به گزارش سلام نو به نقل از فراار، دادگاه به قصاص محیط بان کرمانشاهی رای داد و دیوان عالی کشور نیز حکم دادگاه بدوی را در قصاص برومان نجفی تایید و منتشر کرد. بار دیگر محیط زیست کشور با پرونده انتقام جویانه از محیطی دیگر مواجه شده است. این حادثه در 23 مرداد 1378 در منطقه حفاظت شده بیستون رخ داد. پسر بزرگ خانواده آقای فلاحی دروندی کشته شد و برومند نجفی به قصاص محکوم شد. پانزده روز از تایید حکم قصاص می گذرد.
واکنش سلبریتی ها
به گزارش شهروندآنلاین، تلاش فعالان فرهنگی، هنری و ورزشی برای نجات محیط زیست کرمانشاه به روند بازدیدهای گسترده از فضای مجازی تبدیل شده است که همچنان امیدوار است از انتقام این محیط بانان کرمانشاهی جلوگیری شود. از جمله افرادی که به اعدام وی واکنش نشان داد، علی دایی از چهره های فوتبال ایران بود که با انتشار تصویری از آقای نجفی در اینستاگرامش و هشتگ «نه به اعدام محیط بان» به این حکم اعتراض کرد.
وریا گفوری، کاپیتان استقلال در توییتر خود به نقل از این هشتگ نوشت: چشمان حیوانات وحشی کشورمان نگران محیط زیست کرمانشاه است.
با این واکنش ها بزرگان و مسئولان استان کرمانشاه آرام نگرفتند. جلسات صلح و آشتی نیز برای نجات برومان نجفی، ساکن کرمانشاه کلید خورد. یک نگهبان در منطقه حفاظت شده بیستون به یک جوان 23 ساله تیراندازی می کند.
با اطلاع محیط بانان حوزه استحفاظی بیستون، دستگاه پراید وارد منطقه حفاظت شده بیستون شد. سرنشینان داخل خودرو به دستور توقف پلیس توجهی نمی کنند و پلیس تصمیم به تیراندازی می گیرد. تیر در تاریکی به شیشه برخورد می کند.
یوسف فلاحی دروندی کشته شد و عروس جوانش در روستای سنگرآباد بیستون با یک نوزاد تنها ماند. برومند نجفی که به تازگی ازدواج کرده است، 15 ماه را پشت میله های زندان سپری می کند تا همسر جوانش در روستای چلابه بتواند خانواده داغدار یوسف را عفو کند. جامعه کرمانشاه نیز چشم به راه وساطت بزرگان و کمیشنرهای شهرستان و استان است.
مرداد سیاه
از مرداد 1378 تاکنون دو خانواده در کرمانشاه جان خود را از دست داده اند. خانواده فلاحی دروندی پسر خردسال خود را از دست دادند و پسر خانواده برومند پشت میله های زندان افتاد. هر دو تازه ازدواج کرده بودند، یکی در 23 سالگی و دیگری در 38 سالگی. یوسف برومند در انتظار بچه اش بود که گلوله سربی او را کشت. برومند نجفی تنها یک ماه داشت که ازدواج کرد.
ماجرای دو خانواده در کرمانشاه حکایت تلخی دارد. هر دو رنج می برند. یکی گرما را دید و دیگری ثانیه های مرگ را پشت سر گذاشت تا به این کابوس سیاه پایان دهد.
«من پسرم و مادرش را از دست دادم. این چیزی است که پدر یوسف می گوید. پدری که از کشاورزی زندگی می کند. او عشایر بود و همسرش هم همراهش بود. اما چون خبر ناگوار مرگ یوسف به آنان رسید، چهارپایان خود را بر کوه رها کردند و پیاده به شهر آمدند.
پسر بزرگش در منطقه بیستون کشته شد. داماد دامادش که منتظر بچه اش بود. خیلی گرم بود موهایش یک شبه برنده شد. مادر دیگر نتوانست کمرش را صاف کند. او نمی توانست آن را تحمل کند. تشییع جنازه زمانی برگزار شد که معلوم شد یوسف توسط محافظان بیستون کشته شده است.
