مطابق باور نویسندهی کتاب جادوی تکانه، بسیاری از نویسندگان به نقش تکانه در خودیاری و رشد فردی توجه نمیکنند یا آن را بیش از حد ساده میانگارند.
زمانی که سنگی را درون آب میاندازید، امواجی متحدالمرکز از کوچک تا بزرگ ایجاد میشود که به فراتر از نقطهی مرکزی گسترش مییابد. این تمثیلی از کنشهای انسان است که در کتاب جادوی تکانه نوشتهی استفان گایز بررسی میشود. این کتاب که در گروه کتابهای خودسازی و موفقیت قرار دارد، با تکیه بر مفهوم تکانه، روشهای رسیدن به موفقیت و خودسازی را توضیح میدهد.
دربارهی کتاب جادوی تکانه
مردم اغلب احساس میکنند گیر افتادهاند. نه به این دلیل که توانایی ندارند؛ بلکه به این دلیل که تأثیر حرکت رو به جلو را دست کم میگیرند. در اصل اگر قدمی کوچک به جلو را نوک یک کوه یخ در نظر بگیریم، تکانه یخ عظیم زیر آن است. تکانه بسیار هیجانانگیز است؛ زیرا شما میتوانید از آن استفاده کنید و هر بخشی از زندگی خود را که میخواهید ارتقا دهید. تکانه میتواند به هر کسی کمک کند تا وزن کم کند، بهرهوری بیشتر داشته باشد، خانهی خود را تمیز کند یا یک عادت و سرگرمی جدید بیابد. استفان گایز (Stephen Guise) در کتاب جادوی تکانه (The magic of momentum) در دو بخش اصلی و هشت فصل، دهها برنامهی کاربردی ارائه کرده که به شما نشان میدهد چگونه برحسب تقاضا، تکانهی تغییر زندگی را ایجاد کنید.
شاید در ابتدای امر این پرسش پیش آید که تکانه چیست؟ نویسندهی کتاب جادوی تکانه، باور دارد که تکانه بر دو نوع فیزیکی و انسانی است و تکانهی انسانی آن چیزی است که تغییر در زندگی و کسب موفقیت را تضمین میکند. بنا بر گفتهی وی، تکانهی انسانی به اندازهی تکانهی فیزیکی شهودی نیست؛ اما میتوان گفت که پرقدرتترین نیروی حیات است؛ قویتر از کل مفاهیم مربوط به رشد فردی که زندگی ما را در کوتاهمدت و درازمدت شکل میدهند. تکانه جادویی است؛ زیرا قدرتش فراتر از شمّ انسان و پرمعناتر از آن است که بتوان آن را محاسبه یا کاملاً درک کرد.
مطابق باور نویسندهی کتاب جادوی تکانه، بسیاری از نویسندگان به نقش تکانه در خودیاری و رشد فردی توجه نمیکنند یا آن را بیش از حد ساده میانگارند. تکانه با زمان ارتباط دارد و تکانهی رفتاری ممکن است قویتر یا ضعیفتر از آن چیزی باشد که به نظر میرسد. از طرف دیگر، درک نکردن تکانه آسیبزننده است و شما را از حل ریشهای مشکلات باز میدارد. جادوی تکانه در قدرتش است که ما را به مکانهایی سوق میدهد که بدون آن نمیتوانستیم برویم. زمانی که افراد انگیزه و ارادهی خود را از دست میدهند، اهدافشان روبه نابودی میرود. زمانی که انگیزهها برمیگردد، اهداف جدید متولد میشود و این چرخه همچنان ادامه دارد.
بر اساس کتاب جادوی تکانه، کشف پتانسیل و تواناییها در مسیر حرکت، اهمیت بسزایی دارد. کشف تواناییها ذاتاً گامبهگام هستند و پیشرفت تصاعدی است. هر پیشرفتی از کسب پول و ثروت گرفته تا نفوذ و قدرت یا به دست آوردن نوع خاصی از مهارت همه چیز را تغییر میدهد و به هر سطحی که برسید، حکم اهرم قدرتمندی را دارد که به شما کمک میکند تا به سطوح بالاتر دست یابید. پتانسیل تنها کمی قبل از اینکه تحقق یابد شناخته میشود. تشخیص پتانسیل مانند رانندگی در مه است. از زاویهی درست یا بر اساس مشاهدات دیگر، شاید تصویری گذرا از آنچه جلوتر است ببینید یا بهدرستی حدس بزنید که چه در انتظارتان است؛ اما عملاً فقط میتوانید یک یا دو ترقی ورای آنچه پیشرویتان است، را تصور کنید.
