PNP جالب و خنده دار تیرماه 92


PNP جالب و خنده دار تیرماه 92

به نوبت ثبت نام رفتم و 1 ساعت منتظر ماندم.

یه پسر اومد گفت میخوای ثبت نام کنی؟

آمدم صورت سفید و موهای سیاهت را ببینم.

.

.

.

مرغ رو از فریزر بیرون آوردم میگه میخوای بپزی؟!

خانواده اش از سردخانه آمده بودند و می خواستند او را ببرند و دفن کنند!

.

.

.

به پسره میگم حاجی بزن تو دنده من میترسم بسوزه.

میگه 2 بزن؟ 3 توپ وجود دارد!

.

.

.

به مرغ خانه رفتم و به فروشنده گفتم بال داری؟

میگه بال مرغ؟

چند خیابون افتادیم پایین، میخوام درستش کنم!

.

.

.

پدربزرگم در قبرستان من فوت کرد، دوستم زنگ زد و پرسید کجایی؟

می گویم بهشت ​​زهرا! میگه برای چی؟ من در مورد پدربزرگم صحبت می کنم.

میگه مرده؟ میگم اومدیم مانور تمرین کنیم!

.

.

.

مامانم داشت میز می چید بهش گفتم میخوای شام بیاری؟

گفت: می خواهم سفره را آب کنم!

.

.

.

دوستم در خانه خوابیده بود، برادرم از جاده آمد و پرسید که آیا می خوابی؟

میگم اگه محافظ صفحه رو بزنی روشن میشه!

.

.

.

سر سفره عقد حاج آقا: من وکیل هستم؟

عروس: بدون اتهام!

.

.

.

به استادمون میگم آقا میتونیم بریم حموم؟!!! میگه اجباریه؟!

برای همین توصیه میشه!!

.

.

.

همسایه های ما عروسی می گیرند

دوستم خونه ما بود هی سر و صدا میکنن دوستم گفت عروسیه؟

همسایه های پوست قرمز ما مراسم خاص خود را دارند!

.

.

.

دوستم اومد خونه ما! وضو گرفت میخواهد نماز بخواند میپرسد قبله کدام جهت است؟!

می گویم: می خواهی نماز بخوانی؟! میگه: میخوام دیش ماهواره ات رو تنظیم کنم!

.

.

.

رفتم درمانگاه، منشی می گوید: مریض هستی؟

گفتم من میکروب هستم، آمده ام خود را معرفی کنم!

.

.

.

رفتم رستوران، آقا میگه غذا میخوای؟

نه اومدم ببینم حقوق اینجا خوبه از شغلت راضی هستی یا نه؟

.

.

.

وسط راه داشتم می رفتم باشگاه، یاد یه چیزی افتادم.

برگشتم خونه در زدم برادرم در رو باز کرد و با تعجب پرسید

تو قاسم هستی؟!!!مگه ورزش نرفتی؟

من می گویم: پس——————————————– —————————————-

.

.

.

به دوستم میگم میدونستی مریم طلاق گرفت؟؟؟

از شوهر میگه؟؟؟؟؟؟ پا گیر کرده بود

بیشتر بخوانید  عکس های جدید غزله صارمی

با کفگیر زدم کف تابه و رفت…!

.

.

.

من و دوستم به باغ وحش رفتیم، جلوی قفس شیر نشستیم.

دوستم می گوید: شیر؟ من می گویم: پس——————————————– —

مرده ریش دارد!

.

.

.

در اتاق عمل نوزادان به دستیار می گویم چاقو را به من بدهد

می گوید می خواهید بند ناف را بردارید؟ من می خواهم با چاقو برقصم

تبریک به مامان عزیزم!!

.

.

.

پس از چند ساعت جراحی، نوزادم با اشتیاق فراوان برای پدرم به دنیا آمد

نشونش میدم میگه عزیزم؟؟؟!! الان اینو میگم

نسخه آزمایشی رو از اینترنت دانلود کردم تست کنم تا نسخه اصلی بیاد!!!

.

.

.

آهنگ اندی رو گذاشتم تو ماشین دوستم میگه اون اندی؟

داریوش داره خراب میشه بخندیم!

.

.

.

تصادف شد، با 911 تماس گرفتم، گفتند یک نفر آسیب دیده است

نه زنگ زدم بگم همه سالمن نگران نباش!

.

.

.

در راه بنزین تمام شد و کنار جاده ایستادیم و 4 لیتری تکان دادیم!

یه پارتی اومد گفت بنزینت تموم شد؟

می گوییم: نه، می گوییم هورا! ما هم این فروشگاه ها را داریم!

.

.

.

معلم: چه کسی پاسخ این سوال را می داند؟

دستم را بالا بردم

معلم: میخوای جواب بدی؟

من: میخوام ببینم باد از کجا میاد!

.

.

.

داماد سر سفره عقد: همسرم وکیل است؟

دکتری نیست! ما از مجلس خواستیم که سطح را بالا ببرد!

.

.

.

ساعت 1 بیرون صدا می زند… برادرم می گوید صدای کلاغ است

میگم پا-نا-پا-قناری متال میخونه!

.

.

.

به بابا میگم شبکه دو رو روشن کن… میگه روشنش کن؟

خوب————————————————

.

.

.

رفتیم کوه… هیزم جمع می کنم…

می گوید می خواهی با چوب آتش درست کنی؟

آن سوی دریا یک شهر است، من یک قایق خواهم ساخت!

.

.

.

شنگول سگش را به دامپزشکی می برد، منشی می گوید سگ شما مریض است؟

شنگول:منم هاری گرفتم سگم گفت من اینجا میشناسمش بریم دکتر ببینمت!

.

.

.

