تاریخ دقیق روز جهانی جوان در تقویم ۹۸
تاریخ دقیق روز جهانی جوان در تقویم ۹۸ مصادف است با دوشنبه 21 مرداد ماه
تاریخ دقیق روز جهانی جوان به میلادی
تاریخ دقیق روز جهانی جوان به میلادی برابر است با 12 آگوست 2019
روز جهانی جوان
در ۱۷ دسامبر ۱۹۹۹، مجمع عمومی سازمان ملل متحد، ۱۲ آگوست (21 مردادماه) را به عنوان روز جهانی جوانان اعلام کرد.
دوران جوانی، ارزندهترین دوران زندگی است. این هنگام، دوران درخشندگی و بالندگی است. جوانان، سرمایه های عظیم هر کشورند و رشد و تعالی هر جامعه، به نیروی جوان آن بستگی دارد. از این رو، این قشر ارزشمند جامعه، همواره مورد توجه بزرگان دین و اندیشمندان جهان بودهاند. جوانان نیازها و مشکلات متعددی دارند که تشخیص درست این آسیبها و نیازها و پاسخ صحیح به آنها توسط عوامل تأثیرگذار در امر تربیتِ جوانان، نقش بسیار موثری در راه رشد و تعالی آنان خواهد داشت.
نامگذاری روز جهانی جوانان
در ۱۷ دسامبر ۱۹۹۹، مجمع عمومی سازمان ملل متحد، ۱۲ آگوست (21 مردادماه) را به عنوان روز جهانی جوانان اعلام کرد. روز جهانی جوانان با اندیشهی «ساختن یک دنیای بهتر؛ به همراه جوانان» ایجاد گردید. به این بهانه، سازمان ملل از تمام کشورهای دنیا میخواهد تا عملاً در راستای توسعه امکانات و منابع به کمک جوانان و برای جوانان تلاش نمایند.
سازمان ملل میگوید جوانان امروز با شرایط سخت استخدام، امنیت پایین شغلی و کنار گذاشته شدن از تصمیم گیرهای مهم و حتی شراکت در امور، دچار ضعف در باورها و ضعف در اعتماد به نفس خودشان شدهاند. بنابراین دولتها، نهادهای خصوصی، دانشگاهها و افراد خیرخواه، میتوانند با فراهم آوردن شرایط کار و دادن فرصت به جوانان، اعمال نفوذ در مؤسسات و … به این قشر مهم و مالک آینده کشور کمک کنند.
روز جوان در کشورهای مختلف
روز جوان، روزی که در آن قرار است از جوانان تکریم شود؛ در هر کشور روز خاصی برای این مناسبت در نظر گرفته شده است. در بعضی از کشورها مثل مراکش و تایلند سالروز تولد پادشاهان به عنوان روز جوان شناخته میشود و در برخی دیگر مثل ونزوئلا و چین سالروز جنگ و یا قیام ملی که متشکل از جوانان بوده است به عنوان روز جوان شناخته میشود و در کشوز عزیزمان ایران روز میلاد حضرت علیاکبر، فرزند حسین بن علی (سومین امام شیعیان) که در کربلا به شهادت رسید، به عنوان روز جوان در نظر گرفته شده است.
زندگی مشترک جوانان
از مراحل مهم زندگی ، اقدام به تشکیل خانواده است که غالباً در آغاز جوانی تحقق مییابد. اگرچه ریشه ازدواج، یک نیاز روحی و روانی است اما این رویداد همچون یک منشور، ابعاد مختلفی دارد، که از جمله میتوان به یافتن هویت اجتماعی اشاره کرد. جوان، زمانی می تواند به یک ازدواج موفق و پایدار اقدام کند که ابتدا درک صحیحی از خویشتن و هویت فردی خود داشته باشد و علاوه بر آن ، برداشت منطقی و استواری از معنا و مفهوم زندگی، ازدواج و شریک زندگیاش، کسب کند. در این صورت ، ازدواج می تواند در تکوین و تکامل هویت اجتماعی جوان مؤثر باشد.
جوان و نیازهایش
بدون تردید در بین همه مراحل عمر آدمی، هیچ مرحله ای به اهمیت مرحله جوانی نیست. واژه جوان یادآور حیاتی پر از نشاط و همراه آن تلاش و کوششی در عرصه های حیات سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی است. جوان مجموعه ای از استعدادهای شکوفا شده و فشرده از نیروهای ذخیره شده آماده به کار و نام و عنوانش یادآور امیدها و آرزوهاست.
