به گزارش مجله خبری نگار/ایران ورزشی: صنعت نفت در سالهای اخیر منبع و مأمن بازیکنانی بوده که در عین دیدن انواع نامهربانیها، هرگز به این تیم پشت نکرده و همچنان برایش جانفشانی کردهاند. دیرکرد در پرداخت دستمزد بازیکنان و کم بودن چشمگیر آن فقط یکی از مواردی بوده که خاطر این بازیگران را آزرده کرده و آنها را نسبت به آینده بدبین ساخته و مهمتر و تأثیرگذارتر از آن، رها شدن این باشگاه قدیمی و محبوب شهر آبادان به حال خود است.
این بیتوجهی به حدی است که انگار نفتیها نه پیشینهای روشن و طولانی در این ورزش دارند و نه هرگز توانستهاند برای فوتبال خوزستان آبروداری کنند.
واقعیت امر این است که حتی در سالهای دور بودن صنعت نفت از لیگ برتر، این تیم همیشه حامل و مجری و منادی زیباترین فوتبال بود و «لیگ یک» را با روشناییهای ذاتی و کارهای فنی و تماشاییاش به درجات بالاتری از توجه عمومی نایل میکرد و مردم هر جا که این تیم را میدیدند و بازیهای آن را تعقیب میکردند، با الفاظ بجا و درست «آبادان- برزیلته» آن را همراهی میکردند و به زرد و آبیپوشان شهر آبادان روحیه بهتری را برای استمرار تلاشهای خود ارزانی میداشتند.
آبادان برای فداکاری
شاید طالب ریکانی که با پای چپ پر توان و مهارتهای فنیاش میتواند هر تیمی را غافلگیر و تکاندهندهترین گلها را ثبت کند، نمونه نخست وفاداری به صنعت نفت باشد. او در سالهای اخیر که تیمهای بزرگ و بخصوص سرخابیهای پایتخت بشدت خواهان وی بوده و سر کیسه را هم برای او شل کردهاند، هرگز وسوسه پولهای انبوه پیشنهادی به خود نشده و ترجیح داده در آبادان بماند و برای بهروزی صنعت نفت تلاش کند.
او در واقع از دلایل اصلی ابقای نفت در لیگ برتر در شرایطی بوده که همه دلایل برای سقوط این تیم به دستهای پایینتر وجود داشته و او با روشهایی از این دست به دیگران هم درس پایداری داده و لزوم ماندن در فوتبال آبادان را با همه سختیهای موجود متذکر شده است. نگاهی به شرایط و اقدامات سایر مردان زبده صنعت نفت هم گویای این نکته است که اگرچه به اندازه ریکانی در حق تیم خود احساس تعهد و فداکاری نمیکنند و نمونههای این روند نیستند، اما آمادهاند که در صورت وجود داشتن امکانات معقول و مواردی که کمترین دلگرمی را برایشان فراهم آورد، در آبادان بمانند و عشق خود به تیمشان را پاس دارند و همچنان برای صنعت نفت سختکوشی کنند.
مهلکههای سخت مالی
مشکلات این تیم از آنجا و در شرایطی عمده میشود که در نظر بگیریم گذشت و فداکاری نظر مثبتی از آن دست که گفتیم، نزد طرف مقابل یعنی مدیران باشگاه وجود ندارد و وزارت نفت هم به سبب برخی مسائل بازدارنده نتوانسته است سرمایهای را به حسابهای مالی باشگاه واریز کند که برای ادامه حیات با شوکت صنعت نفت به آن نیاز است. بیش از آن که کوتاهی وزارتخانه مذکور مسبب این وضعیت بوده باشد، وضع و اجرای یک ماده قانونی وزارت نفت را از تیمداری حرفهای در فوتبال و به واقع هر ورزشی منع کرده و به تبع آن نمیتواند به طور مستقیم به صنعت نفت و هر تیم دیگر نفتی (به عنوان مثال نفت مسجدسلیمان) بودجهای را بدهد و اگر هم گهگاهی پولی را به دست این تیمها رسانده، با هدف نجات آنها از مهلکههای سخت مالی بوده تا مبادا به کلی تعطیل شوند.
با این وجود، این پولها، چون اندک بوده، فقط برای ادامه موقتی حیات به کار آمده و دلهای سرد شده را گرم نکرده و اهداف و آمال حرفهای مردان نفت را برآورده نساخته است. با این مقدمات و واقعیتها است که بعضی بازیکنان نفت این تیم را رها کرده و به جاها و تیمهایی پیوستهاند که عامل اطمینان و ضمانت در تأمین زندگی حرفهای را بهتر و بیشتر برای آنها فراهم میآورند.
آنهایی که لنگیدهاند
«آبادان- برزیلته» فصل پیش هم که بعد از شروعی بد روی غلتک افتاد و در یک مقطع زمانی ۱۰ هفتهای نتایجی بسیار خوبی گرفت و حتی تا رده ششم جدول هم بالا آمد، بازیکنان توانایی را پیش روی ناظران لیگ گذاشت که سرآمد آنها «شروین بزرگ» بود که هم یک گلساز عالی جلوه کرد و هم مردی که میتوانست ضربات آخر را به بهترین شکل بزند و یک گلزن طراز اول باشد. شروین بزرگ در تمامی تابستان امسال هدف تیمهای پر امکاناتتری قرار داشته که میخواهند با جذب وی، بازیکنی سرنوشتساز را در خدمت داشته باشند و البته زردهای آبادانی بازیکنان پر خواستار دیگری را هم از این دست داشتهاند. اینها نشان میدهد بازیکنان و مربیان تیم وظایف خود را به نحو احسن انجام دادهاند و این مدیران و تصمیمسازان باشگاه بودهاند که پا به پای آنها نیامده و به وضوح در کار خود لنگیدهاند.
با این حال رضا پرکاس مربی تحصیلکرده و ۵۶ سالهای که پیشینه کار در اروپا را هم دارد و جای علیرضا منصوریان سرمربی فصل پیش صنعت نفت را گرفته، امیدوار است امسال هم این تیم را روپا نگاه دارد و به گونهای ظاهر شود که این تیم آبروداری کند. آیا سختیهای موجود و کمبودهایی که وصفشان آمد، اجازه این کار را به او میدهد؟