جریان اپوزیسیون که با جنایات ورزشی و کارهای افراطی سیاسی سعی در جلوگیری از حضور کشورمان در جام جهانی داشت و حتی از فیفا درخواست حذف ایران را داشت، پس از شکست این پروژه سعی در ایجاد فاصله بین نمایندگان داشت. و مردم در این طرح تعدادی از رسانه های کشور با عدم درک عواقب جدی حمایت از چنین اقدام ضد میهنی، طوطی وار به تحریم تیم ملی و یا تمسخر بازیکنان و دوگانگی پرداختند. برخی دیگر اما در رسانه های رسمی خود به این موضوع دامن زدند و پروژه ضد میهنی مخالفان را امیدوار کردند.
کارگزار مردم یا…؟
به عنوان نمونه روزنامه سازندگی ارگان حزب کارگران سازندگی با انتشار تصویری قهرمانانه از علی دایی و انتخاب عنوان «نرود گموار» عاملی برای عدم حضور وی در دوحه قرار داد و از این اقدام وی تقدیر کرد. در آن زمان این یک رویارویی بین برخی از بازیکنان سابق تیم ملی و بازیکنان حاضر در جام جهانی قطر تلقی می شد. دیروز این روزنامه نیز تیتر “شادی پر از بدخواهی” را با پس زمینه ای سیاه پس از یک بازی شایسته و تاریخی و پیروزی مقابل ولز منتشر کرد تا این پیروزی تلخ و سیاه جلوه کند. روزنامه اعتماد در یادداشتی با عنوان «استفاده ابزاری از شادی انسان ها ممنوع» مدعی شد جمعیت زیادی که برای شادی به خیابان ها آمده بودند ناراحت شدند! نویسنده در این مقاله با اشاره به اینکه برای دیدن حضور مردم به خیابان های تهران رفته است، نوشت: «وقتی به چهره برخی از هموطنان نگاه کردم، مشخص بود که علاوه بر شادی ناشی از پیروزی تیم فوتبال هم در این چهره ها غمی پنهان بود.» است.”
عباس عبدی یکی از چهره های تندرو اصلاح طلبان نیز در حساب کاربری خود در توئیتر با حمله به همکاران خود مدعی شد که برخی می خواهند از پیروزی مردم به عنوان پوششی برای فراموشی «کشتار هموطنان خود» استفاده کنند و نوشت: بیتجربگی برخی برای برگرداندن فرصتی که تهدید کردهاند کافی است، آنچه حتی غیرمنطقیتر است این است که یک فرصت جدید را به تهدید تبدیل میکند.»
این جملات همچنین نشان دهنده خشم برخی از فعالان اصلاحات از روحیه واقعی مردم است که خیابان های شهرهای مختلف را ساعت ها محل جشن و شادی قرار دادند. این موضوع بدان معناست که شور و غیرت ایرانی در پارادایم فکری برخی از نیروهای سیاسی با زندگی مجازی قابل قبول نبود که عموم مردم را از شستن دست شرع و ملیت افسرده، عصبانی و خشمگین می کرد.
پر از نفرت و نفرت تا مغز استخوان!
البته رسانه های خارجی ضد نازی واکنش واضح تری به تیم ایران و پیروزی نشان دادند. به عنوان مثال شبکه ایران اینترنشنال عربستان که پس از بازی ایران و انگلیس نتیجه کسب شده را به دلیل عدم استقبال مردم اعلام کرد، به شدت به تیم ملی حمله کرد و از شانس آنها در پیروزی تیم ملی مقابل ولز انتقاد کرد. آنالیزور این شبکه نیز روی آنتن رفت و با عصبانیت گفت: به تیم ملی تبریک نمی گویم. حتی نمی توانم بگویم به تیم ملی خسته نباشید. من به هیچ وجه بازی ایران را نمی بینم، یعنی دارم تماشا می کنم، اما ببینم چه عکس العملی نشان می دهند!» خبرنگاران این شبکه ها نیز با انتشار تصاویری از مردان و زنان طرفدار، نفرت را برانگیختند. تیم ملی و خوشحالی آنها و خواستار شناسایی آنها.
حال سناریوی موجود این سوال را ایجاد می کند که چرا گروهک های ضد انقلاب و برخی از پیروان آنها در داخل اینقدر از خوشحالی مردم عصبانی هستند؟ «ایران» به اختصار به این موضوع می پردازد.
