چرا بازآفرینی امید اهمیت دارد؟ | فرمول ساخت امید


اقتصاددانان معتقدند دولت چهاردهم دست‌کم سه ماموریت بسیار مهم دارد. ماموریت اول، چاره‌اندیشی برای شکاف‌های بزرگ اجتماعی و فرهنگی نظیر رفع تنش حجاب، رفع تنش‌های سیاسی و زمینه‌سازی برای تفاهم ملی است. دومین ماموریت این دولت می‌تواند چاره‌اندیشی برای ابرچالش‌های بین‌المللی مثل رفع تحریم‌ها، رفع تنش با همسایگان و رفع موانع پیوستن به FATF باشد. سومین ماموریت نیز چاره‌اندیشی برای ناترازی‌های مختلف اقتصادی مثل ناترازی انرژی و ارز، ناترازی بودجه و نظام بانکی، ناترازی آب و محیط زیست است.

به عقیده اقتصاددانان چالش ناترازی‌ها از آنجا که به‌طور اجتناب‌ناپذیر به نظام حکمرانی تحمیل خواهد شد، به عنوان حیاتی‌ترین ابرچالش شناخته می‌شود. با این حال این ابرچالش فوری‌ترین نیست. به عقیده مسعود نیلی حل‌وفصل این مشکل بزرگ، در گرو تقلیل قابل توجه التهاب‌های اجتماعی از طریق اصلاحات رویکردی و انجام اصلاحات راهبردی جدی در روابط خارجی است. نیلی می‌گوید تقلیل التهاب‌های اجتماعی با سرعت مناسبی قابل انجام است و اصلاح روابط خارجی قاعدتاً زمان‌بر بوده و شاید به نتیجه رسیدن آن، به بیش از یک سال زمان نیاز داشته باشد. اما اعلام رسمی رویکرد جدید و متفاوت به روابط خارجی و بیان عزم و اراده نظام سیاسی برای تحقق آن، می‌تواند از طریق اصلاح انتظارات، به کمک تصمیم‌گیران کشور بیاید. در فاصله زمانی که این دو دسته اقدام به نتیجه اولیه می‌رسد، انجام برخی اصلاحات سیاستی و نه راهبردی اقتصادی، در جهت کاهش شدت افزایش ناترازی‌ها امکان‌پذیر خواهد بود. بدون اصلاحات راهبردی در روابط خارجی و بدون برخورداری از یک سرمایه سیاسی بزرگ و مطمئن داخلی برای نظام حکمرانی، بهبود پایدار وضعیت اقتصادی کشور از مسیر اصلاحات اقتصادی، ناممکن و نامطلوب خواهد بود.

به عقیده مسعود نیلی با حفظ شرایط تحریم و حفظ شکاف‌های اجتماعی نمی‌توانیم سراغ اصلاحات اقتصادی برویم. چون به لحاظ سیاسی و اجتماعی تنش‌زا خواهند بود. سوال این است که از کجا باید شروع کرد؟ به عقیده اقتصاددانان، یکی از دلایلی که ناامیدی را در جامعه تشدید می‌کند، بی‌اعتمادی به ساختار سیاسی برای اصلاح شرایط موجود است. در کشورهایی که اعتماد عمومی به سیاست‌گذار در سطح پایینی قرار می‌گیرد، سرمایه‌گذاری به مقدار قابل توجهی افت می‌کند و در نتیجه رشد اقتصادی دچار کاهش می‌شود. «پل زاک» از دانشگاه کلرومنت و «استفان ناک» از بانک جهانی در مقاله‌ای که در این زمینه نوشته‌اند، توضیح داده‌اند که کاهش سطح اعتماد در جوامع باعث کاهش نرخ سرمایه‌گذاری و در نتیجه رشد اقتصادی می‌شود و جوامع با سطح اعتماد پایین می‌توانند در تله فقر گیر کنند.

