به گزارش سایت طلا، پیچیده بودن روابط انسانی به همین است؛ به اینکه گاهی در ظاهر همهچیز آرام و درست است، اما در پشت پرده چیز دیگری جریان دارد؛ اشتباههای ویرانکنندهای که از آنها خبر نداریم تا وقتی که تأثیرشان را به وضوح ببینیم. در زندگی مشترک و روابط بین زوجین، این اتفاقهای پشتپرده میتواند مثل موریانههایی عمل کند که پایههای زندگی آنها را پنهانی میجوند و اگر همسران حواسشان به عوامل تهدیدکننده رابطهشان نباشد، موقعی باخبر میشوند که دیگر دیر است و همهچیز ویرانه شده است. ویدا ساعی، روانشناس و رواندرمانگر، درباره عوامل پنهانی که موفقیت یک زندگی مشترک را تهدید میکنند، توضیح میدهد تا حواسمان به تهدیدهای خاموش روابط زوجین باشد. با هم توضیحات این روانشناس را درباره این قاتلان خاموش روابط زوجین میخوانیم.
به حاشیه رفتن رابطه زوجین
همه مشکلات آنهایی نیستند که میتوان به روشنی توضیحشان داد؛ مثلاً همیشه دلایلی واضح مثل اعتیاد همسر برای به هم خوردن رابطه وجود ندارد. استرسهایی به زوجین وارد میشود که تمرکزشان را از رابطه اصلی میگیرد. مهمترین منبع استرسزا در روابط بیشتر زوجها، روابطی است که از حدود زندگی آنها خارج است. همسران نباید از یاد ببرند که وقتی به همسرشان «بله» گفتند، یعنی او را به همه آدمهای زندگیشان مقدم کردهاند و نباید اجازه دهند روابط دیگر، مثل اولویتهای خانوادگی یا رابطه با دوستان به زندگی مشترکشان صدمه وارد کند. این یک حقیقت تلخ است که زوجها بهطور متوسط فقط چند دقیقه در روز با هم ارتباط کلامی باکیفیت برقرار میکنند. شلوغیهای زندگی خیلی راحت زوجین را درگیر خودشان میکنند و باعث میشوند تا آنها نتوانند با همسرشان صحبت کنند، اما زندگی بدون ارتباط کلامی زندگی زناشویی موفقی نیست. جای خالی این ارتباط کلامی به مرور و پنهانی به زندگی زوجین آسیب میزند.
همسر؛ هدف همه حملهها
زندگی روزمره این روزها یعنی مواجهه با عوامل متعدد استرسزا و عصبانیکننده، اما اینکه استرس و عصبانیت خود را بر سر همسرمان خالی کنیم، سادهترین و البته مخربترین راه خلاصشدن از این احساسات است. اشتباه رایج این است که خیلی از ما عادت داریم تا وقتی پا به منطقه آرامش یعنی خانه نگذاشتیم، همه چیز را در درونمان نگه داریم و بلافاصله بعد از اینکه وارد خانه شدیم، منفجر شویم. زوجهای سالم باید از استرسها برای نزدیکتر شدن به هم و تکیه کردن به همدیگر استفاده کنند. اگر میپرسید چطور، جوابش گفتوگوی سالم است.
حسادت ویرانگر
شاید به اشتباه حسادت در ابتدای رابطه برای زوجین نشانه رمانتیک بودن تلقی شود و به آنها ثابت کند که برای طرف مقابل مهم هستند، اما هر چه رابطه بیشتر پیش میرود، حسادت به احساسی ویرانگر و ناسالم تبدیل میشود. طبیعی است که هر دوطرف رابطه باید مراقب رفتارهای خود و افرادی که با آنها در تماس هستند باشند، اما حسادت بیش از حد نشاندهنده عدماعتماد و احترام به طرف مقابل است که در درازمدت رابطه را ویران خواهد کرد.
فرار از بحث کردن
برخلاف تصورها، بحث نکردن در درازمدت دوطرف رابطه را از هم دور و دورتر خواهد کرد. حرف زدن، حتی اگر به دعوا منتهی شود، نشاندهنده این است که زوجین برای رابطه ارزش قائل هستند و برای بهبود آن تلاش میکنند. ضمن اینکه بحث کردن نشان میدهد زوجین به شریک زندگی خود اعتماد دارند و مشکلات و ناراحتیهای خود را با او در میان میگذارند.
نبخشیدن و فراموشی!
بخشیدن و فراموش کردن یکی نیستند. وقتی نتوانیم بین این دو فرق بگذاریم، ناراحتیها را برای مدتی طولانی در ذهنمان نگهمیداریم و این ناراحتیها در نهایت به ویران کردن زندگی منجر میشوند. بخشش به معنی تبرئه کردن دیگران نیست، به معنی آزاد کردن خودمان از احساسات منفی است. باید بتوانیم درباره احساسمان حرف بزنیم تا به خشمی درونی و ویرانکننده زندگی مشترک تبدیل نشود.