پشت در اتاق عمل ایستادم و منتظر شدم تا دکترم زایمان کند

پرستار آمد و به من نگاه کرد و گفت: تو شیطانی؟

میگم خواهرم برام فرستاد جاش!

بیشتر بخوانید  عکس های جدید حدیث میر امینی-آزاده زارعی

.

.

.

از روی صندلی اتوبوس بلند شدم. پیرمردی می گوید: تو بلند شدی، من بشینم؟

روی پاهایم ایستادم و با میله های اتوبوس رقصیدم.

.

.

.

ساعت 8 صبح کلاس داریم و من خمیازه می کشم و دهانم یک متر می افتد.

معلم می گوید: چه چیزی شما را خواب آلود می کند؟ من می خواهم تو را بخورم

.

.

.

یکی در ایستگاه مترو آزادی از من پرسید این پایان است؟ گفتم نصف نصف

ساعت برای ناهار و نماز برگزار می شود، سپس دوباره شروع می شود

.

.

.

نیمه شب رسیدم کلید نداشتم به برادرم زنگ زدم

میگم درو آروم باز کن بقیه بیدار نشن میگه در از خونه؟

پنجه در یخچال!!! شب گرمم بود رفتم دنبال تخم مرغ!

.

.

.

گوسفند قربانی می کنند.. خورشید را بیاور تا سیراب شود

اومد گفت میخوام زیر آفتاب حموم کنم؟!

برای رهایی از استرس او را به دستشویی ببرید!

.

.

.

رفتیم پایگاه انتقال خون، گفت برای اهدای خون آمده ای؟

ما پشه ایم اومدیم مهمونی…!

.

.

.

داشتم با دوستم در خیابان راه می رفتم، مردی موتورسیکلت گوشی مرا از دستم ربود.

آیا دوست من گوشی شما را دزدیده است؟ گفتم سیستم عامل رو آپدیت کن فردا میاد!

.

.

.

لیوان دستم رفته، از درد جیغ می کشم

به دوستم می گویم ببر، می گوید لیوان؟

میگم تابه تابه اجرای من و خوشحال باشیم!

.

.

.

تصادف کردم زنگ زدم به 110… پلیس اومد گفت تصادف کردی؟!

گفتم اینا همش یه نقشه بود که بیام ببینمت!

.

.

.

مردی با سرعت 160 با عابر پیاده برخورد کرد، عابر پیاده 20 متری پرت شد و روی زمین افتاد.

او حرکت نمی کند دوست من می گوید آیا این به این معنی است که او مرده است؟

من می گویم او برای بردن پنالتی تلاش می کند!

.

.

.

بعد از مشاجره با شریکم به او گفتم باید از هم جدا شویم

این یعنی باید از هم جدا بشیم؟

من فقط می خواهم قلب شما را بدانم

الکی بگو جدا شو تو میگی نمیتونم!

.

.

.

آن پسر برای خرید آمد تا خانه را ببیند.

بیشتر بخوانید  خواهر حسن روحانی رئیس جمهور درگذشت

با پله اومده طبقه سوم میگه اصلا آسانسور نداره!!

آسانسور داره ولی از طبقه چهارم شروع میشه!

.

.

.

رفتم خونه دیدم ماهی افتاده بیرون

برادرم می گوید یعنی او مرده است؟

میگم دوتایی سوختم وقتی آب نیست با هوا کار میکنی!

.

.

.

دارم می دوم تو خونه بابا میاد میگه میدوی لاغر بشی؟؟

کلاسم دیر شد، عجله دارم!

.

.

.

مادر دانش آموزی که به مدرسه آمده است… معلم به او می گوید با فرزندت ریاضی تمرین کن

می گوید در خانه؟

(اکثر قهرمانان از مزارع سفالی شروع می کنند!)

.

.

.

من خوابیدم.!!!

دستم را بلند کردم تا سوالی بپرسم سر کلاس معلم می پرسد سوالی داری؟؟؟

میخوام ببینم کولر گازی منفجر میشه یا نه خداروشکر که حل شد!!

.

.

.

من تو توالت بودم تو حال و هوای من.. محکم زد به در… گفتم آره..

دیدم عمو میگه آخه تو هستی!!! گفتم این صدای متصدی توالت است.

لطفا پس از شنیدن بوق وارد شوید.

.

.

.

وسط جاده خلخال زنجان لاستیکم پنچر شد که مردی از راه رسید و گفت: لاستیک داری؟

گفتم لاستیکم داغ شد بیرون آوردم هواش کنم!!

.

.

.

میشینیم به تماشای “سقوط آزاد” میگه برادرم اصلا این دریا کیه؟؟؟

چند نفر از ما…شهر فیلم را آب کردیم

.

.

.

دیدم فرشتگان در میخانه را زدند. گلها رشد کردند و به جام برخورد کردند.

پای کچل را گرفتند و سرش را شانه کردند!!!

.

.

.

اومدم تو آشپزخونه سیگار بکشم… دوستم بهم میگه: میخوای سیگار بکشی؟

گفتم نه، نه، می خواهم با او مذاکره کنم، اجاره را تقسیم کنیم.

.

.

.

من:سلام علی خوبی؟ علی: سلام شما؟ من:من ارمنی هستم. اما: الف

تو آرمین هستی؟ من: پا-نا-پا راهنمای 473 بگو! .

.

.

.

بچه را از بیمارستان به خانه آوردیم و بعد خواباندیمش.

فک و فامیل به دیدار می آیند. یکی بگه بچه خوابه؟

گذاشتیم شارژ بشه ولی اولین چیزی که باید گفت اینه که میخوای

آن را شارژ کنید و چند ساعت خاموش کنید!

.

.

.

من به سوپرمارکت رفتم.

آزمون دادی؟

می گویم نه، اینجا می خورم!

منبع: radsms


دیدگاهتان را بنویسید