او می گوید: «پسرم برای چیدن گیاهان به کوه رفت. با آژانس پراید قصد بازگشت داشتند. آنها متوجه شدند که افرادی که دستور توقف داده اند، دوستداران محیط زیست هستند. آنها فکر می کردند که دزد هستند. آنها با لباس شخصی بودند. وقتی گلوله به سر یوسف می خورد، می ایستند. آنجا متوجه می شوند که این افراد دوستدار محیط زیست هستند. چند گلوله به ماشین اصابت کرد. یکی از آنها به سر و دو مورد به سینه شلیک شده است.
آن مرداد داغ تلخی تلخ مرگ یوسف به دل پدر و مادرش راه یافت. یوسف به بیمارستان منتقل شد اما داماد 23 ساله اش فوت کرد. «هشت روز به دنبال تیرانداز بودیم تا اینکه متوجه شدیم بومشناس شلیک کرده است. دنیا بر سر ما ویران شده است. «من پسرم، همسرم و منبع درآمدم را از دست دادم.
گرمای شدید
گاوهای کوه ها را گرگ می خوردند یا دزد. «چند روز بعد که دوباره از کوه بالا رفتیم، دیدیم که گاو نیست. ما تا آخر عمر مشغول کشاورزی بودیم اما چیزی نمانده است. همسرم هم فقط 6 ماه دوام آورد. «چقدر سخت بود که سه پسرمان را در چادرهای عشایری بزرگ کند.
گرم بود. شش ماه و یک روز از مرگ یوسف می گذرد. روز مادر بود. هر سال منتظر بودی تا یوسف روز مادر را جشن بگیرد، اما خبری از یوسف و یوسف نبود. در همان روز مادر داغدار دیگر طاقت این جدایی را نداشت، سکته قلبی کرد، سکته کرد و چشمانش را مادام العمر بست.
“زندگی من خراب شد. دو پسر دیگرم به دلیل فوت مادر حالشان خوب نیست. این روزها به سختی می توانند تحمل کنند. زندگی آنها سخت شد. مادر و برادرشان دمت گرم. به افسردگی افتادند. «آنها خود را در خانه حبس کردند.
سرنوشت غم انگیز
عروس خانواده فلاحی دروندی هم سرنوشت سیاهی داشت. یک زن جوان باید یک پسر بدون پدر تربیت کند. گهگاه پیش پدرش می رود. اما هزینه زندگی بر عهده دو خانواده است. پدر شوهر و پدرش در تلاش هستند تا جای خالی یوسف را پر کنند. یوسف پدرش را می خواهد. پدری که هرگز ندیده است اما وقتی عکسش را می بیند ناامید می شود. او هنوز نمی تواند کلمات را بگوید، اما آنها در یک تصویر قاب شده از پدرش صحبت می کنند. “بابا برو خونه.”
اما فلاحی دروندی تصمیم می گیرد که به مقابله بپردازد. میانجیگری و جلسات صلح و سازش هنوز چیزی را تغییر نداده است. او اذیت می شود. از برخی صحبت ها، از برخی واکنش ها و بازخوردها. چرا یک طرفه نزد قاضی می روند؟ نمک روی زخم هایمان می ریزند. ویدیوها و مکالماتی را دیده و شنیده ام که تصمیمم را قوی تر می کند. «دوست دارم حتی یک کلمه هم که دلم را پر می کند نگویند.
از زمان صدور حکم انتقام، دنیا به خاطر خانواده برومان ویران شده است. از آن روز به بعد منتظر بخشش خانواده یوسف هستند. به پدری که از دست دادن پسر و همسرش ضربه بزرگی به سینه اش بود. آنها نمی دانند چه سرنوشتی برایشان رقم خواهد خورد. آیا واسطه ها به بخشش گره می خورند یا خیر؟ آنها باید منتظر بمانند تا برادرشان را روی چوبه دار ببینند.
حبیب الله نجفی 46 ساله است. برادری که کارگر بیمه سلامت است. شیوه کار او با بوروماندا متفاوت بود. برومند حتی قبل از پیوستن به سازمان، حفظ محیط زیست را انتخاب کرد. او به طور خودجوش از جنگل و حیوانات آن در منطقه چلابه مراقبت می کرد. این مشکل او را نیز مجبور کرد به عنوان نیروی پیمانکاری در سازمان محیط زیست کرمانشاه مشغول به کار شود.
