جملات زیبای خسرو شکیبایی
برای زیبا زندگی نکردن،کوتاهی عمر را بهانه نکن…
عمر کوتاه نیست…
ما کوتاهی میکنیم!!
برخی آدمها به یک دلیل از مسیر زندگی ما می گذرند به ما درسهایی بیاموزند که اگر می ماندند هرگز یاد نمی گرفتیم
<< زنده یاد خسرو شکیبایی >>
تا زنده ای در برابر کسی که به خودت علاقه مند کردی مسئولی…
(زنده یاد خسرو شکیبایی)
مهم بودن رو فراموش کن روزنامه ی روز یکشنبه زباله ی روز دوشنبه است…
خسرو شکیبایی
به قول خسرو شکیبایی
عید واقعی از آن کسی اسـت
که پایان سالش را جشن بگیرد،
نه آغاز سالی که از آن بی خبر است.
آخر سالتون قشنگ
دیدی شبی در حرف و حدیث مبهم بی فردا گُمت کردم
دیدی در آن دقایق دیر باور پر گریه گُمت کردم
دیدی آب آمد و از سر دریا گذشت و تو نیامدی
تو روزهایی که خیلی ها شیفته هنر بازیگریش بودند ،من شیفته شعر خوانی
و اون صدای تکرارناشدنیش بودم که به قول بهرام رادان لالایی همه شبهای
دلتنگی ما بود
و پرواز آخرینش که قلبم رو هزار پاره کرد !
خسرو جان روحت شاد …
یک شب با فردی آشنا شدم که تئاتر کار می کرد و زمانی که فهمید من عاشق تئاتر هستم مرا به سالن تئاتر برد
و در آنجا با خودم گفتم اگر ۶ الی ۷ ماه آموزش ببینم شاید یک نقشی را بازی کنم
در همان زمان یک کارگردان آمد و به من گفت به تئاتر علاقه داری و می خواهی تئاتر کار کنی ؟
من هم در پاسخ گفتم بلی و آن مرد رفت و مرا نیز با خود برد
عمر با ارزش ترین دارایی آدم است اگر کسی برایت وقت گذاشت
یعنی دارد از ارزشمندترین و غیر قابل تکرار ترین چیزی که دارد خرجت میکند
از هرکسی که حرف می زد مطلبی می آموختم
بعد از انقلاب احساس می کردم که یک چیزی درمن کم است و دوست داشتم با صدای خود کارکنم
زیرا احساس می کردم که ۵۰ درصد خودم هستم و ۵۰ درصد صدا که بعدها صداگذاری می شود.
در فیلم های زیادی به جای آدم های نیمه معروف حرف زدم
و از آن هایی که در آن موقع خیلی معروف بودند می توانم به: چارلتون هستون در آخرین مردان سرسخت
جیمز میسون در معلم من شیطان و قیمت یک زندانی و بیلی کازبی در اکثر فیلم هایش اشاره کنم.
مصاحبه برای من مثل راه رفتن روی لبه تیغ است و همیشه می ترسم که پایم ببرد و یا پرت شوم.
نقش ها همواره مهمان ذهن بازیگران هستند و به طور متوالی می آیند و با تغییر نقش نیز می روند
و گاهی از نقش ها به خاطر ایجاد احساس درذهن بازیگر می مانند. مانند حمید هامون در فیلم هامون داریوش مهرجویی که زمانی در ذهن من بود و مهمانی بود که به عقیده برخی ماند
مهربانی را بیاموزیم
فرصت آئینه ها در پشت در مانده است
روشنی را می شود در خانه مهمان کرد
می شود در عصر آهن آشناتر شد
سایبان از بید مجنون ، روشنی از عشق
می شود جشنی فراهم کرد
می شود در معنی یک گل شناور شد
مهربانی را بیاموزیم
موسم نیلوفران در پشت در مانده است
موسم نیلوفران یعنی که باران هست
یعنی یک نفر آبیست
موسم نیلوفران یعنی یک نفر می آید از آنسوی دلتنگی
می شود برخاست در باران دست در دست نجیب مهربانی
می شود در کوچه های شهر جاری شد
دست هایی خسته پیچیده با حسرت
چشم هایی مانده با دیوار رویاروی
چشم ها را می شود پرسید
یک نفر تنهاست
یک نفر با آفتاب و آسمان تنهاست
در زمین زندگانی آسمان را می شود پاشید
می شود از چشم هایش…
چشم ها را می شود آموخت
می شود برخاست
می شود از چارچوب کوچک یک میز بیرون شد
می شود دل را فراهم کرد
می شود روشن تر از اینجا و اکنون شد
جای من خالیست
جای من در عشق
جای من در لحظه های بی دریغ اولین دیدار
جای من در شوق تابستانی آن چشم
جای من در طعم لحنی که از دریا سخن می گفت
جای من در گرمی دستانی که با خورشید نسبت داشت
جای من خالیست
من کجا گم کرده ام آهنگ باران را؟…
من کجا از مهربانی چشم پوشیدم؟….
می شود برگشت…
می شود برگشت و د ر خود جست وجویی داشت
در کجای کودک ده ساله در دلواپسی گم شد
در کجا دست من و سیمان گره خورده اند
می شود برگشت…
تا دبستان راه کوتاهیست
می شود از رد باران رفت
می شود با سادگی آمیخت
می شود کوچکتر از اینجا و اکنون شد
می شود کیفی فراهم کرد
دفتری را می شود پر کرد از آئینه و خورشید
در کتابی می شود روئیدن را تماشا کرد
من بهار دیگری را دوست می دارم
جای من خالیست
جای من در میز سوم در کنار پنجره خالیست
جای من در درس نقاشی
جای من در جمع کوکب ها
جای من در چشم های دفتر خورشید
جای من در لحظه های ناب
جای من در نمره های بیست
جای من در زندگی خالیست
می شود برگشت…
اشتیاق چشم هایم را تماشا کن
می شود در سردی سر شاخه های باغ جشن رویش بیافروزیم
دوستی را می شود پرسید
چشم ها را می شود آموخت
مهربانی کودکی تنهاست
مهربانی را بیاموزیم
مهربانی را بیاموزیم
مهربانی را بیاموزیم
مرحوم خسرو شكيبايي
خسرو شکیبایی : پیام واتس آپی و تلگرامی از خسرو شکیبایی ، استوری و استاتوس از خسرو شکیبایی، اس ام اس از خسرو شکیبایی، جملات کوتاه و زیبا از خسرو شکیبایی ، پیامک از خسرو شکیبایی
تهیه و گردآوری مجله دلگرم
جهان باورصاد