متن و جملات زیبا و جدید برای دلبری کردن
حـــــــرف بـــــزن…
صدایت را دوست دارم
بگو…
فقط بگو
چــه فـــرق دارد
از مـــن ،
از تـــو
از بــــاران
در آغــوشــم بــگــیــر
و در گــوشــم
از مـــانـــدن بــگـــو
از دوستت دارم هایی بگو
که از شنیدنش دلم بریزد !!
گـــونـــه هــای خــجــالــتــی ام رنــگ بــگــیــرد
از دلبری چشمهایت بگو
که چگونه دلم را هوایی کرده
از هــرچــه خــودت مــیــخــواهـی
از خـــودت بـــگـــو
چـــه فــرق دارد از چـــه
فـــقــــط بـــگــــو
حـــرف بـــزن
عاشقانه صدایت را دوست دارم
جمعه ها دارد دلم حال و هوای دیگری
می پرد برق از نگاهم با صدای هر دری
شوق دیدار تو دارم خسته ام از بی کسی
خوشبحال هر که دارد، در کنارش دلبری
برای کشتن من گوشه ی ابروت هم کافی ست
اگرنه خوب من یک حلقه ی گیسوت هم کافی ست
بساط عیش عصرانه شکر قرمز نمی خواهد
کنار سینی چایی دو تا لیموت هم کافی ست
زمین دارالمجانین شد، عزیزم روسری سر کن
برای دلبری کردن دو تار موت هم کافی ست
به قرآن فتح دنیا این همه لشکر نمی خواهد
کمانداران آتشپاره ی ابروت هم کافی ست
دوای درد درمان سوز این دیوانه دست توست
بغل نه، بوسه نه حتا کمی از بوت هم کافی ست
دست هایت برایم مرحمی است…
مرحمی برای گریز از ترس دوری
و نبودنت
لمس دستانت مرا به نهایت می برد
، نهایت بودن و داشتنت
چشم هایت برایم امیدی است
امیدی برای بودن، ماندن، انرژی
گرفتن و اعتلا
نگاهت هر بار در عمق وجودم
ریشه میکند…
تو نیمه ی دیگر من شده ای!
نیمه ایی که باید شاملو وار پرستیدش!
نیمه ایی که دیوان های عاشقانه برایش سرود و
هرشب برای دلبری اش غزلی نوشت و
تقدیم قدم هایش کرد
یه جُفت چشمِ تیره ی درشت…
خُمارِشون کرد و نگاهِشو قفل کرد روی چشمام…
اومد جِلو…
بی هیچ هشداری یه بوس کاشت…
یکه خوردم و گُر گرفت تمومِ بدنم!
عزیزِ روزهایِ من !
اجازه هست روی ماه شما را ببوسم ؟
اجازه هست به دورِ شما بگردم ؟
اجازه هست تصدق چشم هایتان شوم ؟
هر روز با دعایِ خیر راهی ات کنم ؟
هرشب خستگی هایت را شانه باشم؟
می گویند محبت دلیل ِ دوری می شود
می گویند آدم ها پررو می شوند
از شنیدنِ دوستت دارم های مُدام
من اما می گویمت
این حرف ها مفت هم نمی ارزد
اصلا همه اش خرافه است جانم !
صاف و خالص و صمیمی بودن افسانه نیست
واقعیتی ست پنهان شده پشت یک مشت غرور نابجا
که انگار عده ای
چاشنیِ بی مهری اشان می کنند
این دلبری های عاشقانه
این شیرین زبانی ها
این محبت ها
اگراز دل برآیــــد …
اگر به نیتِ شیرین کردنِ لحظه هایِ
تلخ زندگی تان به زبان آیـــد
خوشبختی همچون چرخ و فلکی
می چرخد
به دورِ
لحظه هـایـتـــان!
بیشتر بخوانید::
متن و جملات عاشقانه بسیار زیبا و جذاب برای مخاطب خاص
با احساس ترین متن های عاشقانه برای تبریک تولد همسر
متن دلبری احساسی از دختر
دخترهای ساده دلبری بلد نیستند
بلد نیستند نگاهشان را عاشقانه کنند
ولی به پای کسی ماندن را خوب بلدند!