دامنه و نوع نیازهای جوان ممکن است فطری یا اکتسابی، طبیعی یا غیرطبیعی باشد. به هر حال انواع نیازها و پیدایش آن در جوانان، عامل تحرک و جنبش و سببی برای دستیابی به رشد، تامین سلامت جسم و روان و شادابی و نشاط آنان است و باید مورد توجه همه برنامه ریزان فرهنگی جامعه قرار گیرد.
نیازهای اجتماعی و فرهنگی جوانان
جوان، خود را عنصری از جامعه و نیازمند معاشرت و همدلی می داند و می خواهد به خانواده، کانون یا گروهی وصل باشد. جوان، نیازمند زندگی در اجتماع و مشارکت در فعالیت های جمعی است. خود را نیازمند به ادب و اخلاق در روابط اجتماعی می شناسد و به محیطی امن، جامعه ای سالم، افرادی وفادار و پای بند به حق محتاج است. جوان دوستدار قداست هاست ، خواهان ظرافت و هنرورزی در کارها و داشتن زمینه ای جهت ابداع و اختراع و در سایه آن نام و آوازه است. از این رو برای شناخت جوان ، باید نیازهایش را شناخت و توانایی هایش را کشف کرد.
جوان و اشتغال
جوان، خواستار شغلی است که در سایه آن بتواند استقلال خود را در عرصه اقتصادی تامین کند و این برای او یک نیاز و در عین حال یک درخواست است. چه بسیارند مشکلات و نابسامانی هایی که از بیکاری و تنبلی ناشی می شوند. جوان خواستار شغل است ولی نه هر شغلی، بلکه آن کار و شغل که در سایه آن حرمت و آبروی او محفوظ بماند. جوان نمی تواند با امر و نهی دیگران زندگی کند و نمی تواند سلیقه خود را در خرید اسباب و مایحتاجش نادیده بگیرد و همه این موارد وقتی برای او محقق می شود و وقتی جوان را قانع می کند که او از نظر اشتغال، مشکلی نداشته باشد. امروز مساله اشتغال جوانان، از دغدغه های فکری مسؤلان سیاسی و فرهنگی هر کشور است.
زنگ تفریح جوان
دوران جوانی، دوران ارزشمند و پرثمری است که لحظه لحظه آن را باید دریافت، ولی انسان در هر دوره، به اوقات فراغت و استراحت نیازمند است. امام رضا علیه السلام در بیانی حکیمانه، اوقات روز را به چهار دسته تقسیم می فرماید: ساعتی برای عبادت، ساعتی برای کار، ساعتی برای هم نشینی با دیگران و ساعتی برای تفریح و استراحت. آن گاه توصیه می فرماید که از نشاط ساعت های تفریح، نیروی لازم را برای انجام وظایف ساعت های دیگر تأمین کنید.
پس اوقات فراغت جوان، ساعتی است برای کسب نیرو و نشاط برای استفاده بهتر از ساعت های دیگر. تفریح مناسب هم تفریحی است که تنها یک چهارم از وقت را به خود مشغول کند؛ نشاط آفرین باشد و نه کسل کننده و سرمایه بدنی برای انجام وظایف باشد، نه مایه فراموشی آنها.
اوقات فراغت بی ضرر جوان
وجود برنامه و شرایط خاص و متناسب در هر کار، سبب مفید بودن و به هدف رسیدن آن عمل است. اوقات فراغت نیز مثل هر فرصت دیگر، نیازمند برنامه ریزی است. استراحت و تفریح برای جوان که در مقایسه با دوره نوجوانی، زمان بیشتری را در جامعه می گذراند، اهمیت ویژه ای دارد.
وجود برنامه ریزی کامل و مناسب، پرهیز از رفت و آمد و گذراندن وقت با افراد نامطمئن و داشتن اندیشه قوی و استوار در تصمیم ها می تواند جوان را از خطرهای بسیاری که به ویژه در این زمان او را تهدید می کند، در امان بدارد و اوقات فراغتی مفید و بی ضرر برای او بسازد؛ اوقات فراغتی که همچون نسیم بهاری وجودش را تازگی و شادابی بخشد و او را برای به ثمر نشستن آماده کند.
ریشه دار بودن
لباس، زبان، نوع رفتار و گفتار و فرهنگ، از ارتباط ما با جامعه و پیوندمان به آنان خبر می دهد. اینها سند هویت ماست. لباس، زبان و فرهنگ ایرانی و اسلامی داشتن؛ یعنی متعلق بودن به هویتی چند هزار ساله و اصل داشتن، ریشه دار بودن، پا در هوا نبودن و بی آب و خاک نبودن و اینها یعنی زنده بودن و رشد کردن.
