شعرهای زیبا در مورد متولدین اسفند ماه
——- ——- ——- ——- ——- ——-
اسفند کـه عاشق شوی
سال رابا بوسه تحویل می کنی
حتّی اگر سال نو
نیمه شب از راه برسد
اسفند ماهی کـه باشی
همیشه مثه آب روی آتیش می مونی
و این یه نکته رو هزاران نکتۀ مثبت تـو بـه حساب میاد
——- ——- ——- ——- ——- ——-
اسفند کـه عاشق شوی
سال رابا بوسه تحویل می کنی
حتّی اگر سال نو
نیمه شب از راه برسد
اسفند ماهی کـه باشی
همیشه مثه آب روی آتیش می مونی
و این یه نکته رو هزاران نکتۀ مثبت تـو بـه حساب میاد
——- ——- ——- ——- ——- ——-
وقتی یک پسر اسفندی میگوید: دوستت دارم! زل زل در چشم هایش نگاه نکن، بی هیچ حرفی، بی هیچ عکس العملی ! تنها با گفتنِ مـن هم دوستت دارم، این لحظه را تمامش نکن. جیغ بزن … محکم در آغوشش بگیر، بوسه بارانش کن، بگذار آن قدر از گفتنِ این کلمات بـه شوق بیاید کـه اگر فردا بازهم خواست بگوید، جورِ دیگر بگوید، یا اصلا نگوید. دستت را بگیرد ببرد تمامِ دوست داشتن را نشانت دهد.
مثلاً رو بـه روی آینه بایستد کنار تـو
بگوید :
چـه می بینی ؟
بگویی :
خودمان را
بگوید :
اما مـن تنها تـو را میبینم
دنیایم را میبینم
دوستت دارم مقدس اسـت
گفتنش مسئولیت دارد
شنیدش مسئولیت پذیری
حواست باشد
——- ——- ——- ——- ——- ——-
اسفندیم
زود دل میبندم
دیر فراموش میکنم
زود میشکنم
دیر جوش میخورم
ساده ام
میسوزم به پای سادگیم
اسفندی که باشی میشی یه ” مرد اسفندی ” که جذابیت زیادی واسه خانومای ماه های دیگه داری…!
اسفندی که باشی میشی یه ” زن اسفندی” که میتونی آرزوی هر مردی باشی…
——- ——- ——- ——- ——- ——-
تو همان اسفندی
ونویدی به بهار
اگرچه زخم داری به دل
از غم هجرت یار
در رُخت خندانی
به زبان شعر فروغ
با صداقت در دل
بگذار من گویم
حس را من جویم
در ورای دل تو
راهی من پویم
در دلت شوق بهار
تو همان اسفندی
——- ——- ——- ——- ——- ——-
عشق
عجب حال و هوایی دارد این عشق
به نام و ریشه جایی دارد این عشق
به وصل و دوستی هرجا می زند حرف
درون را تکیه گاهی دارد این عشق
گر هر کس بی عشق لب خنده دارد
نداند سینه جایی دارد این عشق
سفر تا آن رسیدن خط پایان
به راهش رد پایی دارد این عشق
نظر بر آن جمال و صانع عشق
سپا سش آن خدایی دارد این عشق
به جهل و کینه و عهدی شکستن
خطر را جمله چاهی دارد این عشق
به چشمی با نگاهش جان جانان
به رمزش رتبه جانی دارد این عشق
به مقصد می برد آنکه خدایی است
گذر مستانه سازی دارد این عشق
نگاهی دوری اش بس گریه شوق
دو دیده اشک نابی دارد این عشق
به شعر و بس ترانه هیچ نگنجد
غزل را سن و سالی دارد این عشق
——- ——- ——- ——- ——- ——-
یادم باشد
روزهای آخر اسفند
دستمال خیسی روی ستارههایت بکشم
و گلدانی …
کنار ماهت بگذارم
زندگی
همیشه که این جور پیچ و تاب نخواهد داشت!
بد نیست گاهی هم دستی به موهایت بکشی…
بِایستی کنار پنجره
و با درخت و باغچه صحبت کنی
پنهان نمیکنم که پیش از این سطرها
دوستت دارم را
میخواستهام بنویسم
حالا کمی صبر کن!
بهار که آمد
فکری برای آسمان تو
و سطرهای پنهانی خودم خواهم کرد…
بیشتر بخوانید::
دختر اسفند ماهی یعنی…!!!
متن رومانتیک برای اونایی که همسرشون اسفند ماهیه
متن عاشقانه برای اونایی که عشقشون اسفندیه
متن ها و جملات اسفند ماهی یعنی …!!!
متن و جملات تبریک تولد به عشق اسفند ماهی ام
متن ها و جملات اسفند ماهی که باشی …!!!
سری جدیدترین پیامهای تبریک متولدین اسفند ماه
——- ——- ——- ——- ——- ——-
در قلب گرمسیر
نیمروز خوش
از آرزوهای آخر اسفند ماه بود
خورشید خنده روی، پس از گریههای ابر
بر شاخهها غبار طلایی فشانده بود…
چابکتر از نسیم، دو گنجشک خردسال
از لانه پر زدند
هرگز خبر ز لطف بهاران نداشتند
زیرا که نوبهار نخستین عمرشان
از راه دوردست سفر
تازه میرسید
در چشمشان بهار و جهان، هر دو تازه بود
بر شاخه درخت نشستند و آفتاب
بر بالشان چکید
خون بهار در رگ مویین برگها
پر شور میدوید…
تولدت مبارک همسر عزیزم
——- ——- ——- ——- ——- ——-
بهار که رفتن اسفند و
آمدن فروردین نیست!
بهار یعنی
جای بوسههای مردی
که تو باشی
روی گونههای زنی
که من باشم
شکوفه بدهد!
