گزارش کردن تو خبر: در همه کشورهای جهان نمادهای خرافی وجود دارد، مثلاً در برخی مناطق با شنیدن صدای زاغ منتظر اتفاقی میافتند یا عطسه را نماد قطع کار میدانند یا برخی افراد را به خوب و بد تقسیم میکنند. . مردم، و الف. آنها نماد را به عنوان یک علامت بد درک می کنند.
در تفسیر نمونه آیات 130 و 131 سوره اعراف به طور جامع به فال نیک و بد تبیین شده است:
130 – و نزديكان فرعون (و قوم او) را گرفتار خشكسالي و كمبود ميوه كرديم، شايد به ياد بياورند.
131- اما نه تنها به نصیحت گوش نکردند، بلکه چون خیر (و برکت) نصیبشان شد، گفتند به خاطر ما بوده است! اما چون بلا (و بلا) به آنها رسید گفتند از شر موسی است. و قومش بگو سرچشمه این همه فال بد نزد خداست (و شما را به سزای اعمال بدتان می رساند) ولی بیشترشان نمی دانند.
تفسیر:
مجازات های بیدار شدن
همانطور که در توضیح آیه 94 همین سوره آمده است، قانون کلی الهی در مورد همه پیامبران این بود که وقتی با مخالفت مواجه می شدند.
خداوند برای تنبیه و بیدارکردن افراد سرکش، آنان را دچار مشکلات و ناراحتی هایی می کند تا دچار ناراحتی شوند و ماهیت توحید که در هنگام رفاه و آسایش در زیر پوشش غفلت پنهان می شود، آشکار می شود و به ضعف خود پی می برد. و ناتوانی.درک منبع قدرت و توانایی که همه نعمت ها از اوست.
در آیه اول که به آن اشاره شد به همین نکته در مورد پیروان فرعون اشاره می کند و می فرماید: «ما آل فرعون را قحطی و خشکسالی و بی میوه قرار دادیم شاید یاد کنند و بیدار شوند.
(صنین) جمع (صنع) به معنای سال است، ولی معمولاً وقتی با کلمه (اخد) (گرفتن) به کار می رود به معنای گرفتار شدن در قحطی و خشکسالی است، پس اخه السنه (سال خود را گرفت) به معنای گرفتار شدن است. او خشکسالی بود و شاید دلیلش این باشد که سالهای قحطی نسبت به سالهای عادی کم است، پس اگر سال به معنای سالهای عادی باشد، تازگی ندارد و از آنجا معلوم می شود که مقصود از سال فوق العاده قحطی است.
کلمه (ال) در اصل (اهل) بوده و سپس اصطلاح (کلب) شده و به این صورت درآمده است و اهل به معنای افراد نزدیک و خاص یک شخص است، خواه از نزدیکان او باشند یا همفکران و اطرافیان. به او..
گرچه خشکسالی و قحطی بال همه فرعونیان را گرفت، اما در آیه فوق فقط به سخنان نزدیکان و خاصان او اشاره شده است که نشان می دهد بیدار شدن برای آنها مهم است زیرا نبض دیگران در دست آنهاست. آنها کسانی هستند که می توانند دیگران را گمراه کنند یا آنها را گمراه کنند و از این رو فقط از آنها نام برده می شود، اگرچه دیگران نیز تحت تأثیر همین عواقب قرار گرفتند.
نباید نادیده گرفت که خشکسالی فاجعه بزرگی برای مصر تلقی می شد، زیرا مصر کشوری کاملاً کشاورزی بود و خشکسالی همه طبقات را تحت فشار زیادی قرار داد، اما قطعاً خانواده فرعون که صاحبان اصلی زمین ها و منافع او بودند. . آنها بیشترین آسیب را متحمل شدند.
