چرا مختار به کربلا نرفت؟ چرا ایرانی ها امام حسین را یاری نکردند؟
چگونه با ایران همگام شویم.
آیا هیچ ایرانی با امام حسین (علیه السلام) در نهضت کربلا شرکت کرد؟
ما نام هیچ ایرانی یا تعداد ایرانی نداریم که بگوییم این ایرانیان در لشکر امام حسین حضور داشتند. هر چند گفته اند چند نفر از موالی، یعنی وابستگان ابوعبداالله یا برخی از یارانش در کربلا بودند. البته موالی بیشتر توسط مسلمانان غیر عرب که وابسته به یکی از طوایف و قبایل بزرگ عرب بودند تکلم می شد. ممکن است در میان معدود افرادی که نامشان در واقعه کربلا ذکر شده و از موالی بودند، تعدادی از ایرانیان باشند که در کربلا به امام حسین (علیه السلام) پیوستند. اما هیچ سندی برای اثبات این موضوع وجود ندارد.
* چرا ایرانیان حاضر در لشکر مختار در واقعه کربلا به یاری امام حسین (علیه السلام) نرفته اند؟
علت این امر آن است که قبل از قیام مختار، به دلیل وضعیت حاکمیت حاکمان فاسد اموی در جهان اسلام، ایرانیان مسلمان شهروند درجه دو و سه محسوب می شدند. حاکمان عرب آنان را از مداخله در امور سیاسی و اجتماعی منع کردند و اعلام کردند که با اعراب برابری ندارند. بنابراین خود ایرانیان ذات مقدس امام حسین (علیه السلام) را آنطور که باید نمی شناختند. بنابراین در نامه هایی که برای دعوت از امام حسین علیه السلام به کوفه فرستاده شده است، نام ایرانیان را نمی بینیم.
البته من چند وقت پیش در بخشی از دوران خودمان مطلبی دیدم که به درستی مستند نشده بود. به هر حال اگر این قضیه صحت داشته باشد نشان می دهد که عده ای از ایرانیان قصد کمک به امام حسین (علیه السلام) را داشتند، اما عمر سعد لعنت الله علیه مانع از آن شد.
موضوع آن مقاله این بود که عمر سعد 400 مرد (به جز کسانی که مأمور بستن شریعت فرات بودند) را مأمور کرد تا از عبور موالی – به قول ایرانیان مسلمان در آن زمان – به یاری امام حسین (علیه السلام) جلوگیری کنند. ). اگر این گزارش صحیح باشد، نشان میدهد که ایرانیان قصد کمک به امام حسین (علیهالسلام) را داشتند، اما لشکریان عمر سعد مانع شدند.
البته با توجه به شرایطی که در جامعه برای ایرانیان اعمال شده است، ظاهراً خود ایرانیان مسلمان نیز پذیرفته اند که حق ورود به این امور را ندارند; پس ما هیچ متنی نداریم که امام حسین (علیه السلام) کسی را فرستاد تا با بزرگان ایرانی مذاکره کند و از ایشان کمک بخواهد.
یکی از سؤالات نسبتاً مهمی که در مورد شخصیت مختار ثقفی مطرح می شود این است که چرا مختار صفی در جریان قیام امام حسین (ع) را یاری نکرد و بعداً از قاتلان آن حضرت انتقام گرفت؟
بنا به گواهی تاریخی و توضیح شیخ مفید و طبری، پس از ورود مسلم بن عقیل به کوفه، مستقیماً وارد خانه مختار شد، مختار او را زیارت کرد و رسماً حمایت و پشتیبانی خود را اعلام کرد.(1).
بلاذری می نویسد: خانه مختار محل ورود مسلم بود.(2) اما با ورود نادرست و غیرمنتظره ابن زیاد به کوفه، ناگهان اوضاع به هم ریخت و مسلم تصمیم گرفت که بهتر است از خانه مختار به خانه او نقل مکان کند. هانی بن عروه که از شیعیان مقتدر و با نفوذ در کوفه بود، حرکت کرد.
با ورود مسلمانان، مختار ساکت ننشست و پس از بیعت با مسلم، به سمت منطقه خترینیه و اطراف کوفه حرکت کرد تا مردم را جمع کند و با مسلمان بیعت کند. اما با تغییر اوضاع کوفه و انقیاد مردم ابن زیاد، دوباره به کوفه بازگشت.
ابن زیاد دستور داد که منادیان امام حسین (علیه السلام) و یاران مختار با او بیعت کنند وگرنه دستگیر و اعدام می شوند. ابن عطیر نوشت: وقتی مسلم و هانی را دستگیر کردند، مختار در کوفه نبود و برای سربازگیری در شهر می گشت و چون خبر ناگوار دستگیری مسلم را شنید با جمعی از مردم و یارانش به کوفه آمد. . هنگام ورود به شهر با نیروهای مسلح ابن زیاد برخورد کرد و پس از گفتگوی لفظی شدید بین آنها و مختار و افرادش درگیری در گرفت و فرمانده آن گروه مسلح کشته شد و افراد مختار متفرق شدند. چون مقاومت را خوب نمی دیدند. مختار از آنها خواست که محل را ترک کنند تا ببینند چه خواهد شد.(3)
ابن زیاد پس از تسلط بر اوضاع و شهادت مسلم و هانی، ناامیدانه به جستجوی مختار پرداخت و برای دستگیری او جایزه تعیین کرد. (4)
دستگیری مختار توسط ابن زیاد
یکی از دوستان مختار، هانی بن جب، نزد عمرو بن حارث، نماینده ابن زیاد رفت و از مخفی شدن مختار به عمرو خبر داد. عمرو به آن شخص گفت: باید به مختار بگوید که مواظب خود باشد زیرا او تحت تعقیب است و در خطر است.
مختار برای حمایت از عمرو نزد ابن زیاد رفت. چون چشم ابن زیاد به مختار افتاد، فریاد زد: آیا تو به یاری پسر عقیل شتافتی؟ «مختار سوگند یاد کرد که در شهر نیستم و شب را با عمرو بن حارث گذراندم».
ابن زیاد که خشمگین بود با چوب محکمی به صورت مختار زد به طوری که یکی از چشمان مختار زخمی شد. عمرو برخاست و از مختار دفاع کرد و شهادت داد که او در ماجرا دخالتی نداشته و برای او پناهنده شده است. ابن زیاد کمی آرام گرفت و گفت: «اگر شهادت عمرو نبود سرت را می بریدم» و دستور داد مختار را در سیاه چال انداختند.
او همچنان در زندان بود تا اینکه امام حسین (علیه السلام) را کشتند.
با توجه به این مطالب معلوم می شود که اوضاع کوفه در قیام امام حسین (علیه السلام) به گونه ای بود که مختار نتوانست در قیام امام حسین (ع) شرکت کند.
پایان مقاله