معلم خوزستانی برای آموزش دانش آموزان با قایق به مدرسه می رود! / تصاویر


به گزارش سلام نو به نقل از شهروند، در حالی که این روزها انبوهی از فیلم های خشونت و آزار معلمان با دانش آموزان در نقاط مختلف کشور در فضای مجازی دست به دست می شود و باعث آزار و اذیت مردم می شود، باید در نظر داشت. که تعداد معلمان توهین بسیار کم برای معلمان فداکار و فداکاری که با جان و دل برای فرزندان این کشور سرمایه گذاری می کنند و حتی برای حضور در مناطق فقیرانه برای فراگیری علم و آگاهی ریسک های زیادی می کنند. طارق عچش، معلم جوان خوزستانی، یکی از معلمان پاک آن روزگار است که برای رسیدن به دانش آموزانی که در روستایی فقیرنشین و بدون ارتباط زمینی زندگی می کنند، مجبورند هر روز با قایق سفر کنند. البته حضور آقای معلم در روستا دل اهالی روستا و 18 دانشجوی حسابی را گرم کرد.

طارق پنج سال پیش برای تدریس در روستاهای فقیرنشین به روستای آتیش رفت: «من عاشق کار در روستاهای فقیر بودم و می‌دانستم که تنها امید بچه‌های فقیر این مناطق، درس خواندن است. بنابراین خدمت در این منطقه را انتخاب کردم و انجام دادم. «اما از همان ابتدا تصویر جدیدی از مناطق محروم جلوی چشمانم آمد.

طارق وقتی به روستای آتیش می رسد، می بیند که علاوه بر بچه های آن روستا، دانش آموزانی از روستاهای همجوار مانند «مکتو» نیز هستند: «روستای مکتو» در نزدیکی روستای آتیش قرار داشت. اما محروم تر. روستا درست وسط آب است و جاده خاکی ندارد. بچه هایی که از این روستا به مدرسه آتیک می آمدند باید با قایق می رفتند. «در روستا حداقل شرایط زندگی وجود داشت و تنها درآمد مردم کشاورزی بود.

بیشتر بخوانید  حمل ماشین عجیب و خطرناک با تریلر / فیلم

داستان عجیب معلمی که با قایق به مدرسه می رود  من با قایق به مدرسه می روم زیرا ...

هر روز از بچه ها می ترسیدم

او هر روز شاگردانش را به وحشت می انداخت: «تا زمانی که بچه ها به مدرسه یا برعکس به خانه نرفتند، این کار را دوست نداشتم. همیشه نگران و بی تاب بودم که اتفاقی برای بچه ها بیفتد. “بالاخره به چیزی که از آن می ترسیدم رسیدم.

یک روز که رودخانه طوفانی و طوفانی بود، قایق بچه ها به آب برگشت و همه در آب افتادند: «این اتفاق باعث شد خانواده ها اجازه ندهند بچه ها بیشتر در کلاس درس حاضر شوند. فضای خالی بچه ها مرا دیوانه کرد. من به خوبی می دانستم که هر کدام از آنها چه آرزوهایی دارند و قرار بود با یادگیری به آن برسند. «تا اینکه تصمیمی گرفتم.

معلم که متوجه 18 کودکی که روستایشان زمین و اینترنت و شرایط یادگیری مجازی نداشت تصمیم گرفت برای تدریس به روستا برود: «چاره ای جز رفتن به روستا نداشتم، اما نبود. مدرسه بچه ها را زیر سقف خود جمع کنید. بعد از گشت و گذار کوتاهی در روستا با کمک بچه ها اتاق نیمه ویران شده ای را دیدم که اگر دست می زدیم می توانستیم آن را تبدیل به کلاس درس کنیم. اتاق هم مخروبه بود و هم کثیف. اما ما پر از عشق و انگیزه بودیم. چند روز دیگر این اتاق را برای کلاس آماده کردیم. بچه ها با چنان ذوقی در و دیوار کلاس را تمیز می کردند و در آماده سازی آن کمک می کردند که هر بار که به چهره آنها نگاه می کردم مصمم تر و با انگیزه تر تصمیم می گرفتم. «این اتاق سه سال تنها مدرسه یک کلاسه روستا بود و بچه ها هر روز با انگیزه و اشتیاق فراوان در آن حضور پیدا می کردند.