جوانی که در پی یافتن شخصیت است، اگر هویتش را گم کند و تشخص را در غیر اینها ببیند، ایرانی است، ولی دل از ایرانی بودن بریده است. مسلمان است، ولی فرهنگ اسلامی را باور ندارد. لباسش، کلامش و حتی برخوردش مال بیگانه هاست. چنین کسی نه اینجایی است و نه آنجایی؛ گم شده ای است که به هیچ زنجیره ای، خودش را پیوسته نمی داند. مثل خاشاکی روی آب، سر درگم، بی هدف، بی هویت و رها شده است که هرگز شخصیت خود را باز نخواهد یافت، مگر آنکه به اصل برگردد و هویت خود را دریابد.
تقلید جوان از بهترین ها
جوان، در آستانه ساختن است. ساختن خود، ساختن جامعه، ساختن زندگی جدید و او برای این همه، بهترین ها را و برترین ها را می خواهد. پس نگاه می کند و بهترین ها را برمی گزیند تا مثل آن باشد. آن گاه به تقلید از آنچه بهتر و زیباتر است، می پردازد. تقلید درست، آن هم از بهترین ها، همیشه قدمی برای پیشرفت بوده و هست، ولی شناخت بهترین ها و برترین های واقعی، کار آسانی نیست.
آنچه ما در ظاهر آن را می پسندیم و راضی مان می کند، شاید واقعا برترین نباشد. شاید ما فقط امروزمان را نگاه می کنیم. شاید برتر بودن را خوب در نیافته ایم و شاید آینده، برتر بودنِ آنچه را ما امروز انتخاب کرده ایم، تأیید نکند. پس ساختن آینده با تقلید از آنچه و آن کس که به برتری اش یقین نداریم، شاید کار درستی نباشد. اینجاست که اندیشیدن به کمک می آید. اندیشیدنی عاقلانه تر، واقعی تر و دوراندیشانه تر و نیز مشورت با آنها که موفق ترند و پیروزتر.
پایه های استوار فکری جوان
داشتن فرهنگی اصیل و ریشه دار و تکیه بر اصول و مبناهای عقیدتی و فکری صحیح، از جوان، فردی موفق، آسیب ناپذیر و شکست ناپذیر می سازد. این مبناهای ارزشی و اصول فکری در میزان توجه فرد به علم، دین و سنت های مورد پذیرش و نیز در گزینش نوع سرگرمی ها و تفریح ها و در خلق و خوی فرد کاملاً نمود می یابد. جوان تهی از مبنا و تفکر، سردرگم است.
با جامعه و حتی با پدر و مادرش بیگانه است. توجهی به پیشرفت علمی ندارد. از دین، فراری است. دوستان ناموفق و هرزه دارد. در نوع پوشش، آرایش ظاهری، گفتار و حتی در تکّه کلام ها به شدت تحت تأثیر کسانی است که نه بر مبنای اصولی واقعی، بلکه تنها بر اساس خواسته ها و تمایلات نفسانی عمل می کنند و او طعمه ای آسان و در دست رس برای فرهنگ بیمار بیگانه است که قصد چیرگی بر همه جهان را دارد. پس از آنجا که او بر پایه های استواری تکیه نزده است، به شدت آسیب پذیر، نامقاوم و شکست خوردنی است.
ابتدای تهی شدن جوان
استفاده از پوشش، کلمات، آواها و حتی تقلید از حرکات بیگانگان، از تهی بودن درون یا احساس تهی بودن حکایت می کند. جوانی که خود را دارای فرهنگی غنی و پرمحتوا بداند، هرگز از دیگران وام نمی گیرد. اگر فرد، در ابتدای جوانی و در پی یافتن شخصیت اجتماعی خود، فرهنگ خویش را غنی نبیند و در خود نوعی خلأ احساس کند، خود را خوار، حقیر و نیازمند می بیند و با وام گرفتن از فرهنگ بیگانه می کوشد آن خلأ را پر کند.
غافل از این که این ابتدای تهی شدن، ابتدای شکست و ابتدای فروافتادن است. امام هادی علیه السلام می فرماید: «کسی که خود را خوار و خفیف می داند و در باطن احساس پستی می کند، خود را از شر او ایمن مبینید».