علاوه بر این، از آیه مذکور معلوم می شود که خشکسالی چند سال به طول انجامیده است، زیرا کلمه (عمر) جمع است، مخصوصاً که کمبود میوه (کمبود میوه) به آن اضافه شده است، زیرا خشکسالی های موقتی می تواند تأثیر کمتری داشته باشد. روی درختان اما وقتی طولانی شد درختان را نیز از بین می برد، این احتمال نیز وجود دارد که علاوه بر خشکسالی، آفت میوه های آنها را نیز پوشانده باشد.
عبارت «للهم یازیکرون» گویا بیانگر این است که توجه به حقیقت توحید از ابتدا در جان انسان جاری است، سپس بر اثر تربیت نادرست یا مستی، نعمت های آن را فراموش می کند، اما هنگامی که در چنگال مشکلات گرفتار می شود. مقاله مجدداً یادآوری می شود که یادآوری است مناسب برای همان معنی.
جالب است که در ذیل آیه 94 عبارت «سجده و تسلیم در برابر خدا» آمده است که در واقع مقدمه دیگری است، زیرا انسان ابتدا می شود (یادش می آید) و سپس در مقام تسلیم و تسلیم یا درخواست از آن می آید. خداوند.
اما به جای اینکه خاندان فرعون از این درس های الهی پند بگیرند و از خواب خرگوش خود بیدار شوند، از این موقعیت سوء استفاده کردند و
وقایع را به میل خود تعبیر کردند، وقتی اوضاع به میلشان بود و در آرامش و آسایش بودند، گفتند این از نیکی و پاکی و کرامت ماست! در واقع ما چنین موقعیتی را کسب کرده ایم
(امّا چون ناراحتی و سختی گریبانشان را می گرفت، فوراً به سوی موسی و کسانی که با او بودند رو می کردند و می گفتند: این از شر قدم هایشان است!)
(یتیروا) از کلمه «تاتیر» به معنای «فال بد دادن» گرفته شده است و ریشه آن «تیر» به معنای «پرنده» است و چون عرب غالباً به وسیله پرندگان فال بد می دادند، گاهی اوقات. صدا زدن کلاغ را نشانه بدی می دانستند و گاهی اوقات او فکر می کرد که پرندگانی که از دست چپ او پرواز می کنند نشانه یک روز تاریک است.
اما قرآن در پاسخ به آنها می فرماید: بدانید که منشأ مصیبت ها و ناراحتی هایی که به آنها رسیده از جانب خداوند است و خداوند خواسته است که عواقب اعمال خود را به آنها تحمیل کنند، ولی بیشتر آنها خدا را نمی شناسند، ولی بیشتر آنها از ما نداریم)
توجه به این نکته ضروری است که این طرز تفکر مختص فراعنه نبوده است، حتی اکنون در میان مردمان خودخواه و گمراه، این سؤال به وضوح قابل مشاهده است که برای اصل حقایق و برای گمراه کردن وجدان خود یا دیگران، هرگاه پیروز شوند، از شایستگی و تلاش است و می دانند که اگرچه لیاقتشان در پیروزی و هر مصیبتی که به آنها می رسد، بی درنگ آن را به بیگانگان و به دست پنهان یا آشکار دشمن نسبت می دهند. حتی اگر خودشان عامل اصلی بدبختی باشند.
قرآن کریم می فرماید: دشمنان پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم چنین منطقی علیه او داشتند (سوره نساء آیه 78) و در جای دیگر می فرماید افراد منحرف چنین هستند (سوره). فصلت آیه 50) و این در حقیقت یکی از جلوه های بارز روحیه خودخواهی و لجاجت است.
فال خوب و بد
شاید همیشه در بین مردم و اقوام مختلف فال نیک و بد وجود داشته است، بعضی چیزها را به فال نیک می گرفتند و نشانه پیروزی و پیشرفت می دانستند و بعضی چیزها را فال بد و نشانه شکست و شکست می دانستند. این را یک پیروزی می پنداشت، در حالی که هیچ رابطه منطقی بین پیروزی و شکست وجود ندارد و این گونه چیزها، به ویژه در حوزه فال بد، اغلب جنبه خرافی و غیر معقول داشته و دارد.