اقتصاددانان می‌گویند اگر نظام حکمرانی با اصلاح رویکرد، به سراغ ترمیم شکاف‌های اجتماعی حرکت کند، می‌تواند با هزینه کم، زمینه اجتماعی مناسب میان حکومت و مردم به وجود آورد. مسیر کم‌هزینه‌ای که اقتصاددانان به آن اشاره می‌کنند، امید است. آنها معتقدند هیچ اقدامی در کشور به اندازه بازسازی امید و بازگرداندن اعتماد به جامعه اهمیت ندارد. چنان‌که محسن جلال‌پور اعتقاد دارد؛ رنگ باختن امید و از بین رفتن اعتماد عواقب زیان‌باری برای کشور دارد. آنچه در حال حاضر اثر تعیین‌کننده در همه زمینه‌ها دارد، نگرانی مردم نسبت به آینده است. بی‌افق بودن و بی‌اعتمادی و یأس جامعه به نااطمینانی منجر می‌شود و نااطمینانی به توقف سرمایه‌گذاری منجر می‌شود و این توقف نیز نتایج نگران‌کننده‌ای مثل تشدید رکود، تشدید بیکاری و افزایش فقر را به دنبال خواهد داشت. در این گزارش به ریشه‌های ناامیدی در جامعه می‌پردازیم و به این موضوعات پاسخ داده‌ایم که نظام حکمرانی چگونه امید را بازسازی می‌کند و لوازم تهیه امید در شرایط فعلی چیست.

قهر سیاسی جامعه

مردم احساس می‌کنند تصمیم‌هایی که سیاستمداران می‌گیرند، مطالبه آنها نیست. انگار سیاستمداران هدفی دیگر را دنبال می‌کنند که افزایش رفاه جامعه نیست. در نقطه مقابل، حامی‌پروری و فساد بیشتر شده و در نتیجه مردم از بهبود اوضاع ناامید شده‌اند. سیدمصطفی هاشمی‌طبا در این‌باره می‌گوید: «مسیری که نظام حکمرانی در پیش گرفته، مسیر مطلوب مردم نیست و متاسفانه فساد هم در کشور ما گسترده شده و در مواردی دیده‌ایم که به وزرا هم منتقل شده است. باید با شدت با این پدیده مقابله شود تا مردم احساس کنند که با فساد مبارزه می‌شود. این موضوع اگر به صورت عیان شفاف‌سازی شود می‌تواند در وهله اصلی روزنه امیدی را در دل جامعه باز کرده و این حس را به مردم منتقل کند که اقتصاد در دست بخش کوچکی از کشور نیست.»

بیشتر بخوانید  ترفند افغان‌ها برای خرید مسکن در ایران

از نظر هاشمی‌طبا «اداره کشور به هیچ عنوان امر ساده‌ای نیست و مقاومت در برابر فساد هم کار را مشکل‌تر می‌کند؛ بنابراین وقتی در زمینه انواع فساد شفاف‌سازی نمی‌شود، کارها نیز نمی‌تواند بر وفق مراد پیش رود. باید این مسئله را به جامعه بقبولانیم که عناصر دولت از همین مردم یعنی آدم‌های عادی تشکیل شده و این امر بر همه اعضای دولت اعم از رئیس‌جمهور، وزرا، معاونان، کارشناسان و کارکنان آنان حاکم است و اینها هم آدم‌های عادی هستند. دولت‌ها نمی‌توانند در شرایط دشوار مدینه فاضله بسازند، البته حکمرانی معمولاً این مدینه فاضله را در کلام و سخنان برای اقناع کوتاه‌مدت مردم به تصویر می‌کشد».

با روی کار آمدن دولت مسعود پزشکیان، بارقه امیدی برای اصلاح وضعیت موجود میان جوانان ایجاد شده که اگر نظام حکمرانی برای آن چاره‌ای نیندیشد، این امید به یأس تبدیل می‌شود. جامعه‌شناسان معتقدند حکمرانی به گونه‌ای باید اصلاح شود که مردم احساس کنند فرصت‌ها برابر است و دیگر فرقی میان خودی و غیرخودی وجود ندارد. چنان‌که هاشمی‌طبا هم معتقد است: «دولت چهاردهم باید احساس برابر بودن در فرصت‌ها را ایجاد کند؛ با این نگاه که همگان در سطح یکسان به عنوان یک شهروند ایرانی می‌توانند از حق خودشان در جامعه برخوردار باشند. دولت چهاردهم باید کشور را از سکون خارج کند و احساس رشد را در جامعه تقویت کند.»

