بیوگرافی استاد ناصر جزکستی از عشق آواز تا شاگرد استاد تاج اصفهانی


بیوگرافی و زندگی شخصی استاد ناصر جزخواستی

استاد ناصر سوار در سال 1312 در اصفهان به دنیا آمد، پدرش عباس نام داشت و در سن 35 سالگی موفق به شرکت در کلاس تاج اصفهان شد.

تاج که الگوی اخلاق و هنر بود از صدای تاج به دل بلبل آمد باید جاودانه بماند برنامه هایی اجرا کرد که اولین آن در حضور استاد پازوکی بود.

اجرای هفت ساز در صدا و سیمای جمهوری اسلامی با همکاری مهران گزی، شاهین شیخ بهایی و آقای فرهانی از خاطرات من است. پل خواجو در فیلم های بازار، مهمانی خواند و در برنامه های علی خلوت ادب، گلزار ادب و اشک حباب شرکت کرد. وی حدود 20 سال است که به تدریس و تحویل هنرجویان به جامعه موسیقی می پردازد و در حال حاضر به یاری خداوند مشغول یادگیری موسیقی است.


استاد ناصر جزکتی از عشق زندگی به آواز می گوید

آغاز کار هنری ناصر جزکستی

ناصر یزدخواستی در روستای احمدآباد اصفهان در محیطی هنری و در خانواده‌ای اهل موسیقی به دنیا آمد. پدرش آواز می خواند و عمویش سنج می نوازد. در همسایگی آنها شخصی به نام اکبر سراج زندگی می کند که می بافد و آواز می خواند. سراج در واقع اولین معلم موسیقی در جزخواستی بود. پس از آن یزدخواستی به کلاس های جلال تاج اصفهانی رفت و حدود هشت سال نزد وی ردیف های آواز را فرا گرفت.

پس از فوت تاج و در سالهای پس از انقلاب، استاد حاتم عسکری فراهانی از دیگر اساتید ایشان در تهران بود که به گفته خود مرحوم جزکستی حدود صد و چهارده زاویه را در دستگاه نوا (به گفته عسکری) فراگرفت.

متین فر یکی از ویژگی های استثنایی استاد جلال الدین تاج اصفهانی در آموزش آواز ایرانی را این است که هیچ یک از شاگردان وی به سبک او نخوانده اند. از جمله شاگردان تاج که سبک آوازی او کمتر از تاج اصفهانی نداشت، خود مرحوم ناصریزکاتی بود. سبک او در واقع تلفیقی از حال و هوای خواننده اصفهانی بود و بیشترین تاثیر را از حال و هوای گلها خواننده رادیو و برنامه به ویژه سبک و سیاق اکبر گلپاژگانی و برخی از خوانندگان آن دوره داشت.


ناصر جزکتی هنرمند آواز درگذشت

مدیر سابق خانه موسیقی اصفهان با اشاره به این ویژگی خوانندگان مکتب اصفهان که به دلیل اولویت شعر به نوعی روش آوازی دست یافتند مانند تاج، ادامه داد: سبک افرادی مانند استاد تاج اصفهانی و استاد شاهزیدی متفاوت بود. .

در واقع فضای آواز او فضایی بود که شنونده را به فضای آواز گلپاژگانی نزدیک می کرد. صدایی بسیار گرم و موقر و صدایی پرشور و احساسی که موسیقی و شعر را به خوبی و زیبایی می نواخت. وی در زمینه تدریس نیز فعالیت دارد و سال هاست به آموزش آواز و تربیت شاگردان مشغول است.

وی با توجه به اینکه ناصر جزکتی در دهه های اخیر مهجور و منزوی بوده است، افزود: به گفته وی مورد بی مهری سایر اساتید، نوازندگان و معاصران بوده و از این بابت بسیار ناراحت و شکسته شده است.

بیشتر بخوانید  زندگینامه سردار اسعد بختیاری از کودکی تا مشروطه

به همین دلیل بسیار خوشحالم که در مدت حضورم در خانه موسیقی اصفهان در اولین برنامه تجلیل و تجلیل از هنرمندان پیشکسوت موسیقی اصفهان به دلیل مشکل تاج به چند منزل از خانه جزکستی رفت و مداحی کرد. جایگاه هنری او یادبودی را به این هنرمند منزوی و با اخلاق تقدیم کرده ایم.


