آگاهی از زندگی هیتلر


30 فروردین سالروز تولد مردی است که نامش را کم و بیش شنیده ایم و در مورد او بسیار گفته شده و در آینده نیز گفته خواهد شد.

آگاهی از زندگی هیتلر

آدولف هیتلر مردی است که دنیا را تکان داد و زمانی که بسیاری معتقدند او خالق دنیایی است که امروز در آن زندگی می کنیم. دنیایی که او نبوده و نمی تواند بر او تأثیر بگذارد، نه نظامی، نه ارتباطی و از منظرهای دیگر مانند پزشکی، فرهنگی، اقتصادی، علمی و حتی سرگرمی.

من نمی خواهم در مورد خوب یا بد بودن او در اینجا صحبت کنم، زیرا تبلیغات دنیای غرب علیه او به قدری زیاد است که هرکس نام او را می شنود آتش سوزی، کشتار غیرنظامیان، جنگ، خونریزی و … را به یاد می آورد. کشتارها سقوط.

اگر واقعیت تا حدودی متفاوت است، هرگز نباید فراموش کنیم که هیتلر برای سه سال متوالی به عنوان مرد سال اروپا انتخاب شد و جهان او را ستایش کرد و مردم آلمان را تحسین کرد.

بنابراین، هیتلر را نباید صرفاً یک جنایتکار جنگی دانست، اگرچه جنایتکار جنگی باید بیشتر مورد بررسی قرار گیرد. هر جنگی جنایت است و کشتن مردم بیگناه جدا از جنگ نیست. آیا می توان باور کرد که هیتلر تمام این جنایات را خودش مرتکب شده و متفقین به آن جنایات پاسخ نداده اند؟

در دادگاه جنایات جنگی نورنبرگ هیچ وکیل مدافعی از او دفاع نکرد و فقط توسط دادستان های غربی محکوم شد و شاهدانی بودند که همگی دست نشانده متحدان بودند و هیچ تحقیق جدی برای اثبات صحت آنها انجام نشد. آنها کار نمی کردند.

جایی دیدم که یکی در پایگاه شاهد مدعی شد که در کارخانه ای کار می کند که با روغنی که از افراد سوخته گرفته شده بود نوعی صابون درست می کردند و تنها مدرک آن یک قالب صابونی بود که روی میز قاضی بود.الان وجود ندارد. شواهدی مبنی بر اینکه آیا آن صابون آزمایش شده است یا خیر.

هیتلر می گوید:

… اصلاً مهم نیست، وقتی ما برنده شویم، هیچکس در مورد آن سؤال نمی کند.

بله، انگار تمام این روزها را پیش بینی کرده بود و بعد از جنگ که متفقین پیروز شدند، هیچکس آنها را زیر سوال نبرد، مثلاً چرا شما آقای استالین در ابتدای جنگ که متحد هیتلر بودید، این جنایات را انجام دادید. ایجاد شده در فنلاند.

در هر صورت …….. خلاصه ای از زندگی او:

صد و چهارده سال پیش، یک غروب بهاری در منطقه سرسبز باواریا در مرز آلمان و اتریش، آلویز و کلارا فرزندی به نام آدولف به دنیا آوردند.

بیشتر بخوانید  روز سپندارمذگان و روز عشق ایرانی

آلوج هیتلر یک افسر گمرک بود، بنابراین می خواست پسرش راه او را دنبال کند و منشی شود. با اینکه در آن زمان وضعیت مالی بدی داشت، پسرش را به مدرسه فرستاد، اما آدولف نمی خواست شغلی پیدا کند.

او کارمند بودن را با اسارت یکی می‌دانست و از قربانی شدن دیگران متنفر بود. از این رو اگرچه پدرش به شدت مخالف بود، اما به نقاشی روی آورد. او به زودی پدر و سپس مادرش را از دست داد و مجبور شد برای زندگی به تنهایی به وین، پایتخت ثروتمند و ثروتمند اروپا در آن زمان نقل مکان کند. آنجا برایش سخت بود.

در سال 1914، سال جنگ جهانی اول، به آلمان مهاجرت کرد و به دلیل تعصبات شدید ملی به جبهه اعزام شد و به قول دوستانش، تا کسب نشان مستر شجاعت زیادی از خود نشان داد. شجاعت.عمر افتخار می کرد که به گردنش آویزان است.

