ضرب المثل به معنای یک دست نیست
دست نماد قدرت و قدرت است و همه ما می دانیم که توانایی دست در انجام کارهای بزرگ محدود است.
ضرب المثل یک دستی وجود ندارد: یک مرد به تنهایی نمی تواند کاری انجام دهد و به دوست و عاشقی نیاز دارد که در نهایت به او کمک کند. موفقیت بزرگ با کمک و همکاری همه به دست می آید.
داستان اول ضرب المثل یک دست صدا ندارد
یک روز معلم در کلاس مسابقه ای برگزار کرد. او یک کاسه آب، یک تکه صابون و یک قوطی جوهر آورد. مسابقه آغاز شده است. بچه ها قرار بود بدون کمک کسی و بدون کمک دست دیگر، دست های قبلاً مسح شده خود را با آب و صابون تمیز کنند.
به این ترتیب، دست راست دست راست را جوهر میزد، و دست چپ چپ را، و زمان میبرد تا ببینیم چه کسی اول دست آنها را تمیز میکند. نفر اول مشخص می شود و نفر آخر مشخص می شود و نفر آخر مجاز است با دو دست کار کند و دست های خود را با جوهر کاملا تمیز کند.
معلم به بچه ها گفت: ببینید همه ما اینطوریم. اگر روزی مصمم باشیم که خودمان را تمیز کنیم و بشویم، باز هم جاهایی هست که دستمان به آن نمی رسد. اما اگر چنین دوست خوب و صادقی داشته باشیم، خیلی راحت تر و بهتر می توانیم خودمان را اصلاح کنیم.
داستان دوم ضرب المثل یک دست صدا ندارد
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و یارانش در حال عبور از جاده بودند، هوا گرم بود. گرسنگی و تشنگی قدرت آنها را گرفت. سرانجام ظهر در سایه درختی ایستادند تا استراحت کنند و غذا بخورند.
خواستند سر گوسفند را ببرند و برای خوردن آماده کنند، یکی از اصحاب گفت: با من سر گوسفند را ببرید. دیگری گفت: تو با من گوسفندی را پوست می کنی. سومی گفت: گوشت را با من کباب کن.
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله نیز می فرماید: من هیزم جمع می کنم تا با خود آتش روشن کنم. در آن هنگام اصحاب پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم گفتند: ای رسول خدا تو بسیار خسته ای و رنج نبر.
بهتر است استراحت کنیم و غذا را در سایه درختان تهیه کنیم و به خودمان بسپاریم. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله می فرمایند: و شما خسته اید، اشکال دارد همه کار کنند و من بیکار بمانم. تو برو سر کار و من کارم را انجام می دهم که از صحرا هیزم جمع می کنم.
در این صورت خداوند راضی خواهد شد. اصحاب پیامبر می دانستند که اصرار آنها بی فایده است. پیغمبر همیشه می فرمود: به فرموده خداوند، بین بندگان فرقی نیست; پس هیچ بنده ای نباید خود را بهتر از دیگران بشناسد. سپس به بیان رفت و کمی بعد با چوب فراوان نزد دوستانش بازگشت.
ضرب المثل آتار هفت شهر عشق شد یعنی چه؟
ضرب المثل در مورد هاله از کجا آمده است؟
خر ما دم نداشت یعنی چی؟
ضرب المثل در بقالی کجا رفت؟