اگرچه این دو اثر طبیعی ندارند، اما بدون شک می توانند اثر روانی داشته باشند، فال نیک اغلب مایه امید و حرکت است، اما (فال بد) ناامیدی، ضعف و ضعف را به همراه دارد.
شاید به همین دلیل در روایات اسلامی از فال نیک نهی نشده است، اما فال بد به شدت مورد نکوهش قرار گرفته است، در حدیث معروفی از پیامبر صلی الله علیه و آله آمده است: تفالوا بلخیر تجدد: فال نیک بگیرید. (و امیدوار) تا به آن دست یابید) جنبه مثبت این مسائل در حالات پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم و پیشوایان اسلام (علیه السلام) منعکس شده و قابل مشاهده است. ) که گاهی فال می گیرند خوب بودند مثلاً در جریان درگیری مسلمانان و کفار مکه در کشور.
(حدیبیه) می خوانیم هنگامی که او (سهیل بن عمرو) به عنوان نماینده کافران مکه نزد پیامبر صلی الله علیه و آله آمد و پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم آموخت. از نام او فرمود: سهل علیکم و امرکم: (یعنی از نام سهیل، دعا می کنم که کار شما آسانتر و آسان شود.
محقق معروف (دمیری) که از نویسندگان قرن هشتم هجری قمری است در یکی از نوشته های خود به این مطلب اشاره کرده و گفته است که پیامبر صلی الله علیه و آله به فال نیک می پسندد، زیرا هر مردی گاهی به آن امیدوار است. لطف خدا در راه خیر وارد می شود و چون امید خود را از خدا قطع می کند به راه شر می افتد و فال بد مایه تردید و انتظار بدبختی و بدبختی او می شود.
اما در مورد فال بد که اعراب آن را تطیر و طیره می نامند، در روایات اسلامی – چنانکه گفتیم – به شدت مورد مذمت قرار گرفته است، چنانکه در قرآن کریم مکرراً به آن اشاره و مذمّت شده است، مثلاً می خوانیم. در حدیثی که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند: شرک الطیره (به فال بد دادن (و مؤثر دانستن آن در سرنوشت) نوعی شرک به خداست.
و همچنین می خوانیم: اگر فال بد اثر داشته باشد، اثر روانی است، مسلماً اگر آن را سبک تلقی کنید، تأثیر کمتری دارد و اگر
آن را محکم نگه دارید، موثر خواهد بود و اگر آن را نادیده بگیرید، تاثیری نخواهد داشت.)
اخبار اسلامی از پیامبر صلی الله علیه و آله نقل کرده که راه مبارزه با فال بد، نادیده گرفتن آن است. و حسد و شک سخن نمیگوید، پس به آنچه گفته میشود عمل مکن: اگر حسادت میرود، روی نمیآوری، و اگر گمانت برآورده نمیشود: (سه چیز است که هیچ کس به آن یقین ندارد. وسوسه ها در دل افراد مسلط پیدا می شود)) فال بد و آن حسد و سوء ظن است، گفتند پس مواظب باشیم؟» فرمود: «هنگامی که به فال بد رسیدی توجه نکن و از آن بگذر. و وقتی در دل خود حسادت یافتی کاری انجام بده و وقتی به شک و شبهه برخورد کردی از آن چشم پوشی کن.عجیب است.این است که سوال فال نیک و بد حتی در کشورهای پیشرفته صنعتی و در میان به اصطلاح روشنفکران و حتی مشهور نابغه ها وجود داشته و دارند، از جمله در بین غربی ها، از زیر نردبان رد شدن و در نمک افتادن و به چاقو فال قوی می دهند، گرفته شده است؟
البته همان طور که گفتیم وجود فال نیک موضوع مهمی نیست، اما غالباً تأثیر مثبتی دارد، اما باید همیشه با عامل فال بد مبارزه کرد و از ذهن دور کرد و بهترین راه مبارزه با آن است. تا روح توکل و اعتماد به خدا در دلها تقویت شود.همانطور که در روایات اسلامی آمده است.