او به دلیل جراحات جنگی در بیمارستان بستری شد که خبر شکست آلمان به او رسید. این بدترین خبری بود که او تا به حال شنیده بود و او را ناراحت کرد.او سیاستمداران را مقصر این شکست می دانست، بنابراین هرگز به دولتی که آنها تشکیل دادند، یعنی جمهوری وایمار، خوشبین نبود.

پس از جنگ تا زمانی که به حزب کارگران آلمان پیوست در بخش تبلیغات نظامی مشغول به کار شد. این حزبی است که بعدها به بزرگترین حزب آلمان تبدیل شد، حزب ناسیونال سوسیالیست آلمان.

حزب کارگران یک حزب کوچک متشکل از 10 عضو و تعدادی هوادار بود. اما با مدیریت، فعالیت ها و تلاش های آدولف هیتلر و نیز نوآوری های او مانند ساخت پرچم و سرود برای حزب و برگزاری جلسات حزب در مکان های برجسته و همچنین تأسیس روزنامه برای حزب، کم کم تبدیل به یک مهمانی بزرگ شد. تا اینکه کودتا کردند که بعدها به کودتای آبجوسازی معروف شد.

کودتایی که در آن هیتلر و دیگر اعضای حزب دست به کودتا علیه دولت جمهوری زدند. اما به دلیل بی ادبی او و همکارانش در این راه ناکام ماندند و نه تنها همگی به زندان افتادند، بلکه حزب تعطیل و غیرقانونی و هرگونه فعالیت ممنوع شد.

همه استعفا دادند یا حداقل در زمانی که در زندان بودند حرکت نکردند، اما این شخصیت خارق العاده با نوشتن کتاب من یکی از بزرگترین کارهایش را انجام داد.

کتاب نبرد من بعداً به کتاب مقدس نازی ها (اعضای حزب ناسیونال سوسیالیست) تبدیل شد که ریشه های فکری رایش سوم را نشان می دهد. رایش بزرگترین امپراتوری آلمان اعلام شد.

بیشتر بخوانید  نیش پشه، آیا شما بیشتر از سایر پشه ها نیش می زنید؟

آگاهی از زندگی هیتلر

پس از آزادی آنها با دولت موافقت کرد که هیچ اقدامی علیه آنها انجام ندهد و به همین دلیل یک بار دیگر حزب را جلو انداخت.

حزب نازی به لطف نبوغ سیاسی هیتلر به سرعت به اولین حزب آلمان تبدیل شد و اکثریت پارلمان را به دست آورد و هرمان گانکرینگ یکی از نزدیک ترین یاران هیتلر به عنوان رئیس جمهور انتخاب شد.

سرانجام در 30 ژانویه 1933 ژنرال هیندنبورگ رئیس جمهور سالخورده آلمان آدولف هیتلر را به عنوان صدراعظم آلمان انتخاب کرد و این لحظه تاریخی آغاز رایش سوم است.

هیتلر پس از به قدرت رسیدن به سرعت وضعیت اقتصادی آلمان را بهبود بخشید و اگرچه طبق معاهده ورسای حق استفاده از نیروی نظامی را نداشت، اما با حیله گری نیروی نظامی بی سابقه ای را برای آلمان ایجاد کرد.

اتریش سپس آلمان را ضمیمه کرد.اتریش پس از جنگ جهانی اول بسیار ضعیف شد و هیچ نشانه ای از شکوه گذشته نشان نداد، بنابراین مردم مشتاقانه به الحاق کشور خود به آلمان قدرتمند رأی دادند. این واقعه به آنچلوس معروف است.

بنابراین، در 14 مارس 1938، هیتلر پیروزمندانه وارد وین شد، شهری که زمانی در آن زندگی دشواری داشت و به احساسات مردمی که مشتاقانه برای دیدن او صف کشیده بودند، پاسخ داد.

معاهده ورسای یکی از تحقیرآمیزترین معاهده هایی بود که پس از جنگ جهانی اول و پس از شکست آلمانی ها بر مردم آلمان تحمیل شد و هیتلر قول لغو آن را داد. یکی از مفاد این قرارداد اعطای زمین هایی به لهستان از آلمان بود و از آنجایی که آلمانی ها لهستانی ها را قومی فروتر می دانستند، برای آنها بسیار گران تمام می شد.

