بهاره کیان افشار او بازیگر جوان سینمای ایران است. بهاره کیان افشار وی تاکنون در فیلم ها و سریال های پخش شده از شبکه تلویزیونی خانگی به ایفای نقش پرداخته است. بهاره کیان افشار او یک بازیگر کم کار است، اما انتخاب های درستی می کند. در آخرین روز از جشنواره فجر بهاره کیان افشار او در کاخ جشنواره در برج میلاد حلقه ازدواج خود را رونمایی کرد.
بیوگرافی بهار کیان افشار
بهاره کیان افشار متولد 21 اردیبهشت 1364 در تهران و فارغ التحصیل رشته مهندسی کامپیوتر است. او علیرغم مخالفت خانواده اش بازیگری را آغاز کرد، البته طراحی و تبلیغات شغل اصلی اوست و خودش می گوید عاشق تئاتر است.
در دوران دبیرستان می خواستم به تئاتر و هنرستان بروم، اما والدینم به شدت مخالف بودند و مانند بسیاری از والدین دوست داشتند فرزندانشان پزشکی بخوانند.
در حالی که علوم تجربی اصلا به من علاقه ای نداشت. از این رو در رشته ریاضی و فیزیک فارغ التحصیل شدم و در همان دانشگاه در رشته مهندسی فنی تحصیل کردم.
علاقه به بازیگری
کیجان افشار گفت: از دبستان دوم با تئاتر آشنا شدم و از همان سن آن را تجربه کردم. از آن زمان همیشه گفته ام که وقتی بزرگ شدم بازیگری را انتخاب می کنم و از آن زمان والدینم تمایلی به انتخاب نشان نداده اند. من
در دوران دبیرستان می خواستم به تئاتر و هنرستان بروم، اما والدینم به شدت مخالف بودند و مانند بسیاری از والدین دوست داشتند فرزندانشان پزشکی بخوانند.
در حالی که علوم تجربی اصلا به من علاقه ای نداشت. از این رو در رشته ریاضی و فیزیک فارغ التحصیل شدم و در همان دانشگاه در رشته مهندسی فنی تحصیل کردم.
وی گفت: از آنجایی که خانواده ام در سال های نوجوانی همیشه مخالف حضور من در عرصه تئاتر بودند، عطش من برای بازیگری بیشتر شد. طبیعی است که وقتی چیزی بر انسان حرام می شود، او را بیشتر جذب می کند; به خصوص اگر در سنین نوجوانی اتفاق بیفتد، زیرا در این سن همه ما کمی لجباز هستیم. (می خندد) متقاعد کردن خانواده ام برای ورود به دنیای بازیگری کار سختی بود و زمان زیادی برد، اما خوشبختانه در نهایت توانستم آنها را متقاعد کنم. اینطوری که الان جزو حامیان و مشوق های اصلی من هستند و خیلی حمایت می کنند و با علاقه کارم را دنبال می کنند و حتی وقتی پیشنهادات را رد می کنم می گویند اینقدر سخت گیر نباش یا می گویند بهره چرا اینقدر کم کار می کنی؟» (می خندد) من فکر می کنم که یک مرد اگر بخواهد می تواند سرنوشت خود را به نفع رویاهایش تغییر دهد.
شعر
از کودکی به دلیل علاقه شخصی پدرم همیشه به شعر و ادبیات فارسی علاقه داشتم و هر از گاهی دست بر قلم می گذارم و از کنار هم قرار دادن کلمات لذت می برم.
ترانه و متن ادبی را خیلی دوست دارم و خودم ترانه و متن ادبی می نویسم. آقای بهرام رادان قبل از بازیگری یکی از دوستان من بود و بعد از اینکه وارد دنیای بازیگری شدم این دوستی با همکاری قوت گرفت، آهنگ های من را خواند و چهار پنج تا از این آهنگ ها را در آلبومش استفاده کرد.
شغل دیگر
من در دکوراسیون و تبلیغات کار می کنم، آنها دو رشته مجزا هستند، برای کسب درآمد و در آن بسیار فعال هستم، اما انگیزه من زندگی و راه پیش روی بازیگری و تئاتر است.
درست است که با بازی در سریال بازیگری را به صورت جدی شروع کردم، اما انگیزه بازیگر شدن روی صحنه تئاتر بود و هنوز هم از بازی در تئاتر بیشتر لذت می برم.
چگونه بازیگر شویم
کیان افشار از اوایل سال 1362 در گروه تئاتر آزیتا حاجیان فعالیت خود را آغاز کرد. سپس با محمدرضا شریفینی آشنا به تینا پاکروان (دوست دبیرستانی اش) او را مجبور به بازی در سریال کلاه پهلوی کرد.