ناصر ایزدخواستی

گفتگوی عاشقانه و صمیمی با استاد ناصر جزکستی

استاد ناصر جزکتی خواننده سرشناس مکتب آواز اصفهان و از شاگردان برجسته استاد تاج اصفهانی در گفت و گوی تفصیلی با ایرنا از آموخته های خود از استاد تاج و سایر اساتید و همچنین عشق خود به خوانندگی گفت. و جستجو

مکتب آواز اصفهان بی شک زیباترین حضور را در موسیقی آوازی ما داشت. بسیاری از خوانندگان بزرگ و استادان آواز ایرانی از این مکتب برخاسته اند و نام «تاج آواز ایران» از استاد فقید جلال الدین تاج اصفهانی همواره در مکتب آواز ایران می درخشد.

استاد تای علاوه بر اینکه خواننده ای بزرگ و سخت کوش در موسیقی ایرانی بود، با پرورش شاگردانی که هر کدام صاحب سبک شدند، خدمات بسیار مهم و ارزنده ای به موسیقی ایرانی انجام داد. یکی از مهم ترین و باسابقه ترین شاگردان تاج اما، مردی است که صدایش هم قوت صدای تاج و هم لطافت صدای محمودی کانساری را دارد و در عین حال صدایی با رنگ و شخصیت مستقل است. صدای استاد ناصر جزکستی.

استاد ناصر جزکتی در سال 1312 در روستای احمدآباد اصفهان، شهر هنر به دنیا آمد. این استاد نامی آواز ایرانی را به حق می توان از دوستداران آواز دانست; چرا که استاد از کودکی تا امروز همیشه عاشق آواز بوده است و این را به خوبی از سخنان ایشان می توان فهمید.

آنچه در پی می آید حاصل گفت و گو با استاد ناصر جزکستی است؛ گفتگویی که چند روز مانده به سالگرد درگذشت استاد جلال تاج اصفهانی (متوفی 13 آذر 1360) این روزها توسط ولیعهد انجام شد.


بیوگرافی ناصر جزکتی

از اکبرخان سیرای تا استاد تاج


استادان عزیز سوارکاری، همانطور که در بیوگرافی شما خواندم، آشنایی شما با موسیقی و خوانندگی به دوران کودکی شما برمی گردد. چون پدرت هم صدای خوشی داشت و عمویت سنج می زد. پدربزرگ شما هم رسما می خواند؟

نه؛ پدرم صدای خوبی داشت، اما سازهای موسیقی را اینطور نمی گذاشت.


پس آیا اولین معلم شما را باید اکبرخان سراج دانست؟

بله، اولین استادم اکبرخان سراج بود، اما در بین مردم چندان شناخته شده نبودند. تارهایی بودند که در واقع بیشتر برای خودشان می نواختند و می خواندند. کلاس و نظمی نداشتند. با اکبرخان سراج همسایه بودیم. دایی کنارش می نشست و برای خودش ساز درست می کرد و من هم با آن که زیاد آواز نمی دانستم با آنها می خواندم. تا اینکه به سربازی رفتم و به طور اتفاقی مرا به سربازی راه دادند تا ماشین فرمانده داشته باشم. اما فرمانده بچه ای داشت که ساز می زد و یکی از دخترانش هم او را کتک زد و من با آنها آواز خواندم.

بیشتر بخوانید  نحوه دریافت سهمیه گوشت و برنج ماه رمضان 1400 +قیمت


بعد از سربازی با موسیقی چطور برخورد کردید؟

پس از پایان خدمت به هنرستان جلفا رفتم و مدتی در آنجا به تحصیل پرداختم.


بیوگرافی و زندگی شخصی استاد ناصر جزخواستی


در آنجا نزد مرحوم علی خان ساغری درس خواندید؟

بله، در همان هنرسرای جلفا هم تدریس می کرد. مدتی در هنرسرای جلف بودم تا اینکه از رادیو اعلام شد هرکسی که می خواهد بخواند می تواند به خانه آقای تای در کوچه هدایت بیاید. من و علیرضا افتخاری همسایه بودیم و با هم به دیدن آقای تاج رفتیم. آقای تاج از ما تست گرفت و بعد پذیرفت و حاضر شد با ما بخواند. حدود ده پانزده نفر بودیم که نزد استاد تاج درس می خواندیم. همه ما حدود دو سه ماه کار کردیم اما بعد از آن مدت چند نفر از بچه های دولت آبادان رفتند و دیگر برنگشتند. بعد از آن فقط هفت هشت نفر مانده بودیم که هنوز در خانه استاد تاج می خواندیم.


