علت اصلی مرگ یزید علت مرگ یزید بن معاویه
چگونه با ایران همگام شویم
در مورد مرگ یزید روایات مختلفی وجود دارد.
قل شامی در مختارنامه کیست + عکس – کلیک کنید
ایران چطور؟ در برخی کتابها آمده است: روزی یزید با یاران خود برای شکار به صحرا رفت. دو سه روزی از شهر شام بیرون رفت، ناگاه آهویی ظاهر شد، یزید به یارانش گفت: این آهو را به تنهایی شکار می کنم، هیچکس با من نرود. آهو آن را از دره ای به دره دیگر می برد. خادمانش هر چه به دنبال او گشتند، چیزی نیافتند.
یزید در بیابان با بیابانی برخورد کرد که از چاه آب می کشید. به یزید آب داد، اما نه تعظیم کرد و نه سلام کرد.
نقش بهنوش طباطبایی در مختارنامه + عکس – کلیک کنید
یزید گفت: اگر بدانی که من کیستم، بیشتر به من احترام می گذاری! آن عرب گفت: ای برادر تو کیستی؟ گفت: من امیرالمؤمنین یزید پسر معاویه هستم. عربى گفت: به خدا سوگند تو قاتل حسين بن على عليه السلام هستى، تو دشمن خدا و رسول خدا هستى.
عکس واقعی از قبر یزید و معاویه
عربى خشمگین شد و شمشیر یزید را گرفت تا بر سر یزید بزند، اما شمشیر به سر اسب اصابت كرد، اسب از شدت ضربه فرار كرد و یزید از پشت اسب آویزان بود. اسب سرعت گرفت و یزید را به زمین کشاند و چنان بر زمین کشید که تکه تکه شد. یاران یزید به دنبال او آمدند، تا به اسبش رسیدند اثری از او نیافتند، فقط پای یزید از رکاب آویزان بود.
در برخی از کتابها این داستان چنین آمده است: در سال 64 هجری قمری روزی هزار سوار از لشکر او به قصد شکار از دمشق بیرون آمدند و خود سوار بر اسب بود، او و لشکر او بودند. اندازه دو روزی از دمشق دور شدند، در آنجا (در صحرا) آهوی زیبایی نظرش را جلب کرد، یزید که می خواست غرور و چالاکی خود را نشان دهد به یارانش گفت: هیچکس با من همراه نشود و من فقط او را می خواهم. تا به دنبال این آهو برود و او را گرفت، سام سوار بر اسبش به دنبال آهو رفت، آهو فرار کرد و همچنان فرار کرد و یزید نیز سرانجام به دنبال او رفت تا به صحرای وحشتناک رسید و از این دره به آن وادی رسید. دره دنبال آهو می گشت. وسط آن صحرای هولناک آهو از جلوی چشمش ناپدید شد، از دستش رفت، از طرفی تشنه شدیدی بود و هر چه تلاش کرد، آنجا آب پیدا نکرد، همچنان به دنبال آب بود. ، ناگهان مردی را دید که کاسه ای آب حمل می کند، در دستش التماس کرد که به من آب بدهد، اگر مرا بشناسی احترام زیادی به من می دهی.
گفت تو کی هستی؟
یزید گفت: من خلیفه مسلمین یزید بن معاویه هستم.
نقش یزید به عنوان بازیگر در مختارنامه + عکس و بیوگرافی – کلیک کنید
مرد گفت: تو قاتل حسین بن علی (ع) هستی، ای دشمن خدا!
سپس به یزید حمله کرد، اسب چنان کمانش کرد که یزید از پشت اسب به زمین افتاد و یکی از پاهایش در افسار اسب گیر کرد و اسب وحشت زده فرار کرد و در بیابانی پر از وحشت بر سنگ و خار فرار کرد. و پستی ها و فرازها به فرار ادامه دادند، در حالی که سر و بدن نحس یزید چنان متلاشی شده بود که به شکل جویده شده در آمد. و بدین ترتیب در حالت تشنگی به جهنم رسید.
یزید ده خادم خصوصی داشت که هرگز از او جدا نشدند، برای یافتن یزید به صحرا رفتند و به جست و جو رفتند تا اینکه اسب او را در بیابان یافتند و پای بریده یزید را دیدند که در رکاب اسب آویزان است. خبر کشته شدن یزید را به لشکریان رساندند، فریاد و فریاد هواداران یزید بلند شد و بلافاصله به دمشق بازگشتند.
در روایت دیگری آمده است که مردی که به یزید اقتدا کرده بود به او گفت: به خدا سوگند تو را می کشم، همان گونه که حسین (ع) را کشتی، او با شمشیر به دنبال یزید رفت، یزید از ترس با اسب فرار کرد. اسب از صاعقه شمشیر آن مرد ترسید و فرار کرد به طوری که یزید از پشت افتاد و زیر دست و پای اسب تکه تکه شد.
درباره وفات یزید بن معاویه از شیخ صدوق روایت شده است که: یزید شب را مست خوابید و صبح او را مرده یافتند در حالی که بدنش به گونه ای تغییر یافت که گویا قیر آغشته شده باشد. جسد نحسش در باب الصغیر دمشق به خاک سپرده شد.
در «الکمال فی التاریخ» درباره علت مرگ او آمده است: علت مرگ یزید تکه سنگی از منجنیق بود که به یک طرف صورتش اصابت کرد و مدتی او را بیمار کرد و سپس. او درگذشت
البنه برخی گفتند که او توسط (سلمی) دختر (خیر بن عدی کندیه) و با همکاری برادرزاده خیر (عبدالرحمن) مسموم شد و مجازات شد.
یزید بن معاویه در مجموع سه سال و نه ماه بر مردم حکومت کرد و در سن 38 سالگی در سال 64 هجری قمری درگذشت.