جزئیات ابتکار عمل صلح تهران در افغانستان



سید رسول موسوی ، دستیار وزیر و مدیرکل آسیای جنوبی در وزارت امور خارجه ، در یادداشتی در روزنامه ایران روز دوشنبه ، 13 ژوئیه نوشت: یک هیئت طالبان به سرپرستی عباس استانکزی با هیاتی از نمایندگان کلیه نیروهای حکومتی و سیاسی افغانستان موسوم به شورای جمهوری و به رهبری یونیس کانونی دیدار و روند جدیدی از گفتگوهای صلح افغانستان را آغاز کرد.

جلسه گفتگوهای صلح افغانستان در تهران روز چهارشنبه با حضور هیئت های دو کشور و سخنرانی دکتر محمد جواد ظریف وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی ایران در ساختمان مرکزی وزارت امور خارجه. اعضای دو هیئت مذاکرات خود را آغاز کردند. این گفتگوها تمام چهارشنبه به طول انجامید و از آنجا که هر دو طرف علاقه مند به ادامه مذاکرات بودند ، این گفتگوها به روز پنج شنبه موکول شد.

گفتگوها روز پنجشنبه در ساختمان سردار شهید سلیمانی در دفتر مطالعات سیاسی و بین المللی وزارت امور خارجه ادامه یافت ، در حالی که دو طرف به نتیجه گیری مشترک درباره نتایج مذاکرات رسیدند و آن را در بیانیه ای شش ماده ای منتشر کردند. پیش از اعلام این نشست ، دکتر ظریف وزیر امور خارجه مذاکرات حضور داشت که وی پس از شنیدن سخنان سران دو هیئت ، دور اول مذاکرات بین افغانی را با طرح تهران به پایان رساند.

از آنجا که گفتگوهای بینافغانستان پشت درهای بسته برگزار شد ، نوشتن در مورد گفتگو بین دو کشور امکان پذیر نیست ، اما با تجزیه و تحلیل محتوای سند منتشر شده 6 مقاله ، موارد مطرح شده و چگونگی گفتگو و در نهایت نتیجه گفتگو اما پیش از آنکه به محتوای سند گفتگوی بین افغانستانی ابتکار عمل تهران بپردازیم ، لازم است تاریخچه ابتکار عمل تهران و تفاوت ابتکار عمل تهران با دیگر طرح های صلح در افغانستان را توضیح دهیم.

ابتکار عمل تهران برای صلح در افغانستان به سفر آقای حنیف اتمر ، مشاور امنیت ملی وقت افغانستان ، در ماه اوت 2016 از تهران برمی گردد. در طی این سفر ، آقای اتمر ، که هم اکنون وزیر امور خارجه افغانستان است ، در گفتگوها با آقای شمانی ، دبیر شورای عالی امنیت ملی کشورمان و دکتر ظریف ، وزیر امور خارجه ، علاقه کشور خود را به نقش جمهوری اسلامی ایران در مذاکرات صلح با طالبان ابراز داشتند.

پس از بازگشت اتمر به افغانستان ، تهران تلاش کرد طالبان را راضی کند تا با دولت افغانستان صحبت کنند. در نتیجه تلاش های ایران ، طالبان توافق کرده اند که با دولت افغانستان گفتگو کنند. طالبان موافقت کردند که مذاکرات صلح با دولت را در جریان سفر آقای شمانی به کابل در ژانویه 2017 و در دیدار با رئیس جمهور افغانستان و همتای جدید خود ، که در آن زمان آقای حمدولا محب بود ، به جای حنیف اتمر ، آغاز کنند. مقامات افغانستان از اظهارات آقای شامحانی استقبال کرده و قول دادند که پس از مشورت های لازم ، پاسخ ابتکاری تهران به صلح در افغانستان را بدهند. متأسفانه در آن زمان به دلیل مخالفت آمریکا این جواب داده نشد.

بیشتر بخوانید  گوگل برای حفاظت از کودکان سیاست های جدید اجرا می کند - خبرگزاری مهر | اخبار ایران و جهان

اگر به رسانه های افغانستان در آن زمان نگاه کنیم ، متأسفانه با این واقعیت تلخ روبرو خواهیم شد که به جای حمایت از ابتکار مذاکرات صلح تهران در آن زمان ، آنها تهمت های نامناسبی علیه جمهوری اسلامی ایران زده اند و چشم از حقیقت موضوع. آنها نقش جمهوری اسلامی ایران را در گفتگوهای صلح بین طالبان و دولت در حمایت از طالبان توصیف کردند. اگر این ابتکار عمل در آن زمان به خوبی درک می شد و تحت فشار اشغالگران بی پاسخ نمی ماند ، مطمئنا افغانستان امروز در وضعیت دیگری قرار می گرفت و چه تعداد جوان و پیر افغان ، زن و مرد و نوزاد با زندگی امروز برکت داشتند و چه تعداد از خسارات مادی جلوگیری می شود افغانستان. کارکنان در صورت از دست رفتن فرصت ها!