او 10 سال در این سازمان کار کرد. قرار بود شرایط عوض شود اما خبری نشد. «تا آن زمان پدر و مادرم مراقب پدر و مادرم بودند. آنها بیمار بودند و برادرم پرستارشان بود. تا اینکه به سازمان محیط زیست رفت. یک ماه از ازدواج برومند می گذرد. برادرم در خانه بود که به نگهبانان خبر دادند که یک ماشین شکاری در آن نزدیکی است. به دستور فرمانده چندین تیر هوایی شلیک شد. اما سرنشینان داخل خودرو به دستور توقف نگهبانان توجهی نمی کنند.
یکی از سرنشینان این خودرو یوسف فلاحی دروندی بود که توسط برادرم کشته شد. گفته می شود یوسف به بیمارستان منتقل شد، اما جان باخت. نگهبانان به سازمان برمی گردند و گزارش می دهند که برادرم از آن روز تحت نظر بوده است. «پس از آن او را به زندان دیزلباد منتقل کردند تا اینکه به قصاص محکوم شد.
شرایط دشوار
خانواده نجفی هم از هم پاشید. روس برای یک ماه به خانه پدرش بازگشت. حقوق برومان پس از این حادثه کاهش یافت و مادر بیمار پس از جدایی پرستار دچار سکته خفیف شد. واسطه ها، بزرگان و بزرگان وساطت می کنند. «وضعیت سخت است.
خانواده فلاحیجه دروندی ویران شد و پسر بزرگش را از دست داد. مادر خانواده هم طاقت این گرمای سخت را نداشت. هیچ چیز با غم آنها مطابقت ندارد. من در این مدت دو بار با پدر یوسف ملاقات کردم، اما تاکنون چیزی نگفته است که ما و خانواده ام را ناراحت کنیم. «انتقام حق این خانواده است، اما ما می خواهیم برادرمان ما را ببخشد.
بوم شناسان در کشتارگاه دفاع شخصی و طبیعت
معاون اول رئیس جمهور در این مراسم به مناسبت روز ملی هوای پاک با تاکید بر اهمیت مسائل بین بخشی محیط زیست، بر لزوم اصلاح قانون حفاظت از محیط زیست که باید در راستای حفاظت از طبیعت و محیط زیست با دقت بیشتری انجام شود، تاکید کرد. محیط. مجرم را نمی توان در جریان تجاوز کشت و محیطی که از خود دفاع کرده و طبیعت را قربانی کرده است.
وی با تاکید بر نقش مردم گفت: آحاد مردم باید تا حد امکان مراقب محیط زیست باشند. این مشکل تنها با تلاش دولت، مجلس و دستگاه های دولتی حل نمی شود و مردم پایگاه اصلی هستند. وی ادامه داد: دو نقش اصلی مردم مشاهده و نظارت است. «نظارت باید بر روی دولت و نهادهای نظارتی و همچنین بر خود مردم باشد.
مخبر با اشاره به ارزش بالای کار محیط بانان افزود: در زمان جنگ منطقه حفاظت شده تمیز بود اما امروزه میدان جنگ در محاصره موانع زیست محیطی قرار گرفته است. بنابراین کار یک بوم شناس قابل قدردانی نیست. وی با تاکید بر لزوم تغییر قانون حفاظت از محیط زیست گفت: قانون حفاظت از محیط زیست کافی نیست و باید برای حفاظت از طبیعت و محیط زیست دقیقتر شود. «نمی توان عامل جنایت و محیطی را که از آن دفاع شد کشت و طبیعت را قربانی کرد.
مخبر در پایان با اشاره به سخت گیری مثبت سازمان حفاظت محیط زیست گفت: در بحث محیط زیست هیچ دستگاهی نباید بی تفاوت باشد. سازمان با سخت گیری از جان مردم و محیط زیست محافظت می کند. زندگی انسان و محیط زیست قابل مذاکره نیست.