انگار پنجره تن آبی دریا را قاب گرفته، قابی پر از زیبایی و آرامش بی انتهای دریا، قابی که پناه گاه امن و رویایی خلوت من است و من بیرون قاب پنجره ایستاده ام و از پنجره منظره ی دریایی را تماشا می کنم.
ابری نیمه از سقف آسمان آویزان شده و بر فراز دریا تاب می خورد، دریا موج ها را یک به یک به سویم می فرستد و نزدیک پنجره که می شوم نسیم روح بخشی که روی آب ها می وزد به طرفم می آید و موهایم را نوازش کرده و لبخندی به لبانم می نشاند.
چشم به آبی بیکران می دوزم، مرغان دریایی بر فراز آبی دریا به پرواز در می آیند و هنگام دور شدن مانند نقطه ی سیاهی در افق محو می شوند و گاهی فکر می کنی که مقصدشان خانه ی گرم خورشید است، مرغان ماهی خوار نیز هر چند دقیقه یک بار سر در آب فرو برده و روزی خود را از دل دریای با سخاوت برمی دارند زیرا که دریا هیچ وقت آن ها را نا امید نمی کند.
روز ها و شب ها بهترین دقایق من بودن کنار این قاب پنجره است و هر صبح دریا با تلاطم موج هایش که آن ها را یکی پس از دیگری راهی ساحل می کند و به صخره ها می زند از پنجره مرا می خواند و من صدای او را می شنوم و بیدار می شوم و طلوع خورشید را از این پنجره به تماشا می نشینم.
خورشید را می بینم که آرام و بی صدا از آغوش دریا بیرون آمده و با ناز عشوه راه آسمان را در پیش می گیرد و پس از مدتی بالاخره با صلابت بر فراز آسمان می ایستد.
با آمدن خورشید آب دریا زیر نور طلایی اش مثل الماس های درخشان برق می زند و هنگام غروب باز خورشید غوغا برپا کرده و شراره های آتش در دریا می ریزد و آبی دریا را سرخ گون کرده و آسمان را ترک می کند.
پس از آن مهتاب جای خورشید را گرفته و آبی دریا در دل سیاه شب گم می شود و پنجره نیز نقش روشن مهتاب را به رخم می کشد.
در دل شب دیگر خبری از هیچ رنگی جز تیرگی در آسمان دریا نیست، قاب پنجره خاکستری ست و گویی همه چیز به دیار خواب سفر کرده است.
گاهی نیز این قاب آرام، طوفانی و ترسناک می شود آن وقت ها که ابر ها دل تنگی هایشان را سخت در دل دریا می گریند و دریا نیز برای همدردی با ابر ها متلاطم می شود و باز من و پنجره با هم نظاره گر غم آسمان و دریا می شویم.
این منظره هراس در دلم می اندازد و در آن لحظه ها با آمدن طوفان، دریا نیز چنان به خشم می آید که موج های سنگینش را مثل آوار بر سر صخره ها خراب کرده و دلش را سبک می کند و زمانی که از این کار خسته شد دوباره آرام می گیرد و آرامش را به قاب پنجره ام هدیه می کند.