ابتکار عمل تهران نادیده گرفته شد ، اما جنگ در افغانستان واقعیت تلخی بود که باید مانند همه جنگ ها روزی پایان یابد و افغانستان که به گورستان امپراتوری ها و اشغالگران معروف است ، نمی تواند این ویژگی تاریخی و آنچه در تاریخ است را فراموش کند. او به صحنه بازگشت و اشغالگران مدرن را به بن بست و شکست رساند. ایالات متحده به عنوان فرمانده اشغالگران ، هنگامی که چاره ای جز شکست دادن خود و متحدانش نمی دید ، در افغانستان یک استراتژی جدید را آغاز کرد.

عنوان استراتژی جدید ایالات متحده در افغانستان روند صلح بود ، اما اگر به نتایج آن روند ، به ویژه آنچه امروز در افغانستان می بینیم ، نگاه کنیم ، آنگاه به حقیقت تلخ جنگی که تحت پرچم این کشور اتفاق افتاد ، پی خواهیم برد. صلح

تجزیه و تحلیل آنچه ایالات متحده به نام مذاکرات صلح انجام داده است در این مقاله گنجانده نشده است و نیاز به بحث جداگانه ای دارد ، اما اگر به این ضرب المثل فارسی نگاه کنیم که می گوید: بدیهی است آنچه باید گفته شود ، و بررسی کنیم که چیست امروز در مناطق و جاده ها اتفاق می افتد. بیایید افغانستان را در حالی که می گذرد ، نگاه کنیم و به عکس های منتشر شده در شبکه های اجتماعی نگاه کنیم ، بدون اینکه بیشتر توضیح دهیم ، اعتراف خواهیم کرد که چگونه ایالات متحده و دیگر اشغالگران شکست خوردند و چگونه در این وضعیت با غیرقابل مسئولیت گریختن از افغانستان.

در توافق نامه دوحه با طالبان در مارس 2017 ، ایالات متحده متعهد شد که در ازای آزادی زندانیان طالبان ، مذاکرات بین افغانی را به پایان برساند ، اما اگر به دقت نگاه کنیم ، فقط پرواز آمریکا در یک شب از افغانستان و فراموشی سایر سازه ها مبنای آینده نظام سیاسی افغانستان ، بر اساس نتایج گفتگوی بین افغانی ، مهم است.

در حالی که ایالات متحده سعی داشت شکست نظامی خود را با مدیریت روند صلح دوحه توجیه کند ، دو روند دیگر سعی در ترسیم نقشه افغانستان داشتند. یکی قالب مسکو یا روند 1 + 3 و دیگری طرح 6 + 2 سازمان ملل.

بیشتر بخوانید  استقلال دست بردار نیست ؛ ترفند آبی ها برای جذب یک ستاره جدید

قالب مسکو در ابتدا به عنوان یک ابتکار مستقل در نظر گرفته شده بود و می کوشید تا از طریق یک نشست بین افغانی بین طالبان و چهره های سیاسی و جهادی افغانستان در مسکو ، پکن و دوحه ، روند صلح جدیدی را در افغانستان شکل دهد ، اما ساختار را با محتوا و ایده ها. او صلح کرد. این بدان معناست که ضمیر کابلوف ، فرستاده ویژه روسیه در افغانستان معتقد است که اگر سه قدرت جهانی روسیه ، ایالات متحده و چین در مورد افغانستان تصمیم بگیرند ، این یک تصمیم خواهد بود و خوب است که ایران و پاکستان را به تصویب سه قوه.

طرح روسیه هیچ محتوا و ایده ای نداشت و فقط بر ساختار متمرکز بود. نتیجه خلاuum موجود در محتوا و ایده قالب مسکو این بود که ایده آمریکایی فرایند دوحه را به عنوان محتوا و ایده ساختار خود قرار داد و قالب مسکو در واقع در خدمت فرایند دوحه بود. مطالعه اظهارات در قالب مسکو به خوبی این واقعیت را تأیید می کند که روند مسکو فقط تصمیمات روند دوحه را تأیید می کند و ضمیر کابلوف نیز در جهت ایده های خلیل زاد حرکت می کند.

از همان ابتدا ، جمهوری اسلامی ایران با تشخیص ماهیت حرکت آمریکا ، در هیچ یک از جلسات دوحه شرکت نکرد و چون معتقد بود قالب مسکو فاقد ایده و محتوا است ، آن را ساختاری در خدمت دانست. خلیل زاد و حاضر به شرکت در این طرح نبود. فرمت مسکو قرار بود 2 + 3 نامیده شود ، اما از آنجا که ایران به دلایل فوق در قالب مسکو شرکت نکرد ، به قالب تروکا پلاس مسکو یا قالب 1 + 3 تغییر نام یافت.