اولویت مهم دیگر حل مشکل معیشت مردم با محوریت حل مشکل تورم است و تلاش برای ایجاد رشد اقتصاد به منظور افزایش درآمد سرانه، اولویت دیگر دولت چهاردهم است. چرا که به گفته هاشمی‌طبا، «بدون اینکه درآمد ملی افزایش پیدا کند، امکان حل مشکلاتی مانند مسکن وجود ندارد. یکی از مسائل مهم برای اینکه مردم و به‌خصوص جوانان دچار یأس نشوند این است که تا حدودی مطمئن باشند شغل و درآمدی دارند که با آن سقف و سرپناهی برای آینده خود تهیه کنند».

 در انتخابات ریاست‌جمهوری ماه گذشته، شمار قابل‌توجهی از هموطنان راضی به مشارکت در انتخابات نشدند که نشان داد بیشتر از نیمی از افراد جامعه با ساختار سیاسی زاویه پیدا کرده‌اند. این حس میان مردم تقویت شده است که کاری از دست دولت برنمی‌آید و آمدن و رفتن دولت‌ها، تغییری در شرایط کشور ایجاد نمی‌کند. بنابراین معتقدند هرکسی می‌خواهد بیاید، بیاید. به ما ارتباطی ندارد، زیرا فرقی نمی‌کند که به کدام کاندیدا رای بدهیم. در عمل نمی‌تواند کاری کنند. هاشمی‌طبا در تبیین این شرایط می‌گوید: «مردم به واسطه وعده‌های بیهوده زیادی که شنیده‌اند، بی‌اعتمادند و از سیاست‌زده شده‌اند و چون احساس می‌کنند این بازی آنها نیست، از سیاست کنار کشیده‌اند. به نوعی جامعه ایران قهر سیاسی کرده است.» قهر در ادبیات سیاسی یعنی ناامید شدن از انتخابات و دوری از صندوق رای. یعنی قهر با تمام ابعاد یک کشور. اعم از اقتصادی و اجتماعی و سیاسی و حتی بین‌المللی. بنابراین مشارکت پایین مردم به‌خصوص در دور اول تعیین رئیس‌جمهور، پیامی صریح به نظام حکمرانی بود. آقای هاشمی‌طبا با اشاره به اینکه مشارکت در دور دوم انتخابات کمی افزایش یافت معتقد است: «قهر مردم با صندوق رای، حاکی از عدم اعتماد جامعه نسبت به دولت و تعیین سرنوشت خود است.»

بیشتر بخوانید  حراج یک شماره رُند با قیمتی عجیب!

به اعتقاد هاشمی‌طبا «برای بازگرداندن اعتماد به جامعه، دو روش باید به کار گرفته شود؛ نخست اینکه حکمرانی با مردم صادق باشد و به عدالت عمل کند. به‌طور مثال هر فرد در هر جایگاهی اگر خلافی مرتکب شد، با او برخورد صورت گرفته و به شکل شفاف اعلام شود. زیرا ایجاد شفافیت تاثیر بسزایی بر پویایی جامعه دارد. دوم اینکه احترام و کرامت مردم در حکمرانی رعایت شود. نتیجه چنین رفتارهایی احتمالاً می‌تواند برگشت جامعه و آشتی کردن با ساختار سیاسی باشد».

