پریسا زنی مبتلا به ایدز است که بیماری قند و سرطان غدد لنفاوی هم دارد. دختر او نیز با ویروس اچآیوی متولد شد.
پریسا از روزهایی میگوید که متوجه شد به ایدز مبتلا شده است:
*چطور متوجه شدی ایدز داری؟
چند سال قبل که شوهر کردم، حامله شدم. بچهام دختر بود. بچهام چندماهه بود و یک روز وقتی داشتم بچه را شیر میدادم یکهو حالت خفگی به بچه دست داد. بچه را بردیم بیمارستان اما مرد. آن وقت نفهمیدند بچه چرا مرد. گفتند خفه شده است. تا اینکه دختر دیگرم موژان به دنیا آمد.
*بعد از به دنیا آمدن موژان متوجه شدی؟
بله. در بیمارستان خانمی به من گفت به دکتر بگو شوهرت اعتیاد دارد. وقتی من این موضوع را گفتم دکتر برای ما آزمایش نوشت. بعد گفت موژان و من مبتلا به ایدز هستیم. از شوهرم هم آزمایش گرفتند و متوجه شدیم شوهرم هم مبتلاست. من از طریق شوهرم مبتلا شدم.
*یعنی تا قبل از این شوهرت نمیدانست؟
قسم میخورد که نمیدانسته. چه بگویم؟
*هنوز هم اعتیاد دارد؟
شربتی است. چون تصادف کرده بدنش درد میکند و شربت میخورد.
*یعنی مواد نمیکشد؟
جلوی ما نمیکشد.
*این حالتی که دارید و خیلی سخت صحبت میکنید به خاطر اعتیاد است؟
نه. من اعتیاد ندارم. چون هم ایدز دارم و هم مرض قند دارم هم سرطان غدد لنفاوی دارم. دیگر نمیتوانم راه بروم. همیشه بدنم درد میکند.
*داروهای ایدز را چطور تهیه میکنید؟
ماهی یک بار میرویم بیمارستان امام خمینی. آنجا به همه ما دارو میدهند و آزمایش خون میگیرند.
*هزینه زندگی را چطور تامین میکنید؟
یارانه میگیریم.
*شوهرت کار میکند؟
گاهی ضایعات جمع میکند اما کار خاصی ندارد.
*چطور با او آشنا شدی؟
از طریق خواهرش آشنا شدم ولی آنها نگفتند که ایدز دارد.
*گفتند اعتیاد دارد؟
بله گفتند اما نگفتند که ایدز دارد.
*شوهرت میداند چطور مبتلا شده؟
میگوید در زندان مبتلا شده. اینها معتاد هستند. زندان که رفته میگوید آنجا سرنگ و تیغ که استفاده میکردند از همدیگر میگرفتند. آلوده بوده. این هم گرفته و بعد هم ما گرفتیم.
*یعنی در تمام این سالها شوهرت نمیدانست مبتلاست؟ موژان مبتلا شده، یک بچه دیگر شما هم که فوت کرده و به نظر میرسد مبتلا بوده؛ اصلاً پیگیری نکردید؟
نه. بعد از موژان فهمیدیم.