چند تن از هم دوره ای های خود را که با شما در منزل استاد تاج تدریس می کردند نام ببرید؟

این من و علیرضا افتخاری و آقایان شاهزیدی و محمد روزاتی و مصطفی محبی زاده و یکی از بچه ها بودیم که قابل تقدیر هم بودیم. ما هفت نفر بودیم، هشت نفر. بعد از مدت ها آقای تاج از آنجا به رادیو رفت و ما به رادیو رفتیم و از آنجا معلم تاج خانه ای در «بیشه حبیب» گرفت که کلاسشان را در همان خانه برگزار می کردند و ما می رفتیم. اونجا هم برو

تاج یک ریال هم از ما نگرفت


چند سال خدمت مرحوم استاد تاجا بودید؟

من و افتخاری هشت سال در خدمت لرد تاج بودیم. خداوند این مرد را بیامرزد. آقای تاج از ما هیچ توقعی از نظر مالی نداشت و ریالی هم از ما نگرفت. از شهرداری به او حقوق می دهد و او با همان حقوق خرج می کند. این مرد برای دانش آموزان خیلی زحمت کشید.


یعنی استاد تاج برای کلاس آواز خود شهریه ای از شاگردان نگرفتند؟

نه، شهریه نگرفت.

جناب استاد چند سال پیش که با استاد افتخاری در مورد استاد طی صحبت کردم ایشان هم از روحیه و اخلاق بی نظیر استاد تمجید کردند. و شما بدون توجه به بحث آموزش آواز، لطف کنید و کمی اخلاق به مرحوم استاد تاج بدهید.

بیشتر بخوانید  حکم قصاص این دو زن پس از 15 سال حبس در ارومیه اجرا شد

ببینید، او یک انسان منحصر به فرد بود. این مرد آنقدر خوب و مهربان بود که خدا می داند. اگر بچه کوچکی در خیابان به او می گفت برای من یک قطعه بخوان، خدا شاهد است، او در خیابان می ایستاد و برای آن بچه می خواند.


به نظر شما آیا می توان آن روح را در بین خوانندگان امروزی یافت؟

نه آقا! الان همه فقط مدعی هستند. برخی حتی به تاج خانه نیامدند و او را ندیدند، اما می گویند که مرید تاج بوده اند! خوب تاج مرده و رفته، شما می گویید ما قبل از تاج بودیم! اما وقتی می گوییم شاگرد تاج بودیم، اسناد تاریخی وجود دارد. من بیش از ده عکس با آقای تای دارم و افتخار می کنند.


عکسی دیدم که کنار استاد تاج و آقای افتخاری ایستاده اید؟ آن عکس متعلق به کدام خانه است؟

آن عکس مربوط به شب عروسی آقای افتخاری است. من این عکس را قاب کردم و در خانه دارم. من عروسی افتخاری داشتم و وقتی پدرش فوت کرد از کارش مطلع بودم و تا جایی که می توانستم کمک می کردم.


آیا آقای او در مراسم آقای. افتخاریه اون شب؟

بله، آواز خواندند اما ویدیو ضبط نشد.


داستان آن هدیه


برگردیم به روزهایی که شما به کلاس استاد تاجا می رفتید.

به جز روزهایی که به کلاس خدمت ایشان می رفتیم، جمعه ها من و افتخاری به منزل استاد تاجا می رفتیم. یک روز با افتخار گفتم دست خالی می آییم پیش استاد. بیایید برای معلم هدیه بگیریم. رفتیم بازار، یک پر بود به نام آقای ذوفان. به او گفتم می خواهیم چیز جالبی به آقای تای بدهیم. گفت: برو آهنگ مناسبی پیدا کن تا روی سینی با شمع و گل و پروانه حک کنم و برای آقای تای ببرم. رفتیم و این آهنگ رو پیدا کردیم:

«اگر آواز داوود نبی باشد

آن را از آهنگ خود لذت بخش تر کنید

«البته تاج روی سرم است.

این آهنگ را به آن نویسنده دادیم و گفت یک هفته دیگر بیا و کار را تمام کن. بعد از یک هفته رفتیم سینی گرفتیم و جمعه رفتیم سروش کردیم و بهش هدیه دادیم. وقتی هدیه را دید گفت: خوب! چه کسی این قاب را ساخته است؟ گفتیم: آقای ذوفان. بعداً سر مزار استاد تاجا به پسرش گفتم که چنین هدیه ای برای آقا آورده ایم. گفت قاب فرش را دزدیدند! گفتم فرش چیزی نیست اما قاب همه جا هست!


آهنگ رو خودت نوشتی؟

نه، از یکی از شاعران گرفتیم.


جداکننده خط

بیوگرافی جمشید اسماعیل هانی: بیوگرافی کامل همسر گوهر خیراندیش


دیدگاهتان را بنویسید