27

فرمول بازسازی امید

می‌گویند اصلاً نگران نباشید، همه‌چیز خوب و تحت کنترل است اما دقیقاً همین حرف‌ها نگرانی مردم را بیشتر می‌کند. سیاستمدار به‌زعم خود، برای اینکه گزک دست دشمن ندهد و افکار عمومی را مشوش نکند، مشکلات را کاملاً نفی می‌کند این در حالی است که مردم این را به حساب بی‌صداقتی او می‌گذارند. سیاستمدار باید مسئولیت آشفتگی وضع موجود را بپذیرد و بعد به مردم اطمینان دهد که قادر به کنترل اوضاع هست در غیر این صورت هیچ‌کس حرفش را باور نخواهد کرد. به عقیده الهام فخاری، عضو پیشین شورای شهر تهران، «امید» کلیدواژه‌ای است که با آینده معنا می‌یابد و گویای روشنایی میان تاریکی است. کم‌و‌بیش تحول‌خواهان این کلیدواژه را زیاد به‌ کار می‌برند، و امید را روشنایی برای ایستادگی، بازسازی و نوسازی می‌دانند. هرچند مفهوم امید با هیجانی مانند شادی یا خرسندی در پیوند است ولی زیرساخت این مفهوم احساس و هیجان نیست. امید داشتن یا امید ساختن زیرساختی شناختی دارد و بر پایه ساخت‌وساز شناختی (ذهنی) است که به رخداد یا روند یا چیزی و کسی دل خوش می‌کنیم، چشم‌داشته‌هایی در ذهن می‌پروریم و روشنایی می‌بینیم. گرچه امید مفهومی بیشتر شناختی است ولی از نظر انگیزشی بر حال ما اثر چشمگیر دارد، چنان‌که می‌تواند به آدمی کمک کند بر پایه چشم‌اندازی در آینده نزدیک یا دور، اکنون کارهایی را انجام دهد، تعامل‌هایش را بهبود ببخشد و برای امور برنامه‌ریزی کند. به عقیده خانم فخاری، «در دل مفهوم امید، پیش‌بینی و مهار (کنترل) عامل‌های اثرگذار بر یک پدیده یا رخداد هم نهفته است. چنان‌که امید داریم که حال خوش شود و روزگار بهتر؛ امید آن می‌رود که کارها بسامان شود و… . پس می‌توان گفت مفهوم امید باید چیزی فراتر از دل‌خوش‌کردنی در ابهام یا آرزومندی بی‌بنیاد یا سرخوشی هیجانی باشد». به سخن دیگر موجود هوشمند بر پایه شناخت پدیده‌ها و رویدادها، آگاهی نسبی از چیستی علت‌ها و پیامدها و چگونگی اثر متقابل می‌تواند به رخ دادن چیزی در آینده بیندیشد، باانگیزه شود و کاری کند تا آن امید به انجام و سرانجام برسد. پس امید داشتن /ساختن کاری آینده‌نگارانه و برنامه‌دار است. به همین‌گونه اگر میان آن چشم‌داشته‌ها و کردار و گفتار ناهمانندی زیاد شود کم‌کم آن امید نوپا، به ناامیدی خواهد گرایید و مانند شعله‌ای فروخواهد خفت. کار سیاسی و اجتماعی کاری برنامه‌دار، در پیوند با آینده و کم‌و‌بیش درگیر دستیابی به قدرت بیشتر برای اثرگذاری بر آینده است. سیاستمداران می‌توانند امید به کاری یا چیزی پدید آورند، امیدها را کمرنگ یا پررنگ‌تر کنند، به آینده روشنایی ببخشند یا وضعیت را تیره‌و‌تار کنند. کارکرد سیاست هم دستیابی به قدرت و مهار و اداره وضعیت برای نگه‌ داشتن قدرت و اداره کردن کارهاست از این‌رو کنش‌ها و کارنامه سیاستمداران بر پدیدآیی یا از میان رفتن امیدهای مردم اثر چشمگیر دارد. گفتار و رفتار ناهماهنگ، رویه‌های ناسازگار و ناهمخوانی نشانه‌های راه با هدف پیش‌بینی‌شده به «امید» آسیب می‌زند. گرچه ناهماهنگی شناختی تلنگری برای آموختن، دگرگونی (تغییر) و بهبود است ولی اگر این ناهماهنگی زیاد باشد و به درازا بکشد (طولانی شود)، امید ما ناامید می‌شود. مفهوم امید برای شادابی، پویایی و سازندگی فردی و گروهی ارزنده و تعیین‌کننده است. اگر مغز ما نتواند برای آینده، که نابوده‌ای در مه و گمان و روی ریل نیامده زمان است، پیش‌بینی کند، نتواند راه و روشی برای دستیابی به خواسته‌ها، برآورده کردن نیازها و احتمالی برای پیشبرد کارها بیابد یا بسازد، به درماندگی شناختی، ناتوانی و فروپاشی شناختی می‌رسیم. هر آدمی برای گام برداشتن در راه زندگی نیازمند توان شناختی (ذهنی)، روشنابخشی امید و شور زیستن است تا بتواند از جا برخیزد، کاری کند، راهی بیابد، مسئله‌ای را حل کند و از پس چالش‌ها برآید. مغز پیشرفته آدمی است که به او توان علت‌یابی، مرور رفت‌و‌برگشتی در زمان، پیش‌بینی و مهار نسبی امور را می‌دهد.

