سریال گیلدخت و حقایقی از دردناک ترین سکانس آن



آنچه دیگران می خوانند:

گزارش کردن تو خبر: از جمله شخصیت امیر نظام با بازی مجید سعیدی. سعیدی را بیشتر با سریال «پیرمرد سوار» به یاد می آورند. همان جوانی که در کشتی به رقیبش باخت و شخصیتی خاکستری در داستان داشت. اگرچه او در طول این سال ها در نمایش های زیادی بازی کرده است، اما شخصیت امیر نظام از آن دست نقش هایی است که جایگاه ویژه ای در کارنامه این بازیگر دارد.

قبل از «گیل دخت» تجربه حضور در سریال های «آرمگان تاریکی» و «بانوی ماندن» را داشتید که درام های تاریخی بودند، بنابراین با این فضا آشنا بودید. ویژگی این سریال و نقش امیر نظام چه بود که بازی در آن را پذیرفتید؟

بازی در سریال های تاریخی را خیلی دوست دارم. یعنی هر زمان که چنین نقشی به من پیشنهاد می شود به دلیل آشنایی و تخیل مربوط به آن مقطع از تاریخ که تاریخ حساس کشورمان هم هست، آن را می پذیرم. مثل سریال بانوی عمارت یا ارمغان تره کی که گفتی. البته دو سریال دیگر را هم کار کردم که در دوره قاجار بود اما هنوز پخش نشده است. در کل حس تعلق خاطر به تاریخ ایران آن زمان را دارم. به نظر من دوران قاجار و پهلوی دارای نکات مهم تاریخی بوده و همیشه برایم جذاب بوده است.

نقش آفرینی تاریخی اگرچه جذاب است، اما دشواری های زیادی نیز دارد. با این حال آیا به بازی در چنین آثاری علاقه دارید؟

بازی در سریال های تاریخی به دلیل ویژگی هایی که دارد فوق العاده سخت است. مثلا سریال گیلدخت یکی از سخت ترین کارهایی بود که انجام دادم. چند ماه در جنگل های گیلان و در آن شرایط اقلیمی در سردترین زمان سال کار کردیم. مدام باران می بارید. شاید باورتان نشود که هفته ها باران می بارید و اسب ها مدام می افتادند و خطر سقوط بازیگران همراه با اسب ها وجود داشت که کار را سخت تر می کرد.

آیا سر صحنه برای شما اتفاقی افتاده است؟

خوشبختانه اتفاقی برای من نیفتاد، اما متاسفانه اتفاقات زیادی برای بچه ها افتاد که البته به خیر گذشت.

بیشتر بخوانید  هانیه با وزیر امور خارجه قطر مشورت می کند - اخبار غرب آسیا - اخبار بین المللی تسنیم

سوارکاری بلد بودی یا بازی در این سریال را یاد گرفتی؟

به طور کلی، چه در موتورسواری و چه در مسابقات اتومبیل رانی یک راننده حرفه ای هستم. چتربازی، غواصی، شمشیربازی و شنا هم بلدم.

تا به امروز این موقعیت شما را آماده کرده است که از تمام توانایی هایتان در سریال استفاده کنید؟

نه. البته در کار زیاد از این توانایی ها استفاده نمی کنم. دلیلش این است که ما در محل کار بیمه نسبی داریم و اگر اتفاقی برایمان بیفتد، ناراحت کننده است. بنابراین ترجیح می دهم در این مواقع از بدلکار استفاده کنم تا اینکه خودم این کار را انجام دهم. اما از زمانی که در کلاس های بازیگری شرکت کردم چیزهای زیادی یاد گرفتم.

نقش امیرنظام چقدر برای شما کار بود و آیا شرایط به گونه ای بود که بتوانید ایده های خود را برای این نقش اجرا کنید و برای بازی در این نقش با چه چالش هایی مواجه شدید؟

مجید اسماعیلی کارگردان سریال از دوستان من است و در این اثر با مجید آسودگان نویسنده نیز آشنا شدم و معتقدم قلم بسیار خوبی دارد. اتفاقا نقش امیر نظام را خیلی دوست داشتم. هرچند حضور فیزیکی طولانی نداشت. درست مثل نقشی که در سریال بانوی عمارت داشتم و با اینکه نقش کوتاهی بود، من هم آن را دوست داشتم. حتما می دانید که در جشنواره حافظ نیز نامزد بهترین نقش بودم. دوستانی که من را می شناسند می دانند که علاقه ای به طول نقش و تعداد سکانس های سریال ندارم و جزو اولویت ها و معیارهای من نیست. آنچه برای من مهم است این است که پایان داستان چیست و با چه چالش هایی مواجه است. آنچه مهمتر است تاثیری است که می تواند در این لحظات کوتاه بر بیننده بگذارد. از سوی دیگر نقش های کوتاهی در تاریخ سینما داریم که هنوز در یادها مانده است. مثلا زنده یاد مهدی فاطی یا زنده یاد امین طرح که در بازیگری همه چیز را از او یاد گرفتم یکی از آن اساتید بود. زنده یاد فتی در فیلم «آدم برفی» نقش هتلدار را بازی می کرد و تنها چیزی که داشت یک میز بود. اما او از این ابزار برای بازی آنقدر خوب، درست و شگفت انگیز استفاده کرد که این شخصیت در ذهن مخاطب ماندگار شد. من به طور طبیعی به چنین نقش هایی وابسته هستم.