در جریان دور اول حاکمیت طالبان در کابل در دهه های 1970 و 1980 ، سازمان ملل متحد تلاش کرد تا با ابتکار عمل 6 + 2 ، که شامل شش همسایه افغانستان (ایران ، پاکستان ، چین) ، تاجیکستان ، ازبکستان و ترکمنستان است ، صلح در افغانستان ایجاد کند. ) و دو قدرت بزرگ آمریكا و روسیه توانستند هنگام كنترل كابل و نیروهای مخالف طالبان ناكام و حمله نظامی آمریكا و اشغال افغانستان به افغانستان بعد از 11 سپتامبر نوعی سازش و صلح را بین طالبان برقرار كنند. افغانستان تغییر مسیر داد.

دبیرکل سازمان ملل متحد اخیراً تلاش کرد تا تعریف قبلی خود را برای تعریف مجدد نقش سازمان ملل در روند صلح افغانستان بازتعریف کند ، اما به دلیل عدم حمایت ایالات متحده و روسیه از سازمان ملل برای ایفای نقش در صلح افغانستان ، امکان تهیه نقشه عملا وجود داشت. منتفی است گرچه دبیرکل تلاش کرده است تا با تعیین ژان آرنو ، دیپلمات فرانسوی به عنوان نماینده شخصی خود در افغانستان ، نقش سازمان ملل در افغانستان را بسیج کند ، اما عدم تحرک جدی و آزادی آرنو و عدم مشارکت در حوادث مربوط به افغانستان نشان می دهد که فرانسوی ها دیپلمات دریافت که سازمان ملل متحد از اعتماد به نفس و ظرفیت لازم برای ایفای نقش در شرایط فعلی برخوردار نیست.

بیشتر بخوانید  تعداد قربانیان اعتراضات مردمی در آفریقای جنوبی به 276 نفر رسید - آژانس "مر" اخبار ایران و جهان

آخرین طرح در روند صلح افغانستان ابتکار استانبول است که در آغاز سفر بایدن به کاخ سفید آغاز شد و قرار بود با برگزاری جلساتی در استانبول با ترکیبی مشابه از شرکت کنندگان در کنفرانس بن 2001 ، روند صلح را تحریک کند. روند در استانبول همان روند دوحه بود که به سادگی می خواست جلسات خود را تحت نظارت سازمان ملل برگزار کند. او در ابتدا متوقف شد و نمی توانست فراتر از یک ایده باشد.

همانطور که اشاره شد ، ابتکار عمل تهران از نظر قدمت طرح و از نظر ایده و منطق داخلی طرح با سایر اقدامات متفاوت است. ابتکار تهران معتقد است که صلح متعلق به مردم افغانستان است و معتقد است که تنها راه صلح گفت وگوی بین افغان ها است و نقش کشورهای خارجی فقط باید مذاکرات بین افغانستان را تسهیل کند. تجزیه و تحلیل محتوای سند نهایی گفتگوی بینافغانی در تهران دلیل دیگر تفاوت طرح تهران با سایر برنامه های صلح است. در اعلامیه 6 ماده ای اجلاس تهران بر موارد زیر تأکید شده است:
جنگ راه حل نیست و مسئله افغانستان باید از نظر سیاسی حل شود.

گفتگوها واضح و شفاف است و همه مسائل را در بر می گیرد.

تصمیم می گیرد پس از مشورت در سطوح بالاتر در مورد چگونگی حرکت از جنگ به صلح و آینده نظامی – سیاسی و سازوکار ایجاد یک سیستم سیاسی جدید ، گفتگوها را ادامه دهد. تصویب جلسه تهران به عنوان یک فرایند جدید (فرصت و زمینه) برای تقویت پیدا کردن
محکومیت حملات به خانه های مردم ، بیمارستان ها ، مدارس و موسسات خیریه
من از طرف های مذاکره کننده جمهوری اسلامی ایران برای ابتکار عمل تهران تشکر می کنم
دقت در اصول کلی فوق و مقایسه محتوای آن با مفاد و محتوای اسناد منتشر شده از سایر اقدامات نشان می دهد که:
نخست ، اجلاس تهران اولین نشست واقعی نمایندگان شخصیت های اصلی و گروه های قومی بود و روندها را در افغانستان تعیین کرد.
دوم ، طرفین مذاکره توافق کردند که افغانستان هیچ راه حل نظامی ندارد و باید از طریق گفتگو و راه حل سیاسی راه حلی برای مسئله افغانستان یافت.
سوم ، محکومیت صریح حملات به اماکن عمومی و غیرنظامی
چهارم ، ابتکار عمل تهران را به عنوان یک روند صلح مداوم بپذیرید
پنجم ، برای اولین بار ، طالبان توافق کرده اند که در مورد پایان جنگ ، آینده سیستم سیاسی و چگونگی ایجاد نظم سیاسی جدید مذاکره کنند.
پنج محور فوق را می توان دستیابی به ابتکار عمل تهران در گفتگوهای افغانستان و افغانستان دانست که دارای یک منطق و قدرت نظری قوی برای برداشتن گام های بعدی برای صلح در افغانستان است.

دیدگاهتان را بنویسید