کیان افشار گفت: در سال 1362 به پروژه کلاه پهلوی دعوت شدم و در آن زمان هفت ماه در گروه تئاتر خانم حاجیان تمرین کردم. خانم پاکروان – که دوست دبیرستانی من بودند – من را به آقای شریفی نیا معرفی کردند. در یکی دو جلسه اول که به صحنه کلاه پهلوی رفتم، بازیگران تصمیم گرفتند که نقش «شادیه مشترنج» را بازی کنم. فیلمبرداری کلاه پهلوی از تیرماه ۱۳۶۴ آغاز شد.
در واقع قرار بود این پروژه یک سال و نیم طول بکشد، اما تقریباً 6-7 سال کار کردیم. تمام آن سالها در چند تئاتر کوچک هم کار کردم. تمام این مدت منتظر بودم که کلاه پهلوی تمام شود و بتوانم فعالیت های بیشتری انجام دهم، اما نشد. شما هرگز نمی دانید که بعد از یک هفته چه خواهید کرد. بنابراین نمی توان قولی برای پروژه ای داد.
اتفاق خوشایند
هیچ برنامه مشخصی برای مسیر بازیگر شدنم نداشتم. اتفاقی که برای من افتاد واقعا هدیه ای از طرف خدا بود. اگر در سنین پایین تصمیم می گرفتم بازیگری کنم، کلاس های بازیگری می رفتم و بعد وارد تئاتر می شدم و… اما این اتفاق برای من افتاد. الان هم حضور در خله پهلوی برای من اتفاق خوشایندی محسوب می شود. اتفاق ساده ای نبود. شاید خیلی ها بگویند چرا سه نقش اول این سریال را تازه واردها بازی می کنند؟
پاسخ این است که هیچ بازیگری حاضر نشد با آن دستمزد و شرایط و دوره بی برنامه ای که داشتیم 6-7 سال به پروژه ای متعهد شود. برای ما بازیگران جوان کار با پیرمردها و پیشکسوتان دانشگاه محسوب می شود. چون هم در آن کار کردیم و هم تمرین کردیم. تمام مدت کار روی کلاه پهلوی صبور بودم. صبری که هر بازیگری به آن نیاز دارد، مخصوصاً در تلویزیون.
برای کسب تجربه
من یک آدم تجربی هستم که در بازیگری ریسک می کنم. یکی از شایستگی های کارگردان جوان این است که در دست گیرنده ها به روی او باز است. حرف ها، انتقادات و پیشنهادها را می شنود، چون در ابتدای راه خودش را می شناسد، ظرفیت بیشتری برای دریافت نظرات کارگزاران نشان می دهد. در مقابل او یک کارگردان مسن است که سبک و اعتماد به نفس خودش را پیدا کرده است. البته اعتماد به نفس منفی نیست. این اعتماد از تجربه ناشی می شود که ارزش آن 10 برابر بیشتر از جویای نام در سنین پایین است.
من به عنوان یک بازیگر سعی می کنم به هر دوی این کارگردان ها اعتماد کنم. من هنوز هم دوست دارم با یک کارگردان بالغ کار کنم چون چیزهای زیادی از او می گیرم. چشمانم را می بندم، تسلیم او می شوم و آنچه را که می گوید انجام می دهم و از نتیجه لذت می برم. و کارگردان جوان مرا وادار به خلاقیت، تلاش، جستجو و ارائه پیشنهاد می کند. اتفاقاً از تیم های جوان پیشنهاد فیلم کوتاهی به من شد و من با کمال میل پذیرفتم. یعنی در هیچ کدام از این تجربیات خودم را سرزنش نکردم.
من به شهرت اهمیتی نمی دهم
من می خواهم بازیگر خوبی باشم. می خواهم بگویم وقتی اسم من در 50-60 سالگی به میان می آید، فلانی بازیگر خوبی بود. این بهترین هدیه برای من است تا زمانی که مشهور شوم و ستاره مشهوری شوم و ستاره شدن برای هرکسی بسته به شانس ممکن است اتفاق بیفتد، اما برای یک بازیگر خوب شانس مهم نیست و تلاش، تلاش و صبر مهم است.
من سال هاست که بازیگری می کنم اما این اواخر است که دیگران درباره بازیگری من صحبت می کنند و کارهایم دیده شده است. برام مهم نیست که چرا زودتر شناخته نشدم. من همان جایی بودم که می خواستم باشم. وقتی به خاطر مخالفت خانواده ام نتوانستم بازیگر شوم، گفتم خوب است چون حداقل معروف نمی شوم! چون یک جورهایی از شهرت می ترسم.
چیزی که من از بازیگری می خواهم این است که از آن لذت ببرم. اگر دیگران نیز از لذت من لذت ببرند و از آن قدردانی کنند، پس این تجارت برای من بسیار سودمند است.