اکران زندگی خصوصی!
زندگی خصوصی خود را به اکران عمومی در شبکههای اجتماعی نگذارید. رابطه عاطفی بخشی از زندگی شخصی است، بنابراین لزومی ندارد که آن را با دیگران به اشتراک بگذارید. اشتراکگذاری مداوم زندگی خصوصی یعنی در واقع هیچ رابطه شخصی با شریک زندگی وجود ندارد. بماند که احتمالاً دیگران هم علاقهای ندارند که از هر دقیقه زندگی شما باخبر باشند.
اصرار بر تغییر دیگری
جز برخی از رفتارهایی که برای رابطه عاطفی مضرند، این فکر که تغییر دادن شخصیت همسر امکانپذیر است، یک اشتباه استراتژیک محسوب میشود. آدمها با هم تفاوت دارند و ما باید تفاوتها را با احترام بپذیریم. میتوانیم درباره نظر خودمان حرف بزنیم، اما تلاش برای تغییر دیگری، شدنی و درست نیست.
دشمن جدید؛ تکنولوژی
۵۰ سال پیش یا حتی کمتر، بعضی عوامل تهدیدکننده زندگی زوجین اصلاً وجود نداشتند؛ یکی از این عوامل، تکنولوژی است. خیلی از ما همیشه و در همه حال این عامل خطرناک برهمزننده روابط را با خودمان حمل میکنیم و اغلب نقش مخرب آن را دستکم میگیریم. حواسمان نیست که در طول روز چه میزان از وقتمان را در دنیای مجازی تلف میکنیم بدون اینکه وقتی را برای صمیمیتر کردن رابطه با همسرمان بگذاریم.
کنار نگذاشتن خودخواهی
ازدواج یک درس دائمی و بزرگ از خودخواه نبودن است. ما بهعنوان یکی از طرفین رابطه یا اجازه میدهیم که این تجربه ما را به رشد و بهتر شدن هدایت کند یا تلختر میشویم. اینکه کسی را بر خودمان مقدم کنیم، کار سختی است؛ چون ذات ما اینطور عادت ندارد، اما گاهی برای دوستداشتن دیگری، باید خلاف جهت رودخانه طبیعت شنا کنیم. تجربه نشان داده که نتیجه این تلاش، پیشگیری از هرگونه تعارض با همسر و تضمین آرامش در زندگی است. اگرچه سازش و توافق لازمه یک رابطه عاطفی سالم است، اما این بدان معنی نیست که یک طرف همیشه از خواستهها و علاقهمندیهایش بهخاطر طرف مقابل بگذرد. اگر کسی نیازهای خود را همیشه نادیده بگیرد، در واقع بهخودش خیانت کرده است. گاهی لازم است که خواستههای خود را به خواستههای شریک زندگی ترجیح دهید، هرچند بدون خودخواهی یا دعوا و درگیری.
حمله به جای دفاع
بهطور معمول بیشتر ما استراتژیهای تهاجمی را خوب یاد گرفتهایم، اما دفاع کردن از حریم خانواده و مرزهای زندگی مشترک برایمان کمی سخت است. گاهی حتی دچار ابهام میشویم که مرز دفاع کردن از حریم خانواده ما دقیقاً کجاست؟ باید بتوانیم دایرهای دور ازدواجمان بکشیم و از احساس و زندگی مشترکمان محافظت کنیم.
ماندن در گذشتهها
یکی از بدترین رفتارهایی که میتواند روابط ما را تهدید کند، توصیف فرد با گذشته است. در گذشتهها نمانید، به تغییرات مثبتی که با تلاش شما و همسرتان در زندگی مشترک جاری شده اهمیت دهید و با درک و احترام به آنچه در گذشته رخ داده، برای حال و آینده برنامه داشته باشید.
زنجیره بیصداقتی
صداقت مثل زنجیری بین زوجین در زندگی مشترک است. گفتن یک دروغ کوچک یا بزرگ، برداشتن یک حلقه یا ده حلقه از این زنجیر فرقی ندارد، نتیجه یکسان است و محصول این بیصداقتی، چیزی جز جدا افتادن از همدیگر نخواهد بود.
پاک نکردن غرور بیجا
غرور یکی از عوامل خاموش تخریب رابطه است که باعث میشود یکی از طرفین، چشم روی رفتارها و عملکرد خودش ببندد و همه مشکلات را ناشی از رفتارهای طرف مقابلش بداند. این ویژگی راه را بر هر اصلاحی میبندد و به مرور مشکلات روی هم تلنبار میشوند.
شریک، اما نه در غمها
اگر یکی از زوجین تنها به این علت که دوست ندارد شریک زندگی خود را ناراحت کند، از بیان مشکلات و غمهایش خودداری کند، در واقع مشغول آسیب رساندن بهخود و رابطه است. یک رابطه زمانی موفق است که هر دوطرف در هر شرایطی، چه خوب و چه بد، کنار هم باشند، نه فقط در خوشیها.