به همین دلیل، به دستور هیتلر، در سپیده دم اول سپتامبر 1939، ارتش قدرتمند ورماخت (ارتش آلمان) مانند سیل از مرز لهستان گذشت و به سمت شمال، جنوب و غرب به سمت ورشو پیشروی کرد. بریتانیا و فرانسه که در آن زمان متحدان لهستان بودند، پس از این حادثه که جنگ جهانی دوم، بزرگترین جنگ تاریخ بشر، آغاز شد، به آلمان اعلام جنگ کردند.

نبوغ نظامی هیتلر به حدی بود که همه جهان را شگفت زده کرد. با اقدامات نظامی این مرد، نیروهای آلمانی به سرعت لهستان، دانمارک، نروژ، هلند، بلژیک و سپس فرانسه را اشغال کردند.

هیتلر بریتانیا را جزئی جدایی ناپذیر از تمدن اروپا می دانست و در تمام دوران جنگ برای صلح با بریتانیا می جنگید، اما انگلیسی ها که مردمی متکبر بودند، صلحی را که چیزی کمتر از تسلیم نبود، رد کردند و تا آخرین لحظه با آلمانی ها شجاعانه جنگیدند.

بیشتر بخوانید  تفاوت قو و غاز آیا تفاوت بین غاز و قو را می دانید؟

هیتلر که نمی خواست بریتانیا را نابود کند یا از قدرت ارتش خود بکاهد، از جنگ در غرب دست کشید و به شرق روسیه پشت کرد.

در ساعت 3:30 روز 22 ژوئن 1941، ارتش آلمان طی عملیات بارباروسا به روسیه شوروی حمله کرد. ارتش در ابتدا بسیار سریع بود و از همان ابتدای عملیات قسمت های زیادی از خاک روسیه را اشغال کرد و هیتلر و دیگر فرماندهانش فکر می کردند که کار روسیه قبل از سقوط تمام می شود و این بزرگترین اشتباه او بود.

در زمستان سرد روسیه آن سال، ارتش آلمان به دلیل مقاومت سرسختانه مردم و ارتش روسیه، به دلیل مقاومت سرسختانه مردم و ارتش روسیه، به دلیل کمبود تجهیزات برای نبردهای زمستانی مجبور به عقب نشینی شد. با اینکه به دروازه مسکو می رسید.

پس از ورود ژاپن به جنگ جهانی دوم در ایالات متحده، نیروهای متفقین جان تازه ای به جنگ دادند و وارد مرحله جدیدی شدند.

در پایان با توافق سران بریتانیا، روسیه و آمریکا، چرچیل، استالین و روزولت، متفقین از شرق و غرب به آلمان حمله کردند و ارتش آلمان را به زانو درآوردند.

هیتلر تا آخرین لحظه مقاومت کرد و چون دیگر قدرت جنگیدن نداشت دستور داد جسدش را بسوزانند تا به دست دشمنان نیفتد و پس از آن با شلیک تپانچه به زندگی پرتلاطم خود پایان داد.

اما جنگ جهانی دوم علاوه بر پیامدهای منفی، آثار مثبتی نیز داشت که به نفع بشر امروزی است. اصولاً انسان در مواقعی که نیاز باشد کارهای بزرگی انجام می دهد و از جمله این کارها می توان به رشد سریع علم و دانش بشری و پیشرفت فوق العاده تکنولوژی ناشی از رقابت شدید نظامی اشاره کرد.

از دیگر مسائلی که در دنیای پس از جنگ به وجود آمده و مستقیماً با این جنگ ارتباط دارد، می توان به تشکیل سازمان ملل متحد، تشکیل بلوک شرق و غرب و قطبی شدن جهان و ده ها مورد دیگر اشاره کرد که هنوز می توانیم آن ها را به دست آوریم. بحث و گفتگو. بیایید موارد را ببینیم.

اما اگر هیتلر پیروز می شد، قطعاً ما در دنیای دیگری زندگی می کردیم و شاید تمام قتل ها و کشتارهایی که بعد از این جنگ به بهانه های مختلف رخ داد و در سراسر جهان رخ داد، نبود. ، شاید … شاید ایران شادتر از آنچه هست بود.

منبع: sootak


دیدگاهتان را بنویسید