بیشتر بخوانید  راه حل کیهان برای نگرانی مردم: افراد مشهور مانند نروژ عکسهای واقعی خود را منتشر می کنند

رویدادهای پیش‌بینی‌نشده سال۱۴۰۳ تا اکنون پرشمار، برجسته و سرنوشت‌ساز بوده‌اند. با هر رخدادی امیدهایی از میان رفته و از سویی امیدهای نو برساخته شده‌اند. در رویدادهای سیاسی امسال انتخاباتی زودهنگام و پیش‌بینی‌نشده برگزار شد، که نتیجه‌ای متفاوت از روند سه سال گذشته را رقم زد. پیروزی دکتر مسعود پزشکیان برآمده از امیدی ناباورانه به آینده و از سویی ناامیدی چشمگیر از روند پرهزینه و بسیار آسیب‌زای کنونی بود. خیلی‌ها از ترس آینده‌ای ناروشن و به امید کورسویی از بازگشت راه و روش علمی، روادارانه و با توجه به خیر همگانی یا برای بدتر از این نشدن به او رای دادند. این نتیجه امیدهای گروه‌ها و کسانی، بیشتر رقیبانش، را کمرنگ کرده و از سویی امیدهایی نو پدید آورده است. از گفته‌های مسعود پزشکیان، رئیس‌جمهور مردم ایران، این بود که آمده است بر پایه دو اصل حق و عدالت کاری اثربخش انجام دهد، مردم را فریب نمی‌دهد و برای باز ساختن امید روشن به آینده برای همه تلاش می‌کند. با اینکه از امید به دولت نو و دستاوردهایی سازنده برای بهبود وضعیت کشور سخن می‌گوییم ولی به یاد داریم که این امیدهایمان وابسته به تصمیم‌ها، گزینش (انتخاب)ها، روش‌ها و برنامه‌هایی است که آقای پزشکیان و همکارانی که برمی‌گزیند و تاکنون هم همگی چهره‌های برجسته اجتماعی و دانشگاهی-علمی بوده‌اند، پیش می‌برند. برای پرفروغ شدن روشنای امید دولت و مردم نیازمند آگاهی‌رسانی بهنگام و تعامل با هم هستند. اندیشیدن به سازوکار ارتباطی اثربخش و کارا با انجمن‌ها و نهادهای اجتماعی و تخصصی و مردمی کار بایسته‌های دیگری است که برای پابرجا ساختن امیدهایمان نیاز داریم. از سوی دیگر همه می‌دانیم که اگر امید برساختی شناختی (ذهنی) است باید بر پایه برهان‌های پایدار باشد نه آرزوهای دور و دراز، باید بر پایه سنجش دقیق و درست (به دور از آمارسازی و دروغ‌پردازی) هدف‌گذاری کرد، دستیابی به هدف برنامه کار می‌خواهد، رسیدن به نتیجه به شکیبایی و پایداری همه ما نیاز دارد ولی وابسته به درستی و راستی کردار و گفتار همراهان رئیس‌جمهور و هماهنگی سخن و عمل آنهاست. چه‌بسا در راهی که پیش‌روست امیدهایی پابرجاتر شوند و امیدهایی ناامید شوند، ولی مهم توجه هوشمندانه به چشم‌اندازی است که گفته‌اند و می‌گوییم بر پایه دو اصل بنیادی حق و عدالت، می‌خواهیم به آن برسیم؛ پایبندی به روش‌های درمان و پیشگیری ساختاری و روندی، و حفظ سلامت کنشگران و روند کارها. راه پیش‌رو بسیار دشوار و ناهموار است، دشمنان امیدهای مردم گوناگون و پرشمار هستند و وقت برای همه‌مان اندک است. امید که با آموختن از گذشته، بر پایه علم، و در کنار هم از تاریکی‌ها بگذریم و همه ایرانیان روزها و شب‌هایی روشن به درخشش امید را تجربه کنند. هدا احمدی / نویسنده نشریه 

 

 

دیدگاهتان را بنویسید