به گزارش سایت طلا، بسیاری از روانشناسان این نظریه را مطرح می کنند که ما با افرادی ازدواج می کنیم که شبیه والدین مان هستند.
میتوان گفت اینکه افراد جذب کسانی برای ازدواج میشوند که شبیه به والدینشان هستند؛ طبیعی و اغلب اوقات به شکل ناخودآگاه رخ میدهد.
بعضا افرادی که والدینشان مشکلات شخصیتی داشتهاند نیز جذب افرادی برای ازدواج میشوند که آنها نیز دچار همان مشکلات شخصیتی هستند، به طوری که گویی مغز ما شرطی شده و به سمت انتخابهایی میرود که این انتخابها بازتاب دهنده ارتباطات اولیه ما باشد.
نوع رفتار و محبت دریافت شده از سوی مراقبین اولیه به ویژه مادر در دو سال اول زندگی بر روی انتخابهای ما اثر میگذارد،گویی ما نسبت به این شرایط ناخودآگاه شرطی شده و فردی را برای ازدواج انتخاب میکنیم که احساسات تجربه شده در دوران کودکیمان را باز نمایی کند به طوری که حتی اگر ویژگیهای والدین ما در دروان کودکی برایمان ناخوشایند هم بوده باشد، اما ما آنها را به طور ناخودآگاه جذب کرده و افرادی را برای ازدواج انتخاب می کنیم که همان صفات ناخوشایند والدینمان را دارند.
ارتباطات اولیه ما با والدین، نوع ارتباط ما در بزرگسالی را مشخص میکند و از این رو اگر دلبستگی ایمنی را در کودکی تجربه کرده باشیم ممکن است برای ازدواج نیز جذب فردی شویم که این دلبستگی ایمن را تقویت کند و یا دلبستگی نا ایمن درونی شده مان را بیشتر کند.
از این رو برای مثال فردی که دلبستگی نا ایمن اضطرابی است ممکن است وارد رابطهای شود که طرف مقابل نیز مانند والدینش به طور منظم به اضطرابهای او پاسخ نمیهند و او مجبور است به دنبال گرفتن ایمنی از طرف مقابل خود شود.
باید سعی کنیم تلهها، زخمها و عقدههایی که از دوران کودکی در ارتباط با والدین خود تجربه کرده و بر روی روان ما اثر گذاشته است را شناسایی کرده و اجازه ندهیم این تلهها در انتخابها و روابط جاری ما اثر بگذارند.