هویت زدایی از ایران و ایرانیان
اتفاقات دو ماه اخیر نشان داد که حامیان حوزه و رسانه این اتفاقات دو هدف اصلی را در پیش گرفته اند. این اقدامات به صراحت دو مولفه اصلی هویت ایرانی یعنی ملیت و اسلام را هدف قرار می دهد. ایرانیان همواره هویت دینی و ملی را در کنار یکدیگر داشته اند و با هر چیزی که این دو پایگاه هویتی را مورد تعرض قرار می دهد، مواجه بوده و واکنش نشان داده اند. بنابراین انقلاب اسلامی در پرتو ناسیونالیسم افراطی که در دوران پهلوی انجام شد، واکنشی به نادیده گرفتن بخشی از هویت ایرانی، یعنی اسلام تلقی می شود. تیزهوشی و هوشمندی ایرانیان آنها را به واکنش در برابر آنچه تلاش برای «تغییر هویت ایرانی» یا «جدایی اسلام و ایرانیت» و یا حتی «تأمین وسایل تخریب یکی از آنها» است، سوق داده است و اتفاقات اخیر نیز از این قاعده مستثنی نیست. از این.
در ابتدای ناآرامی ها، حمله به نمادها و اماکن مذهبی در شهرهای مختلف به نمایش گذاشته شد. سوزاندن قرآن، اهانت به اهل بیت، حمله به دسته های عزاداری، آتش زدن مسجد و امامزاده و کشیدن چادر بر سر یک زن مسلمان از بارزترین این اقدامات بود. به دلیل تضاد جدی با اعتقادات مردم، این اتفاقات به سرعت از تعداد کسانی که خیابان را برای اعتراض انتخاب کردند، کاسته شد و تعداد کمی از مردم در میدان خرابکاری حضور داشتند. حضور مردم در مراسم تشییع شهدای امنیت در هفته های اخیر و دیگر شعائر دینی به خوبی نشان داد که مردم اجازه نمی دهند خطوط فکری و مذهبی آنها بازیچه شود.
حمله به وحدت ملی
اما حمله به نمادها و تندیس های ملی نیز قابل تامل است و شاید بتوان گفت برای اولین بار پس از چند دهه، ملیت و هویت ایرانی مورد هجمه قرار گرفته و پروژه ایجاد تقابل ایران و اسلام مورد هجمه قرار گرفته است. گذشته از. برافراشتن پرچم های مختلف در برخی از جوامع داخلی و تمامی جوامع خارجی ضد ایرانی، نمود بارز این موضوع است. پرچم های مختلف گروه های ضد ایرانی و تجزیه طلب و همچنین جایگزینی پرچم های جعلی دیگر به همراه آتش زدن پرچم رسمی کشور که باعث تحریف «آی ایرانی» می شود، تخریب بخشی از هویت ایرانی تلقی می شود.
این قاب شامل آگهی نارضایتی از پیروزی تیم ملی بود. در حالی که در تمام کشورهای دنیا در مسائل ملی مانند پیروزی تیم های ملی در مسابقات جهانی به اتفاق آرا به مصاف حریفان می روند و بدون توجه به اختلافات سیاسی، جریان ضد ایرانی به این قسمت از فرهنگ کنونی رسیده است. و سعی در حمله به اذهان و مغزها در کنار شور مذهبی به شور ملی نیز داشت.
هجوم افرادی با ظاهری کاملاً متفاوت در کنار پرچم ملی پس از پیروزی تیم ملی برای کسانی که پروژه اخیر ضد هویتی را دنبال می کنند آزاردهنده است و راز حمله به تیم ملی به بهانه خوشحالی. را باید در این موضوع جستجو کرد. انجام داد
دشمنان این بار رویارویی با جمهوری اسلامی ایران را به مرحله رویارویی با هستی و هویت ملی ایران رسانده اند و سعی دارند به اهداف خود برسند و ایران را از هویت عمیق تاریخی و فرهنگی خود دور کنند. مشکلی که در قالب یک جنگ ترکیبی بر ملتی برآمده از هر یک از جنگ های سخت، فرهنگی، سیاسی و اقتصادی 4 دهه پیش تحمیل شد.