به گزارش سلام نو به نقل از «تابناک»، مرگ پلنگی در استان که ورزشکاران به آن «پلنگ» می گویند، به خودی خود حادثه تلخی است، اما نه زمانی که بدانیم بی سابقه تکرار می شود و مطمئناً در سال آینده نیز تکرار خواهد شد. آینده. خواهد بود!
اولین:
برای شروع این داستان تلخ باید به سال 1391 برویم؛ حدود ده سال پیش البته در اواسط پاییز همان سال اعلام شد که یک گربه وحشی (؟) به یکی از شهروندان دماوندی (شهر مرکزی همنام در شرق تهران و جنوب شرقی کوه دماوند) حمله کرده و او را مجروح کرده است. . خبر نقطه شروع یک گروه به ظاهر کارشناسی و شکل گیری یک فاجعه بزرگ است.
زمانی که مسئولان اداره محیط زیست شهرستان به همراه نگهبانان کوه سفید در صحنه حاضر می شوند، ابتدا پلنگ بودن گربه را تایید می کنند و ظاهراً با این تشخیص تمام دانش آنها تمام شده است. این را می توان از اخبار مربوط به حمله این حیوان به رئیس وقت اداره محیط زیست شهرستان و یکی دیگر از بوم شناسان که او را به وحشت انداخته بود متوجه شد.
فاجعه زمانی به پایان می رسد که محیط بان ها متوجه می شوند که نمی توانند پلنگ را بگیرند، به خشونت افسار گسیخته متوسل می شوند و حیوانی را می کشند! کشتار گونه های در حال انقراض توسط اکولوژیست ها در حضور بالاترین مقام محیط زیست شهرستان که انگیزه اش از حضور در صحنه معلوم نیست وقتی می دانست تیر و گلوله بیهوش نمی شود و احتمالا می دانست که پلنگ بیهوش می گیرد. غیر ممکن
بعد:
مدتی پس از این فاجعه، پرونده ای در قوه قضاییه تشکیل شد که ماهیت آن بسیار جالب توجه است، زیرا به جای اینکه مسئولان محیط زیست را در وضعیت «خوانده» پرونده قرار دهند، علیه خبرنگاران شاهد این فاجعه صحبت کردند. انتقاد کردند، شکایت کردند و سعی کردند کار را به دست کسانی که خدماتشان را زیر سوال می بردند، بسپارند!
چیزی که ممکن است عجیب و دور از واقعیت به نظر برسد، اما کاملا واقعی است و احتمالاً نباید گفت، برعکس، هیچ مسئولیتی بر دوش فاجعه آفرینان گذاشته نشد و حتی منجر به توبیخ آنها نشد. اتفاق آموزنده ای که پیام روشنی برای جامعه داشت و اگر بگوییم طرد و تأثیر آن در بسیاری موارد دیگر مشخص است، اغراق نکرده ایم.
به عنوان مثال می توان به موارد متعدد کشتار پلنگ و حتی سایر گونه های در معرض خطر انقراض یا گونه های گوشتی ممنوعه در نقاط مختلف کشور، گاهی برای برداشتن دم، دندان یا سایر اعضای بدن حیوان به عنوان یادگاری یا تعویذ و … اشاره کرد. پرورش یا حتی استفاده از طعمه های سمی برای کشتن پلنگ های ساکن در نزدیکی روستا، خشکسالی و از بین رفتن زیستگاه ها و طعمه ها، منجر به شکار دام و طیور شد.
ادامه داد:
از آن زمان تاکنون کشور ما پلنگ های زیادی را از دست داده و سایه انقراض این گونه بسیار گسترده تر از گذشته شده است اما آنچه بهانه می شود امروز در قائمشهر رخ داد و پایانی فاجعه بار دارد. پلنگ سرگردانی را در منطقه ای ببینید که پلنگ عنوان بسیار معروفی است که فقط به برخی از قهرمانان و قهرمانان داده می شود، اما نه به فردی اجیر شده که نحوه زندگی با این گربه را بلد باشد و نحوه اجرای آن را بلد باشد!
این را می توان از حضور پلیس، آتش نشانان، محیط بانان و خیل عظیم مردمی که در مرکز شهر در حال تماشای حیوانات درمانده و گرفتار شده اند، در نهایت مانند فاجعه سال 91، گیوان بیچاره را مجروح و کشته شد! قتل عمد حیوانی که معلوم نیست چه مدت در منطقه جغرافیایی ایران زندگی می کند، اما اکنون می دانیم که در 5 اردیبهشت 1401 یکی از آنها کاهش یافته است.
این تلفات حاصل حضور تعداد زیادی از افرادی است که به نوعی با جایی رابطه کاری دارند، اما نمیدانستند با این حیوان چه کنند و سعی کردند جان او را نجات دهند، اما ناکام ماندند. شکست گروه کثیری از مردم که حالا گفته می شود نزدیک به افراد توانمندی بوده اند که می توانستند از صدمات انسانی و پلنگی جلوگیری کنند!
سپس:
همانطور که مشخص شد، پلنگ نگون بخت ظاهراً نه از دل طبیعت، بلکه از خانه یکی از اهالی به خیابان های شهر نفوذ کرده است. بیانیه ای که بیانگر توانایی شخص یا افرادی در زنده نگه داشتن این حیوان و نگهداری آن در اسارت است. افرادی که رابطه کاری با محیط زیست ندارند، اما احتمالاً در برخی زمینه ها (مانند بقای پلنگ) دانش بیشتری نسبت به کسانی که این حوزه را بر عهده دارند، دارند.
و این حکایتی است شبیه به مرثیه ای که در کشور ما در موارد مختلف می توان گفت; مواردی که محیط زیست مصداق کوچکی برای آنهاست و با موضوعاتی مانند تکرار کشتار پلنگ در سنین مختلف در حضور محیط بانان، خالی بودن معنا خود را نشان می دهد و مشخص می شود که تغییرات جدی مانند بیهوشی دارت ایجاد نخواهد شد. و افراد ماهر پلنگ ساکن مازندران در دسترس هستند!
داستان بی عدالتی شدید باید به یک کشور محدود شود و نه حتی به محیط بانانی که با سکوت خود ناظران خاموش انقراض حیات وحش و بیکاری در آینده هستند. مجموعه ای که مانند روایت بازار، باید با تابلو لمس کنیم تا از چشم بد آن در امان باشیم و حتی پیشرفت آنها را در طول زمان تحسین کنیم. پیشرفتی که باعث شده عده ای به فکر تبدیل پلنگ به حیوان خانگی خود بیفتند و هیچ نگرانی از این بابت نداشته باشند!