به گزارش رکنا : ریحانه عامری دختر توسط پدرش در کرمان با ضربات تبر کشته شد و قتلی مشابه رومینا اشرفی این بار در کرمان تکرار شد.
خواهر ریحانه نگران می شود و می گوید شاید ریحانه داخل اتاق باشد و اتفاقی برایش افتاده،مادر و خواهر ریحانه هر جور شده درب اتاق را باز میکنن و میبینند که اتاق بسیار بهم ریخته و تمامی لباس ها وسط اتاق پهن شده اند،مادر قصد جمع اوری لباس هارا میکن که متوجه خیسی لباس ها میشود و وقتی لباس ها را کنار میزد،میبیند وسط اتاق غرق در خون است و دیوار ها هم خون پاشیده شده
ماجرای قتل ریحانه عامری توسط پدرش با تبر همچنین علت قتل دختر کرمانی ۲۲ ساله توسط پدرش با تبر به همراه عکس ریحانه عامری در این مطلب. بعد از کشته شده رومینا اشرفی در تالش توسط پدرش و فاطمه در آبادان توسط شوهر، این سومین قتل خانوادگی طی چند روز اخیر است که با سر و صدای زیادی در فضای مجازی همراه می شود.
در خصوص ریحانه عامری این متن در فضای مجازی منتشر شده که صحت آن در دست بررسی است:
از زبان خواهرش: صبح حدودای ساعت نه صبح به خونه پدری و مادرش میرود تا سری به انها بزند،وقتی وارد خانه میشود،میبیند کسی در خانه نیست و در اتاق ریحانه هم قفل هست،هرچه در میزند جوابی دریافت نمیکن و گمان میکند که خواهرش در اتاق نیست،منتظر میماند تا مادر یا پدرش به خانه بیایند،هنگام چرخیدن در خانه متوجه بهم ریز بودن قالی ها میشودولی بی توجه فقط انها را با پایش به حال قبل برمیگرداند.
چند دقیقه ای که میگذرد،پدرش وارد خانه میشود و وقتی دخترش را میبیند ،دستپاچه میشود و با بی اطلاعی خودش از اعضای خانواده وارد اتاق خوابشان میشود ،خواهر ریحانه میگید که وقتی پدرش از اتاق بیرون اماده لباس هایش را تابه تا پوشیده و با عجله از خانه خارج شده.
مادر ریحانه زمانی به خانه میاید،دخترش سراغ ریحانه را از مادر میگیرد و مادر میگید زمانی که صبح برای تعویض پلاک ماشین از خانه خارج شده،ریحانه داخل اتاقش بوده و در اتاق هم باز بوده و برای دختر تعریف میکند که شب گذشته چه اتفاقی در خانه افتاده است.
ماجرای قتل ریحانه عامری توسط پدرش
ریحانه شب قبل حدود ساعت یازده و نیم شب به خانه امده و با باباش بحث شده بخاطر دیر امدن و بعد از بحث ریحانه رفته توی اتاقش و خوابیده،پدر ریحانه رو کرده به زنش و گفته من سر یک فرصت مناسب بالاخره ریحانه رو میکشم(سال ۹۶ هم یکبار قصد کشتن ریحانه را کرده و اون را با چوب تا سرحد مرگ زده که تمام بدن ریحانه کبود و دست و پایش شکسته و خواهرش او را نجات داده).