بیشتر بخوانید  ورود 3 میلیون زائر ایرانی به عراق

یک مدرسه سه کلاسه در مدرسه بسازید

معلم جوان دیگر تنها معلم بچه های مدرسه ای نبود، بلکه عضوی از یک خانواده بزرگ روستایی بود که جایگاه محافظ آنها را داشت. پس از سه سال تدریس طارق و 18 دانش آموز دیگر در مدرسه ای یک کلاسه و سرشار از صفا و صمیمیت، به همت یکی از خیرین خوزستانی به نام حاج رحیم کردونی، مدرسه ای سه کلاسه در روستای مکتو ساخته شد: «می خواهم. شور و شوق بچه ها را فراموش نکنید.” «در حال حاضر در این مدرسه سه کلاسه در حال تحصیل در رشته علوم طبیعی هستیم، اما همان مدرسه یک کلاسه همچنان خاطرات خوبی را برای ما به ارمغان می آورد.

شاید اگر طارق تسلیم نمی شد و با مشکلات تدریس در این مکتب دوردست مواجه نمی شد، هرگز نام و آوازه نیکوکار به گوش نیکوکار نمی رسید.

داستان عجیب معلمی که با قایق به مدرسه می رود  من با قایق به مدرسه می روم زیرا ...

کرونا هم بسته نیست

امروز پنج سال از آموزه های عاشقانه طارق در روستای مکتو می گذرد. او هر روز عاشق دانش آموزانش می شود و برای رسیدن به کلاس سوار قایق می شود. همه مردم کارون طارق را می شناسند و از او به عنوان معلمی فداکار یاد می کنند. مردمی که وصفشان از ایثار، کلمه به کلمه و صمیمانه در میان زنان و مردان و کودکان به کلاس درس می رسد.

وقتی مراسم تاج گذاری انجام شد و وقتی خبر تعطیلی مدرسه به گوش بچه های روستا رسید همه ناراحت بودند که دیگر نمی توانند معلم را ببینند. اما طارق که به خوبی می دانست هیچ یک از 22 خانواده ساکن روستا تلفن دیجیتال ندارند و بچه ها عملاً نمی توانند کلاس های خود را ادامه دهند، در تمام این دو سال حتی یک روز کلاس درس را تعطیل نکرد و اندی نیز تعطیل کرد. وی گفت: زیرساخت های لازم برای آموزش مجازی در روستا را نداشتیم. در روستا اینترنت نیست، هیچکس گوشی اندرویدی را نمی شناسد. بچه ها نگران تعطیلی مدرسه بودند اما این اتفاق نیفتاد و کلاس ها را برگزار کردیم. ما حتی در کنار این کلاس ها برنامه های اوقات فراغت هم داشتیم».

بیشتر بخوانید  لحظه سرخوردن خودروی سواری در جاده یخ زده / فیلم -

داستان عجیب معلمی که با قایق به مدرسه می رود  من با قایق به مدرسه می روم زیرا ...

ترویج خواندن در مدرسه

وقتی صحبت از اوقات فراغت می شود، محال است که کتاب و مطالعه در آن نباشد. زیرا مطالعه و آگاهی بخشی را رمز موفقیت و خروج مناطق محروم از وضعیت غم انگیز امروز می داند: «کودکان مناطق محروم روستایی باید با مطالعه و افزایش آگاهی و دانش بستر رشد و توسعه منطقه خود را فراهم کنند. «به خاطر این فکر نمی‌خواهم در آموزش بچه‌ها وقفه ایجاد شود.

وقتی روز تمام می شود و کلاس مدرسه تمام می شود، بچه های روستا دور طارق جمع می شوند، کتاب می خوانند، نقاشی می کشند و دوستانه صحبت می کنند: «الان بعد از پنج سال احساس می کنم یک جوان 18 ساله دارم. خانواده. روستایی که همیشه منتظرم هستند «خانواده ای که پیشرفت، رشد و تعالی آنها با حضور من در روستا پیوند خورده است، از این رو با خود عهد کردم که همیشه در این روستا بمانم و به دختران و پسرانش علم و دانش و دستورات بیاموزم.

داستان عجیب معلمی که با قایق به مدرسه می رود  من با قایق به مدرسه می روم زیرا ...

داستان عجیب معلمی که با قایق به مدرسه می رود  من با قایق به مدرسه می روم زیرا ...

دیدگاهتان را بنویسید