق دوستی وجود دارد

غلام قد بلند من با شنل بازی می کند

کسی که در عشق هزار جامه بکارد

من نمی توانم یک ساعت بدون او بنشینم

چون نمیتونم بلند شم

زیبایی و اشتیاق در چشم است

گدا یک گدا است اگر همه در دنیا شروع کنند

من تو را به خاطر عشقت سرزنش نمی کنم

و اگر این کار را بکنند، این فقط تقصیر من نیست

هر کی همچین آدمی رو دوست داره

لازم به ذکر است که برای خدمت رسانی مناسب

گفتی خداحافظی اشتباه بود

اشتباه نکنید، دیگر نگویید اشتباه است

از غم یار سعدی شاد می شود

با اینکه رنج می کشد، امید را دوست دارد

مصیبت و دردسر امروز در دل درویش

او خوشحال است که امید به رحمت فردا است

*سعدی*

***

ما در جستجوی عظمت و اعتبار به این امر رسیدیم

ما از احادیث بد به اینجا پناه برده ایم

برو به خانه عشق ما و سرحد نیستی

ما تا اقلیم هستی آمده ایم

سرسبزی خط شما را هم از باغ عدن دیدیم

اومدیم دنبال این مهر گیاه بگردیم

با چنان گنجی که خازنش امین روح شد

ما به عنوان گدا به خانه امپراتور آمدیم

لنگر رویای تو، کشتی موفقیت کجاست؟

در این دریای کرم غرق در گناه

شرم بر تو ای ابر خطا

به دادگاه سیاه رسیدیم

این شنل پشمی را که ما داریم نگه دار

ما بعد از غفلت با آتش آمدیم

*حافظ*

***

زندگی ادامه یافت، پیری گذشت و نوجوانی مرد

با این فکر که فردا زندگی است، ناگهان یکی دید که مرد

ما از زندگی و بقیه قافله غافلیم، مرده را دیده ایم و فراموش کرده ایم

عمر ما کوتاه است و عمر کوتاه، آرزوی ما طولانی و بی خیال مردن است

بی خیالی ما گذشت، تمام زندگی مان گذشت تا به هوش آمدیم

روزی می رسد که تنها می شویم، یکی یکی در قبر خود دفن می شویم

روزی می رسد که ما برویم، حسرت و صد آه و افغانی خواهیم داشت

شبی که ترس است می آید و شب است، در میان غبارها عقرب است

کارما ترس و لرز است، کار او پرسیدن و بوییدن است

در سفر چمدان داشتیم، آن را برداشتیم تا پر کنیم

کیسه را خالی کردیم اما با نگاه سرد اینجا ماندیم

به خدا می گویم خدایا مرا ببخش، به من می گوید که بخشش تمام شد

ناخودآگاه، اینقدر غفلت شده، مرده را ببین و راحت بگذر

سکوتت را با یاد او پر کن شاید امشب آخرین شب باشد

* سیدمحمد موسوی *

***

بت مقام اعلای خود، چو محمود، خطای انسانی را بخشید

عفو با عفو قاضی شروع شد و شما در سرور شروع کردید

همه انبیا زندگی لطیفی با بخشش و رحمت داشتند

وقتی داستان های قدیمی را می خوانید، برکت خواهید داشت و سخت کار خواهید کرد

به داستان یوسف گوش کن، گاهی قدرت از درد و رنج می گذرد

ابراهیم و موسی و خضر و داود همان مسعود بودند

بخشش احمد گاه گاه پیکر گاستاستا را بشنو از مصیبت های مردم تباکر

در روز قدرتش، مسح دل از هر گرفتاری پنهانی باز شد

در روز قیامت پادشاه اهل معادن شدی به آمرزش خوار شدگان.

مراجع تقلید سربسر در روز قیامت با گذشت از راه رحمت رحم کردند.

آیات خداوند درسی است که فردا باغ زیبای بخشش و مغفرت خواهد بود

اول مرا ببخش تا بخشش دوست تو باشد

*منصور مقدم*

***

من تو را بخشیدم و تو را نزد دیگران گذاشتم

من خوابگاه شما را ترک کردم، اما پشت سر مسافر

ما گذشتیم و آنچه با ما کردی گذشت

شما بمانید و دیگران بر دیگران سخت بگیرید

رفت چون مه مرا ندید

هر افقی که بخواهند از مرز تا مرز

من به کارشناس برمی گردم

محرم ما کوته نظر دیده نمی شود

دل شکسته چون آینه مردم ایمن

کسانی که خود را نمی شناسند از خدا هم آگاه نیستند

دلم در سنگ شکن میشکنه

یادگار سرهای بی قرار است

گل های این باغ جز با حسرت و گرما نمی ریزند

لاله رویا ببخشید جگر لعنتی

راه ظلم ناگوار من را به تو آموخت

نمیدونم کجایی و چقدر گرونه

ترک همه و بخشیدن آسان است

قابیل ادامه عید فصح بود

شهریارا غم آوارگی و بدبختی

اشتیاق در دلم مانند تازه واردان بیدار می شود

* محمدحسین شهریار *

***

تا کی تعقیبت کنم؟ این هم بگذرد

این برای شما خیلی دردسر است، بگذارید بگذرد

عمرم گذشت و حتی یک نفس هم نزدم

در آزار و شکنجه خود موفق باشید، بگذارید این بگذرد

از کنار من بگذر و دیگر نگاه نکن

ای جانم فدای تو این بگذرد

همه از تو به این مقصد و این گدا آمده اند

از هدیه تو محرومم، بگذار این بگذرد

رفیق تو داری به من توهین میکنی

آری دعای تو، بگذار این بگذرد

به در خانه ات بیا، اجازه نده من از آن عبور کنم

در اطراف خانه ات، بگذار این بگذرد

اومدم خوابگاهت، ناامیدی برگشت

به سلام هایت گوش نده، بگذار این بگذرد

ببخشید تو هم منو دوست داشتی

این صدای تو بود، بگذار بگذرد

تا کی بیچاره عراقی شما را خواهد کشت؟

متاسفم برای آزار و اذیت شما، و این خواهد گذشت

*فاهرالدین عراقی*

ممکن است به این مطالب نیز علاقه‌مند باشید.
نظرتون رو بنویسید!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *