جامعه مدرن فاقد وحدت به معنای سنتی است. هرچه جامعه توسعه یافته تر باشد ، رنگارنگ تر است. اختلافات زیاد می شوند ، اما این اختلافات لزوماً در تضاد و تناقض با یکدیگر نیستند ، اتفاقاً ، بر خلاف احترام متقابل و پذیرش یکدیگر کلید زندگی در زندگی مشترک است به شرطی که اختلافاتی داشته باشند.
از این رو جامعه مدرن به وحدتی دست می یابد که با وحدت جامعه سنتی متفاوت باشد. در یک جامعه سنتی ، وحدت به معنای شباهت همه و همه چیز است. تفاوت ها قابل تشخیص نیستند. افراد مختلف حذف می شوند ، طرد می شوند و حتی محکوم می شوند ، اما در یک جامعه پیشرفته ، اختلافات منبع وحدت است ، نه شکاف.
افراد مختلف می دانند كه آنها مكمل یكدیگر هستند و اصل متفاوت بودن و احترام به اختلافات است. جامعه ایران نیز جامعه ای متکثر و متنوع است. بقای این جامعه به شناخت تفاوت ها بستگی دارد. بنابراین ، هر تلاشی برای متحد کردن شهروندان و جامعه با محدود کردن رسانه ها یا تصویب قوانین محدود کننده ، قبلاً بی نتیجه مانده است.
تجربه 70 سال گذشته ایران این را ثابت می کند. بنابراین ، یکنواختی به معنای شباهت افراد جامعه و از بین بردن اختلافات نیست و هر تلاشی برای رسیدن به این هدف دست نیافتنی و مضر است. نوع دیگری از یکنواختی وجود دارد که می خواهد کل دولت و ارکان آن را متحد کند و این یکنواختی را به طور نامحدود ادامه دهد.
این نیز به دو دلیل خطرناک است. اولاً ، نهادهای دولتی باید در چارچوب قانون عمل کنند ، در این صورت استقلال آنها مطابق قانون است و با اقدام سیاسی نمی توان این استقلال را نقض کرد و همه را مساوی کرد.
اصولاً یکنواختی در حاکمیت منطقی نیست ، زیرا هر نهادی باید در چارچوب قانونی خود فعالیت کند. البته در بعضی موارد تنش وجود دارد. به عنوان مثال ، وقتی مجلس و دولت در دو طرف مخالف هستند ، اما چون در ایران این نهادها معمولاً رفتاری سیاسی دارند ، تنش بین آنها بسیار مشهود می شود و چون آنها آماده نیستند در چارچوب مقررات و تفاهمات عمل كنند ، بنابراین به طور مداوم تنش با یکدیگر آنها آن را می پذیرند و این از پیشرفت چیز جلوگیری می کند. بنابراین ، یکنواختی در این حالت مفید است ، تا زمانی که استقلال نهادی حفظ شود ، اما مشکل این است که این برابری در جامعه ما با توتالیتاریسم همراه است و با توسعه یکنواخت آن ، به سرعت با بخشهای دیگر مقابله می کند.
دلیل دیگر انکار این یکنواختی در حالی که همچنان مردم را نادیده می گیرد. یک دولت یکنواخت به معنای مثبت باید منعکس کننده اراده عمومی باشد ، اما اگر قرار است اقلیت باشد ، یکنواختی دولت مغایر اراده عمومی است و این اولین مشکل لاینحل خواهد بود.
به همین دلایل ، چرا با آمدن آقای ریسی از برابری احتمالی استقبال می کنم؟ زیرا در عمل نه تنها دو دولت ، بلکه نهادهای مکمل دولتی نیز داشتیم. وضعیت پارلمان ، شورای نگهبان ، شورای مناسبات ، قوه قضائیه ، دستگاه های اطلاعاتی و نظامی ، حتی نیروهای غیررسمی ، با دولت در تضاد بود. حتی در داخل دولت ، ابزارهای ناسازگار سازگار شده اند و این درگیری ها کل تاریخ سیاست خارجی ، داخلی و اقتصادی کشور را فلج کرده است ، بنابراین ادغام این مجموعه می تواند ضررها را کاهش دهد و پاسخگویی را افزایش دهد.
آیا این هدف محقق خواهد شد؟ به نظر من ، در کوتاه مدت بله ، اما در میان مدت تنش ها و اختلافات آنها را دوباره رو در روی هم قرار می دهد ، چرا؟ زیرا رویکرد جناح مسلط واقع بینانه نیست و تفاوت ها را به رسمیت می شناسد. در نتیجه ، آنها به سرعت با بن بست روبرو خواهند شد ، اما چاره ای جز درگیر شدن در این روند ندارند زیرا راهی دیگر برای نشان دادن اشتباه آنها وجود ندارد.
23302