بیشتر بخوانید  فیلم جهانگیر الماسی / کنایه از وضعیت کشور

یکی از ویژگی های فیلمنامه این سریال داشتن شناسنامه شخصیت هاست. حتی نقش های کوتاه پایانی دارند و در داستان رها نمی شوند. چه فکری در این باره دارید؟

بله، این یکی از جذابیت های بازی امیرنظام برای من بود. اینکه او شناسنامه دارد و آغاز و اوج و پایانی ترسیم شده دارد و به قول شما در داستان جا نمی ماند. اتفاقی که در برخی سریال ها برای نقش های کوتاهی می افتد که سرنوشت نامعلومی در داستان دارند. اما مجید آسودگان با قلم خوبش توانست شخصیت های داستانش را به درستی توصیف کند. البته امیرنظام نباید به این زودی می مرد، اما اتفاقی بین من و گروه سازنده افتاد که بنا به دلایلی نخواستم به همکاری ادامه بدهم.

آیا سکانس جالبی در این سریال داشتید که به دلتان بنشیند؟

آخرین سکانس مربوط به کشته شدن امیرنظام چون مونولوگ های زیادی داشت در پایان سکانس قرار بود چاشنی هایی که به من وصل شده بود منفجر شوند اما یکی از آنها وسط دیالوگ من منفجر شد و این سکانس دوباره گرفته شد. مجبور شدم دوباره لباس بپوشم و آرایش کنم و صحنه را تنظیم کنم و زمان زیادی را صرف فیلمبرداری مجدد این سکانس کردیم. چون همه جا خون پاشیده شده بود و باید دوباره صحنه درست می شد.

خاطره ای از بازی در این سریال دارید؟ در هر صورت سریال هایی که مدت ها از تولیدشان می گذرد برای بازیگران تبدیل به خاطره شده است.

خاطره بدی که از این سریال دارم سوزاندن انبار و سوزاندن اسب هاست. به خصوص «بن هور» که اسب من بود و در این آتش سوزی ناشی از سهل انگاری سوخت. بن هور اسب بسیار باهوشی بود و از دیدن سوختن او بسیار ناراحت شدم. این اسب به قدری باهوش بود که به دستور مدیر حرکت کرد و هنگام بریدن متوقف شد. البته به یاد خوش این پروژه در کنار بازیگران بزرگی که در این سریال حضور داشتند بازی کردم. همه خوب و حرفه ای بودند. به هر حال ما چند ماهی با هم زندگی کردیم.

بیشتر بخوانید  تست شخصیت شناسی | یک گربه را انتخاب کنید و ببینید چه چیز در مورد شخصیت شما می‌گوید! + پاسخ

بازخورد را چگونه دیدید؟ به هر حال مردم بازیگران را می شناسند و اگر نظری داشته باشند با آنها مطرح می کنند.

من فکر می کنم مردم داستان سرایی را دوست دارند. به خصوص داستان های عاشقانه ای که در دل تاریخ اتفاق می افتد. گیلدخت نیز این کارکرد را برای جلب توجه مردم دارد. تاکنون واکنش ها مثبت بوده و مردم هم لطف کرده اند.

گریم، پوشش و فضای این سریال برای شما به عنوان بازیگر چقدر برای انتقال این حس به مخاطب در بازی قابل باور بود؟

100% همه چیز خوب و قابل باور بود. در هر صورت، ایجاد این حس به عهده بازیگر و تخیل است. بنابراین گریم، لباس و صحنه به بازیگر کمک کرد تا در آن صحنه، فضا و تاریخ باشد.

چقدر در مورد تاریخ مطالعه می کنید؟ زمانی که فیلمنامه را خواندید و به سراغ این سریال رفتید به گونه ای بود که به دارایی هایتان اضافه کند؟

من با تاریخ اواخر قاجار بیشتر آشنا بودم و تاریخ گیلدخت کمی دیرتر از آن بود. البته آن دوره هم قسمت عجیبی از تاریخ ایران است. در این زمینه مطالعاتی داشتم اما خود فیلمنامه آنقدر کامل و جامع بود که نیازی به مطالعه نبود.

من تجربیات خوبی در تلویزیون دارم

ساعدی در پاسخ به سوالی گفت: «بعد از آن سریال مدتی از ایران رفتم و انتظار می رفت در کارهای بیشتری حضور داشته باشم، اما چرا ناگهان از بازیگری کناره گیری کرد؟» رفتم و طبیعتا از سینما و تلویزیون دور شدم. وقتی برگشتم کارم را ادامه دادم. البته خوب نیست یک بازیگر در اوج شهرت به یکباره بازیگری را کنار بگذارد. به خصوص که در آن زمان نه اینترنت وجود داشت و نه فضای مجازی. اما خوشبختانه همچنان در سریال ها و فیلم ها بازی کردم و هنوز هم خوشحالم که تجربیات خوبی در این زمینه دارم.


دیدگاهتان را بنویسید