مجله گردشگری

پربازدیدترین‌ها
لینک های مفید

اعترافات طنز و خنده دار جدید!

Picture of به قلم زود نیوز
به قلم زود نیوز
سرفصل‌های مقاله


سری جدید اعترافات طنز و طنز را برای شما آماده کرده ایم. شاید بسیاری از این اعترافات برای شما اتفاق افتاده باشد.

اعترافات طنز و خنده دار جدید

اعتراف می کنم که وقتی از خیابان رد می شوم نام تابلوهای مغازه ها را می خوانم و اگر در ماشین باشم سعی می کنم آنها را بخوانم.

———————— + ———————– –

من از کودکی این عادت را داشتم زیرا معلم کلاس اولم به من گفت برای تقویت سلامت روانم تابلوهای فروشگاه ها و عناوین روزنامه ها را بخوانم.

———————— + ———————– –

اعتراف می کنم که موقع نصب بازی یا نرم افزار همیشه موس را می گیرم تا آن نوار سبز رنگ به آن برسد و بعد که می رود جلوی کیف می گویم لعنتی برو برو برو برو به آن سبزه. یکی، چیزی باقی نمانده است!»

———————— + ———————– –

اعتراف می کنم در کودکی من و برادرم توپ پلاستیکی را که مجبور شدیم بخریم پاره کردیم تا ببینیم چه شکلی است!!!

———————— + ———————– –

اعترافات طنز و خنده دار جدید!

———————— + ———————– –

اعتراف می کنم قبل از راهنما گفتم دزدی بوده وقتی پیش راهنما رفتم تازه متوجه شدم این دو با هم فرق دارند.

———————— + ———————– –

اعتراف می کنم با یکی از دوستانم به رستوران رفتیم و آن پسری که تازه غذایش را سفارش داده بود از ساندویچش گاز گرفت و رفت.
نرو جواب موبایلش را بده.دوباره به هم نگاه کردیم و فرار کردیم

———————— + ———————– –

اعتراف می کنم وقتی بچه بودم وقتی می شنیدم یکی می گوید موهایم رشد کرده است، فکر می کردم به این معناست که چیزی روی موهایم می گذارد تا رشد کند!

بیشتر بخوانید  اس ام اس سالگرد ازدواج امام علی با حضرت فاطمه (۲)

———————— + ———————– –

فکر نمی کنم باید اعتراف کنم چون هر اتفاقی افتاده، اعتراف کنیم یا نه تقصیر من است.

———————— + ———————– –

اعتراف می کنم بعد از سه سال برای اولین بار به شیر آبی و قرمز دستشویی دانشگاه اعتماد کردم، با اینکه 3 ساعت از آن می گذرد، هنوز پشیمانم!

———————— + ———————– –

اعتراف می کنم سال دوم دانشگاه بودم، یک بار سر کلاس دیر آمدم، خیلی زود به راننده پول دادم، بقیه پولی که به من داده بود خراب بود، در همان زمان می خواستم بگویم این پول است. خرابه، عوضش کن
ببخشید آقا لطفا سرم را از تن جدا کنید!!!

———————— + ———————– –

اعتراف می کنم که در دوران دبستان وقتی زنگ تفریح ​​به صدا در می آمد تا آخر زنگ به یکی از همکلاسی هایم نشان می دادم تا صفا را پیدا کنم!

———————— + ———————– –

یک روز می خواستم یک لیوان اضافی در یخچال بگذارم، اما خیلی بلند بود و جا نمی شد. آوردم دم در خوردم بعد گذاشتمش با تعجب دیدم نه دیگه جا نمیشه!:|

———————— + ———————– –

اعتراف می کنم که در کارتون های کودکی ام فوتبالیست ها را نشان می داد، من بدون استثنا عاشق هر پسری در کارتون بودم، رفتم لباسم را عوض کنم، لباس زیبا و شیک پوشیدم تا وقتی به دوربین نگاه کنند، عاشق من شو!

———————— + ———————– –

اعتراف میکنم چند ماه پیش تو یه شرکت سرکار بودم و مدیر عامل از اتاقش گفت امیر جوون…بلند حرف زدم عزیزم گفت خیلی دوستت دارم…گفتم و من ….گفت نمیای جای ما ؟؟؟؟ گفتم چرا.. البته.. از پشت میز بلند شدم تا به اتاقش بروم.. به در اتاقش که رسیدم دیدم با دوستش امیر تلفنی صحبت می کند و با ناراحتی دیوار را گاز گرفتم. .

بیشتر بخوانید  عکس های حضور بازیگران جوان ایرانی در جشنواره رم (گروه دوم)


ممکن است به این مطالب نیز علاقه‌مند باشید.
ممکن است به این مطالب نیز علاقه‌مند باشید.
نظرتون رو بنویسید!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *