متن های روضه شهادت امام محمد تقی (ع)
پادکست زیبا و جانسوز ایام شهادت محمد تقی (ع) با مداحی حجت الاسلام استاد دارستانی
خیلی امام رضا ، جوادش رو دوست داشت ، داره که شبا می نشست کنار گهوارش تا سحر با جوادش نجوا می کرد: بابا مارو زود از هم جدا میکنن …
کدوم یک از شما مشهد نرفتید ؟ یا کدوم یک از شما دل تنگِ حرمِ امام رضا نیستید؟
امشب امام رضا باباست ، دمِ در ایستاده ، دست به کمر گرفته … یه جوری گریه کن برا این جوان مرده ، که امام رضا قبلِ از محرم ببرت کربلا ….
اومدن امام رضا رو از مدینه ببرن ، آقا همۀ زن ها و بچه ها رو دور خودش جمع کرد .
فرمود: گریه کنید برام …
گفتن : آقا خوب نیست برا مسافری که میخواد برِ سفر گریه کرد. آقا فرمود:بله، اون مسافری که بر میگرده . همه گریه کردن . آقا از همه خداحافظی کرد،اما از یک نفر نتونست اونم جوادش بود.گفت:بابا بریم تا مکه با هم باشیم؟ آوردش مکه گذاشتش کنار حجر اسماعیل ، داشت طواف میکرد دید ، امام جواد داره داد میزنه ، اومد ، جوادم ! بابا
چرا ناله میزنی ؟ گفت:بابا یه جوری داشتی طواف میکردی ، فهمیدم این آخرین زیارت توست … روایت داره دیگه امام رضا نتونست از جوادِش خداحافظی کنه …
دید اگه بخواد جوادش رو ببوسه و خداحافظی کنه شاید نشه ، نمیدونم برا اون سه ساله هم کربلا همین جور شد ؟ گفت : زینب رقیه رو بخوابون خواهرم … شاید اینجور بوده نمیدونم ….
دوباره داره محرم میاد … دوباره حسین …. دوباره گریه کردن آزاد میشه … دوباره لباسِ عزا پوشیدن آزاد میشه … دیگه تو خونه ات میتونی گریه کنی … تو هیئت ها میتونی گریه کن ….
امام رضا !
تو غریب الغُربایی مگه نه ؟
دستگیر ضعفایی مگه نه ؟
تو مگه ضامن آهو نشدی ؟
سبب خُرمی او نشدی ؟
جوان ها دو تا امام رو زنهاشون زهر دادن ، یکی آقا کریمِ اهلبیت امام حسن مجتبی … با لبِ تشنه ، زبانِ روزه ، دیدن دورِ لباش خونی شد … تازه فهمید همسرش زهرش داده ، اما کریم … آقا … ! از یه طرف حسین آمد ، از یه طرف زینب آمد ، از یه طرف قمر بنی هاشم آمد ، اما بمیرم برا امام جواد ، ای وای … گلیمایِ حجره رو کنار زد رو خاکا نشست هی میگفت جگرم … آخ جگرم
بیشتر بخوانید::
۳۵ پیام، شعر و دوبیتی در وصف شهادت امام محمد تقی (جواد الائمه)
دوبیتی، متن و جملات ادبی تسلیت شهادت امام محمد تقی
جدیدترین متن مداحی شهادت امام محمد تقی در سبکهای مختلف
سینه زنی واحد و دودمه زیبا شهادت حضرت جوادالائمه علیه السلام با مداحی حاج میثم مطیعی
(دوباره اومد شبایِ سینه زنا
روضه بگیرید که شده وقتِ عزا
مشکی بپوشید رفقا آی رفقا
نم نم بارون … با چشمِ گریون )2
دلارو امشب میبریم مشهد …
مشکی پوشیده پرچمِ گنبد
سینه زنون میگیم پایِ مرقد
تسلیت آقا … تسلیت آقا …
زائرا دم می گیرن با نوحه خوان
چه سخته ، صبوری تو داغِ جوون
آقاجون مارم شریکِ غم بدون
یا مولا … شهیدِ مسمومِ رضا ….
یا مولا … جوادِ مظلوم رضا ….
قاتلِ جون من شده همسرِ من
زخمیِ تیرِ کینه بال و پر من
میسوزه از زهرِ ستم پیکرِ من
ای مادر من … غم پرورِ من …
دیدی چی اومد بِسَرَم مادر …
شد تیکه تیکه جیگرم مادر …
میخوام با غربت بپرم مادر
با بال خسته … قلبِ شکسته …
( ای مادر ، منم شدم مثلِ حسن
ای مادر ، غریب میمیرم در وطن
ای مادر ، آتیش به قلب من زدن ) 2
یا مولا … شهیدِ مسمومِ رضا ….
یا مولا … جوادِ مظلوم رضا ….
یا امام رضا امشب بهت تسلیت میگیم آقا ….
با زهر کینه به سینه ام آتیش زدن
مثلِ مدینه به سینه م آتیش زدن
خدا می بینه به سینَه م آتیش زدن
ای داد از این غم … فریاد از این غم …
آتیش گرفته جیگرم بابا
بیا خودت بالا سرم بابا
فک کن علی اکبرم بابا
لب تشنه ام من …..
ای بابا ، جلو چشامِ کربلا ….
ای بابا ، آتیش زدن به خیمه ها
ای بابا ، سرا برویِ نیزه ها ….
آخه زینب یه وقت صدا زد وعلیکنَ بِالفرار … همه از خیمه ها فرار کنید ….
همین الان مولایِ مهربونم ، به پهلویِ شکستۀ مادرت زهرا (س) رزقِ محرمِ مارو بده ….
مظلوم …. حسین …
غریب …. حسین ….
عطشان …. حسین ….
آقام …. حسین ….
بی سر …. حسین ….
تشنه …. حسین ….
عریان …. حسین ….
یاابی عبدالله …..
زادۀ زهرا … یاابی عبدالله …
ظهرِ عاشورا … یا ابی عبدالله ….
در کفِ اعدا …. یا ابی عبدالله …
ما رسان …. یاابی عبدالله ….
به کربلا …. یا ابی عبدالله …
مارا رسان … یاابی عبدالله ….
به شهدا …. یا ابی عبدالله ….
شفا بده … یا ابی عبدالله ….
مرضایِ ما … یا ابی عبدالله …
یا اباالفضل …
ای بی دست … یا اباالفضل …
ای آقا … یا اباالفضل …
علمدار … یا اباالفضل …
جهانگیر … یا اباالفضل …
جهاندار … یا اباالفضل …
بر مشامم میرسد هر لحظه بویِ کربلا
بر دلم ترسم بماند آرزویِ کربلا …
تشنۀ آبِ فراتم ای اجل بده
تابگیرم در بغل قبرِ شهیدِ کربلا ..یاحسین
کشتۀزهرِ جفا ، حضرتِ ابنُ الرضا …
ازغمِ ابنُ رضا ، کاظمین شد کربلا …
وای حسین ……
بیشتر بخوانید::
۴ متن نوحه ترکی تبریزی شهادت امام محمد تقی (جواد الائمه)
۴ تا از بهترین نوحه های شهادت امام محمد تقی از سید رضا نریمانی
دانلود ۱۲ نوحه شهادت امام محمد تقی با مداحی حاج حنیف طاهری
روضه و توسل بسیار جانسوز شهادت حضرت جوادالائمه حاج حیدر خمسه
دمِ تو گرم نبُوَد آدمی نمی ماند
نه آدمی که مَلک هم دمی نمی ماند
نیازِ هر دو عالم به یک اشارۀ توست
این یعنی چی ؟ یعنی کربلا دست توِ … یعنی بازیم نده … دلت میاد منو سر بدونی؟؟ آدم که رفیقشُ اینقد سر نمی دوانه … من که به تو بد نکردم … حسین
نیازِ هر دو عالم به یک اشارۀ توست
اگر تو ناز کنی عالمی نمی ماند …
هی دارم این در و اون در می زنم قبلِ محرم یه کربلا … هی دارم به این ور اون ور متوسل میشم،اون اهلِ منبر میگفت علی بن موسی الرضا علیه سلام به آقازاده اش امر کرد پسرم به دِینی که من گردنت دارم کسی رو نزار از درِ خونت بره …یا جواد الائمه،من کربلا میخوام … دیگه خسته شدم،تکراری شده خواستم … من هوایِ بین الحرمینُ میخوام … من دلم تنگ شده عقب عقب از بالا سر بیام … دیدی،دستتُ میزاری رو سینه ات هی مگی السَلامُ علیکَ یا ابا عَبدِالله … حسین …
به گریۀ شبِ هجران کشیدگان سوگند
اگر دمی تو بِخندی غمی نمی ماند
گفت حاج عباس کِشوانیه،تو عراق کلید دارِ حرمِ عباسِ،گفت با یه سیدِ بزرگوار نشسته بودیم کنارِ ضریح،یه عرب پا برهنه درب و داغون خیلی بهم ریخته معلومه از این چادرنشیناست ، بیابونا ، عشایر ” راس اومد تو حرم،اومد کنارِ ضریح نشست شروع کرد به حرف زدن ..
اومدم بگم،برو یه حمامی بعد بیا زیارت،یهو دیدم پاهاشو آورد چسبوند به ضریح … حرف میزد این سید بزرگوار هم همینطور نگاش میکرد گفت دیدم اومد عقب بلند شد یه تشکر هم کرد و رفت” دویدیم صداش زدم چکار کردی؟ اول حرف زدی بعد پاتو چسبوندی رو ضریح از کی تشکر کردی ؟…گفت بابا چند وقتی بود پاهام زخم شده بود،هرکاری کردم خوب نشد اومدم حرم به عباس گفتم،گفت بیار پاهاتو بالا … پاهامو دست کشید مرحم گذاشت … خوب شد … پاشدم مگه عباس و نمی بینید شما ؟… گفت زدیم تو سرمون واویلا …
آقا یه عرب پیرِ عشایرِ راه دلت نیومد زخم هایِ پاشو ببینی،مرحم گذاشتی روش … تو که مرحم داشتی،پاهایِ پر آبله،هرچی زینب مرحم گذاشت خوب نشد … آخ بمیرم اینقده خار تو پاهاش رفت …
هزار بار شهادت دهد قبیلۀ طی
دیگه برم تو روضه دیگه مدح نمیخونم … امروز کار کارِ زن هاست برن کاظمین … برن وسطِ حیاط حرم ضَجه بزنن … به زن هایِ بغداد بگن یه جوون داره بال بال میزنه نمی خندن … یه جوون داره جون،میده کسی کف نمیزنه … بده یکی گریه کنه،صدا گریه شو با رقصیدن پنهان کنند … ای وای مادرم برات بمیره …
برخیز ای جوان سرِ خود بر زمین نکش
تو زخم خورده ای پَر خود را زمین نکش
سیدا برن بیرون من روضه میخوام بگم …
ای مادر ی تر از همه کم دستُ پا بزن
من دستُ پا زدنِ بغدادُ میگم … من دستُ پا زدنِ کربلا رو نگفتم … یه زن بیاد بینِ مردا به برادرش التماس کنه … کم دست و پا بزن … الله اکبر … آقاجان من معذرت میخوام ، من هر وقت برا بچه هایِ زهرا گریه میکنم دلم باز میشه … هی فک میکنم تو حرمم … من برات روضه میخونم انگار حرمتم …
ای مادری تر از همه کم دستُ پا بزن
پهلو شبیهِ مادرِ خود بر زمین نکش
اسبابِ رقص و شادیِ زنها شدی چرا
صورت به پیشِ همسر خود بر زمین نکش
بزار روضه بگم،کنیزه ته دلش هنوز یه خرده رحم هست،اونا می زدن و می رقصیدن. دید صدا نفسایِ آقا خس خس افتاده،گفت من فردا جوابِ مادرشُ چی بدم؟ دوید یه ظرف آب آورد،گفت الان دلِ زهرا رو شاد میکنم … دمِ در اُم فضل رسید گفت کجا داری؟ گفت آب میبرم براش،بد خندید … گفت بده خودم براش میبرم … اومد داخل حجره … دید دوردونۀ امام رضا رو زمین افتاده،پا رو زمین می کشه یه گه گدار میگه جیگرم،یه گه گدار میگه ای وای حسین …
اما هر کی دیگه بود بابا بی رحم ترین آدم خب آب نمیخوای بدی،چرا این کارا رو میکنی … ظرفِ آبُ گرفت جلوش ریخت رو زمین گفت تشنته؟ … نمیزارم یه قطره اش به لبت بخوره … آقا شما آبُ دیدی،یه جا دیگه هم یه امام صدا نفس هاش خس خس افتاد …
هلال دلش سوخت،سپرشُ آب کرد دیر رسید یه خرده دیر رسید … دید شمر داره بیرون میاد … سر تا پاهاش خونی … گفت دیر اومدی هلال … الان آبش دادم
حسین
روضه و توسل ایام شهادت ابن الرضا حضرت محمد تقی علیه السلام با مداحی حاج مهدی سلحشور
لب تشنه بود ، تشنۀ یک جرعه آب بود
مردی که دردهایِ دلش بی حساب بود
پا می کشید گوشۀ حجره به رویِ خاک
پروانه وار غرقِ تب و التهاب بود
در ازدحام و هلهلۀ نانجیب ها
فریاد استغاثۀ او بی جواب بود
یک جرعه آب نذر امامش کسی نکرد
هر چند آب دادنِ تشنه ثواب بود
آخر شبیه جدِ غریبش شهید شد
آری دعایِ خسته دلان مستجاب بود
تا سایبانِ پیکرِ نورانیش شود
بالِ کبوترانِ حرم را شتاب بود
میگه دیدم یه جایی دیدم این پرنده ها بالاشون به هم دادن سایبون درست کردن ….
رو بدن آقا جوادالائمه سایبون درست کردن ، آفتاب به بدنِ عزیز زهرا نتابه …
اما فدایِ بی کفنِ دشت کربلا ….
آلاله ای که زخم تنش بی حساب بود
هم تیغُ نیزه خونِ تنش را مکیده بود
هم داغ دیدۀ شررِ آفتاب بود …
روضه و توسل جانسوز شهادت ابن الرضا حضرت جوادالائمه علیه السلام حاج حسین سازور
در حجرۀ در بسته تنی در تَب و تاب است
جان می دهد و تشنۀ یک جرعۀ آب است
ناله ها زند کنج حجره
دست پا زند کنجِ حجره …
چون مار گزیده تنم از کینه بسوزد
از لعلِ لبم تا جگرُ سینه بسوزد
از جفا شده خون دلِ من
همسرم شده قاتلِ من …. (آقا جانم)
نه مادرُ نه خواهرُ نه همدمُ یاری
تا بهرِ من خسته کند ناله و زاری
ای هم نفس نا نجیبم
کف نزن ببین من غریبم …
روضه بخونم براتون السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا مُحَمَّدَ بْنَ عَلِیٍّ التَّقِیَّ الجَوادُ یَابنَ رَسوُلِ اللّهِ ….
یا علی بن موسی الرضا … چهل سال امام رضا منتظر بود ، خدا بهش یه جون داد …ای رفقا اینقدر علی بن موسی الرضا دوسِ داشت جواد الائمه رو … می فرمود : با برکت تر از این جوان تو اسلام نیومده … میگن این شب ها هرکی میزه زیارت امام رضا همه باب هایِ دیگر رها می کنن همه از بابُ الجواد واردِ حرم میشن … آخه وقتی میان بابُ الجواد یه آقازاده آغوش باز کرده ….
مرهم حریفِ زخم زبان ها نمی شود
اصلاً جگر که سوخت مداوا نمی شود
گریه مکن بهانه به دست کسی مده
با گریه هات هیچ مداوا نمی شود
خسته مکن گلوی خودت را برای آب
با آب گفتن تو کسی پا نمی شود
اینقدر پیشِ چشم کنیزان به خود مپیچ
با دست و پا زدن گره ات وا نمی شود
گیسو مَکش به خاک دلی زیر و رو شود
در این اتاق عاطفه پیدا نمی شود
باور کنم به در نگرفته ست صورتت؟
این جایِ تنگ و این قد و بالا نمی شود …
با ضربِ دست و پا زدنت طشت می زنند
جز هلهله جواب مهیا نمی شود
با غربتی که هست تو غارت نمی شوی
نیزه به جای جایِ تنت جا نمی شود …
خوبیِ پشت بام همین است ای غریب
پایِ کسی به سینۀ تو وا نمی شود ….
حسین ……
در حجره رو بست ، جواد الائمه 25 سالِشه مجلس جوون باید شلوغ باشه … دمِ در امام رضا ایستاده برا شماها گریه میکنه … خدا لعنت کنه همه قاتلین آل الله رو … خدا لعنت کنه جعدۀ ملعونه رو وقتی زهر به امام حسن داد ، میگن تا دستُ پا زدن امام حسن رو دید گریه کرد ، پشیمون شد گفت عجب غلتی کردم … اما این اُم الفضل نانجیب نمی دونم چه زنی بوده ، همچین که صدایِ نالۀ جواد الائمه بلند شد ، بعضی از کنیزا دلشون به رحم اومد …
رفت همه رو خبر کرد ، گفت: یه عده ای پا بزنند … یه عده ای دست بزنن … یه عده ای طشت بزنن … صدایِ آقا رو کسی نشنوه … عرضم تمام یا الله …
یه وقت دیدن دیگه صداش نمیاد … در حجره رو باز کردن دیدن گرد غبار همۀ حجره رو فرا گرفته … حضرت صورت رو خاک گذاشته … یه ریسمان آوردن پایِ حضرتُ بستن چند نفر سر ریسمانُ گرفتن از پله ها بردن بالایِ بام … وای وای وای …. بدنُ بالایِ بام زیر آفتاب گذاشتن …
آخ بنازم به معرفتِ کبوترا … اومدن بالهاشون باز کردند … سایبون برا بدنِ عزیز زهرا درست کردند …
این یه بدن بود کبوترا سایه کردن ، لا یوم کَیومکَ یا اباعبدالله …. ای حسین …..
یه جمله روضه بخونم، یه کاری کردن با بدنِ اربابتون ، زینب که نشناخت بماند” دختری که سال ها تو آغوشِِ ابی عبدالله بود یه وقت رو پا بلند شد ، گفت عمه این سر بریده مال کیه ؟ … عمه چشماش خون آلوده …. دندان هاش خون آلوده …. پیشانیش خون آلوده … گیسوانش خون آلوده …. جلو چشمِ دختر چوب برداشت….
آی حسین ….