3 داستان جالب (سری اول)
آرایش مانع از افزایش عمر می شود..!!!
زنی میانسال دچار حمله قلبی شد و به سرعت به بیمارستان منتقل شد. وقتی زیر تیغ جراح بود عملا مرد. وقتی بیهوش شد، فرشته ای را دید. از فرشته پرسید: آیا وقت مرگ من فرا رسیده است؟ فرشته پاسخ داد: نه، تو 43 سال و 2 ماه و 8 روز می شوی. پس از به هوش آمدن، تصمیم گرفت برای بهبودی کامل در بیمارستان بماند. او به امید زندگی بیشتر، چندین عمل زیبایی را انجام داد. جراحی پلاستیک، لیپوساکشن، جراحی بینی، جراحی ابرو و غیره. حتی رنگ موهایش را هم تغییر داد. خلاصه ای از یک زن میانسال به یک خانم جوان! وی پس از آخرین عمل جراحی از بیمارستان مرخص شد. وقتی از خیابان رد می شد تا به خانه برود با آمبولانس برخورد کرد و جان باخت!!! وقتی فرشته مرگ را ملاقات کرد به او گفت: فکر کردم گفتی 40 سال و اندی مرگ من فرا می رسد؟ چرا منو از آمبولانس پیاده نکردی؟ چرا من مردم؟
فرشته پاسخ داد؛ ببخشید وقتی از خیابان رد شدی نشناختمت
شاهکارهای ایرانی رانندگی .. !!
یک ایرانی در فرانسه در حال رانندگی در بزرگراه بود که ناگهان متوجه شد از خروجی مورد نظر خودداری کرده است…
بنابراین طبق عادت دیرینه ایرانی ها ترمز می گیرد و با دنده آخر شروع به عقب رفتن می کند.!!
اما در همان زمان با ماشین دیگری تصادف می کند…
پلیس می آید اول با فرانسوی صحبت می کند و بعد می آید پیش ایرانی و به او می گوید:
این آقا که باهات تصادف کرده باید دستگیر کنیم اونقدر مسته که فکر میکنه تو بزرگراه بودی عقب رفتی!!!
اعترافات بعد از جنگ
مردی برای اعتراف نزد کشیش رفت.
«پدر مقدس، مرا ببخش. در طول جنگ جهانی دوم به یک یهودی پناه بردم»
«مطمئنا تو نه پسرم»
«اما از او خواستم که هفته ای بیست شیلینگ برای ماندن در انبار من بپردازد»…
«خب البته این یکی خیلی خوب نبود اما در نهایت شما آن شخص را نجات دادید، پس شما بخشیده می شوید»
«ای بابا این عالیه احساس آرامش می کنم. حالا میتونم یه سوال دیگه بپرسم؟»
«چی میخوای از پسرم بپرسی؟»
« به نظر شما باید به او بگویم که جنگ تمام شده است؟
نویسنده و طراح: مهدی پویان
مجموعه: مجله اینترنتی تشویقی