عشق تولدت مبارک
——- ——- ——- ——- ——- ——-
در نیم روز روشن اسفند
وقتی بنفشهها را از سایههای سرد
در اطلس شمیم بهاران
با خاک و ریشه
میهن سیارشان
در جعبههای کوچک چوبی
در گوشه خیابان میآورند
جوی هزار زمزمه در من
میجوشد
——- ——- ——- ——- ——- ——-
آخر به چه درد می خورد
آفتاب اسفند!؟
این که جای پای تو را
آب کرده است!
آسان شدم
مثل آخرین برف اسفند،
در بازوان تو.
اسفند که عاشق شوی
سال را با بوسه تحویل می کنی
حتی اگر سال نو،
نیمه شب از راه برسد
——- ——- ——- ——- ——- ——-
اگـــر روزی داســـتان یه اسفند ماهی رو نقـــــل کردی …!!
بـگـــــــــــو …!!
بـی کــس بـــود امــا کســــی را بـی کــس نکـــرد …!!
تنهــــا بـــود امــــا کســـی را تنهـــا نگذاشـــت …!!
دلشکســــته بــــود امــــا دل کســـی را نشکســت …!!
کـــوه غــــم بـــود ولــــی سعی کرد کســـی را غمگــــین نکـــــند …!!
و شـــایــد بـــد بـــود ولـــــی بــــرای کســــی بــــد نخــــواســـت …!!
اسفندی که باشی صبرت که لبریز شه فقط می گذری …
هرچقدم که واست عزیز باشه …
——- ——- ——- ——- ——- ——-
ای که تنها مونس غم شبهای منی
مرگ اگر هم بشوی کل دنیای منی
یک نگاهم کردی دل به نامت کردم
حال تنها مالک دل تنهای منی
آنقدر زیبایی که دلم می گیرد
مال هرکس نشوی یار زیبای منی
تو به دنیا آمدی تا که عشق آموزی
عشق اسفندی من مشق و املای منی
——- ——- ——- ——- ——- ——-
مرا مادر ز یادش نیز برده فراموشم کنی گر مشکلی نیست
به تو دل دادم و دل را شکستی بیا بشکن مرا دیگر دلی نیست
سرودی پشت دریای تو شهریست همان روزی که قایق را شکستی
تو رفتی ماندم و این قایق و غم که اقیانوس غم را ساحلی نیست
——- ——- ——- ——- ——- ——-
سحرگهان بشنیدم ز باد اسفندی
که تا به کی به زمستان نفس دربندی؟
بهار عمر و جوانی است جان من دریاب
بیا که موسم عشق است و آرزومندی
فدای آن لب لعلم که در هجوم بلا
نباشدش سخنی جز حدیث خرسندی
خیال زلف تو نقش است بر صحیفه چشم
نقاب بر فکن از ماه عارضت چندی!
جهان به چشم ترم چون سرای ویرانی است
از آن زمانه که بنیاد دل برافکندی
بیا که وقت گل است و زمان لاله و گل
“شهاب”چند به زندان خویش دربندی؟
——- ——- ——- ——- ——- ——-
لبخند نزن جان من ای خوش قد و بالا
اینگونه نریز از لبت انگور و عسل را
قح قح زدنت برده دل از فنچو قناری
لبخند شکر ریزِ تو شد طوطی و مینا
افسرده شد از قامت تو کاج و سپیدار
از قامت چون سرو نه؟! از قامت رعنا
با اخم خودت وصف کمی طعمِ ملس کن
شیرینی لبهای تو آفت شده جانا
ماه رُخِ تابانِ تو شد قبلهٔ خورشید
مهتابِ رُخت روشنی روز و شب ما
گیسو نفشان دلبرِ زیبا وسطِ روز
شب میشود از سلسلهٔ موی تو برپا!
مرداد شد از خنده تو فصلِ شکوفه
شبنم شده از شوق رُخت تُحفهٔ صحرا
معشوقهٔ اسفندیِ من راز لبَت چیست؟
که از کنجِ لبت شد گل الاله شکوفا
لطفی بکن و ناز نکن حضرتِ طنٌاز
دل کرده تو را با همهٔ عجز تمنّا
این ناز و ادا های تو شد مساله سازی
بس کن نشدی خسته از این طرح معما؟
——- ——- ——- ——- ——- ——-
روزها با غم گذشت و در کنارش سر نشد
آنکه بُرد از من دل و دینم به من دلبر نشد
با خودم خلوت نمودم در سکوتی بغض وار
هر چه کردم تا شود حالم کمی بهتر ، نشد
کاغذ و خودکار دستم ، فکر راه چاره ای
چند خطی هم نوشتم باز غم کمتر نشد
از همان ساعت به بعدش شاعری تنها شدم
مَردِ اسفندی که غمهایش به کَس باور نشد
در نقابی ساکت و خندان شدم پنهان و بعد
سفره ی قلبم نشد باز و دو چشمم تر نشد
روزها از پیش هم می رفت و سر میشد ولی
کس خبردار از دل غمدیده و مضطر نشد
در جواب حال تو خوب است ؟ میگفتم که خوب
هیچکس پیگیر این خوبِ بدون تَر نشد
از همه دارم گلایه ، بیشتر از روزگار
برگ دست من دمی از برگها سرتر نشد
——- ——- ——- ——- ——- ——-
شعر اسفند ماهی برای همسر، شعر برای اسفند ماهی ها برای رفیق ، شعر تولد اسفند ماهی برای عشقم، شعر درمورد اسفند ماهی دوست ، شعر برای اسفند ماهی های با احساس، شعر اسفند ماهی ها برای نامزدم، شعر دختر اسفند ماهی، شعر درباره پسر اسفند ماهی، شعر درباره اسفند ماهی ها