نکتهی دیگری که لازم است در این مسیر بدانید آن است که بزرگترین قدرت یک کنش در تأثیرات اولیهی آن نیست؛ بلکه در امواج فراوانی است که از آن سرچشمه میگیرد. بنابراین باید بدانیم که چگونه این کنش بر کنش بعدی تأثیر میگذارد. استفان گایز تمام این سؤالها را میکاود و یافتهها را در راهبردهای عملی قرار میدهد.
در مجموع، میتوان گفت در کتاب جادوی تکانه میآموزید که چرا تکانه قویترین نیرویی است که همواره بر رفتارتان تأثیر میگذارد؟ چرا تکانه تنها در دو بازهی زمانی وجود دارد و نه در بازهی زمانی که اکثر مردم فکر میکنند؟ چرا تکانه در زندگی ما متفاوت از سایر زمینهها مانند ورزش عمل میکند؟ چگونه فوراً یک رکود را شکست دهیم؟ چگونه تکانهی منفی را معکوس کنیم؟ و نحوهی ایجاد و حفظ تکانهی مثبت چگونه است؟
نکوداشتهای کتاب جادوی تکانه
کتاب جادوی تکانه ساده و پرمفهوم است و بیش از هر کتاب دیگری که تا به حال دربارهی رشد و تغییر شخصی خواندهام، اثرگذار است. (سوزان)
من به محض اینکه کتاب جادوی تکانه را خواندم، تلاش کردم تا اصول آن را پیاده کنم و متوجه شدم در واقع چیزهایی را که برای چندین سال به تعویق انداخته بودم، تکمیل کردم. (جکی اهل استرالیا)
هر کس این کتاب را خریده، یافتههای زیادی را نصیب خود کرده است. ارزش این کتاب بینهایت است. (سامر)
کتاب جادوی تکانه واقعاً اثرگذار است. من این کتاب را کاملاً خواندهام و میتوان گفت شما را ناامید نمیکند. (کتی فلوچ)
کتاب جادوی تکانه برای چه کسانی مناسب است؟
این کتاب برای تمام کسانی که به دنبال تغییر در زندگی و قرار گرفتن در مسیرهای بهتر هستند، مناسب است.
در بخشی از کتاب جادوی تکانه میخوانیم
به طور بسیار کلی، مغز سیستمی دوبخشی است، یکی برای بهرهوری انرژی طراحی شده است و دیگری برای قدرت.
مغز بخش یک، هدایت خودکار با مصرف بهینهی انرژی: ضمیر نیمههوشیار (عقدههای قاعدهای ) باعث میشود «کنشهایی با هدایت خودکار» با مصرف بهینهی انرژی داشته باشیم. اینها عادات هستند (این کار را بکن و پاداش بگیر). «پاداش» میتواند هر چیزی باشد، از دهانی تمیز (مسواکزدن) گرفته تا چشیدن و احساس رضایت (خوردن شکلات) و تسکین درد (داروخوردن). این کنشهای هدایت خودکار نیاز چندانی به تفکر ندارند و درنتیجه تقریباً هیچ انرژی روانیای را صرف تأمل نمیکنند.
مغز بخش دو، هدایت دستی پرتوان: بخش هوشیار مغز (قشر پیشپیشانی) به ما قدرت میدهد که در صورت داشتن میل و انرژی اقدامات خودکار را به دست بگیریم. این بخش به ما امکان میدهد رفتارمان را شکل دهیم و با برنامهها و اقدامات حسابشده زندگی کنیم، اما ازآنجاکه زمان، انرژی، یا ارادهی ما برای داشتن زندگیای بینقص نامحدود نیست، میزان توانایی ما در کنترلکردن حدومرزی دارد. بهترین اندرز دنیا هم نمیتواند ما را از زندگیای پایینتر از حد بهینه نجات دهد. درک محدودیتهای این دو نظام رفتاری اهمیت زیادی دارد. وقتی به این درک برسیم، میتوانیم بهتر از هر دو آنها بهره ببریم.
عقدههای قاعدهای، دستهای از «هستههای زیرقشری» در مغز، نمیتوانند با عقل و منطق عادات بد را دور کنند یا خودشان را متقاعد کنند بیشتر اسفناج بخورند. آنها، در درازمدت، بیشتر به فرایندهای اثباتشده بها میدهند تا به برنامهریزی، و در کوتاهمدت، بیشتر به پاداش بها میدهند تا به منطق. به همین دلیل است که نیاز دارند از قشر پیشپیشانی، که کل تصور حاصله از اقدامات ما را میبیند، کمک بگیرند.