سوختن و ساختن را بلدند!
بدیهایت را دور میریزند و خوبی هایت را فقط میبینند!
این دخترها زندگی ساختن را خوب بلدند ولی برای مرد زندگی!
هر زنی لازم دارد
یک نفر باشد
که مدام از چشم هایش
شعر بگوید
دلبری ها
و نازهایش را
با قیمتی بالا بخرد
و تکیه گاهی باشد
برای روزهای دلتنگی اش
زن است دیگر ..
حساس و شکننده ..
تاب نمی آورد
دوست بدارد
و دوست داشته نشود
مَردها
نمیدانم از کدام سیّاره آمده اند
امّا از هَر کجا که آمده اند
خوب است که هَستند ..
که ته مایه بازوانشان ، امنیّت است ،
که ته صدایشان بَم است و آرامش میدهد ،
که ابهت دارند تا تکیه گاه شَوند ،
که حافظه شان کوتاه مُدت است و
زود یادشان میرود
که جنس قَلبشان مَخملی است
که آغوشِشان
تمام تَرس ها را بلد است حل کند ،
که جِنسشان بیشتر از پیچیدگی ،
صاف و سادگیست ..
که دلشان گرم به لبخند جنس زن است
که بَلدند تمام خستگی شان را
تَه فنجان چای زَن جا بگذارند ..
خوب است که هَستند و دُنیا ،
به این مُحکم های مُقتدر و
اخموهای خوش قَلب نیازمند است ..
اگر نبودند ،
چه کسی میخواست
این همه حس خواستنی بودن را
به جنس زَن بدهد ؟!
چه کسی میخواست
خَریدار این همه ناز و دلبری بشَود ؟!
این محکم های مقتدر ،
این مَغرورهای خوش قلب ،
خوب است که هستند
از هَرکجا که آمدند ، خوش آمدند …
مرا خوب زیر و رو کن جانم
من همین هستم که میبینی
گاهی برایت دلبری میکنم
برایم حوصله باش
گاهی برایت ناز میکنم
خریدارم باش
گاهی دلم تنهایی میخواهد
درکم کن
مبادا بعدِها
چیزی به چشمانت بیاید و
بهانه شود برای رفتن!
مرا خوب زیر و رو کن جانم
اینجا قانون یکطرفه هست،
من عاشقانه میسرایمت تو فقط دلبری… !
من از دلبری کردن
فقط رو اعصاب راه رفتنو بلدم
گَشته َم در جهان ُ آخر ِ کار ~ دلبری بَرگزیده َ م که مَپرس
متن دلبری عاشقانه از پسر
تُ فقط بگو دوستت دارم…
من احساسم را چنان
به نگاه هایت گره خواهم زد که خورشید
هر روز صبح…
قربان صدقهِٔ
دلبری هایِ مابرود..
بیشتر بخوانید::
۳۸ متن و شعر کوتاه عاشقانه و با احساس برای ابراز عشق
۲۸ متن و جمله جدید عاشقانه برای تبریک تولد به تیرماهی
تو فقط بگو دوستت دارم …
من احساسم را
چنان به نگاه هایت گره خواهم زد
که خورشید هر روز صبح
قربان صدقه دلبری های ما برود
هر زنی برایِ زیباتر شدن ؛
باید یک مردِ عاشق ، داشته باشد …
زن ها استعدادِ عجیبی در شیطنت و دلبری دارند ؛
اگر آنی که باید باشد ، باشد !!!
در زیباییِ آفرینشِ زن ها شکی نیست !
اما مردانِ عاشق ،
می توانند با یک نگاه و احساسِ ناب ؛
رویِ این مرغوبیتِ ذاتی ، تشدید بگذارند …
شک ندارم تمامِ زنانِ شاد و موفق
جایی از دنیا مردِ عاشقی دارند ؛
که وجاهت و استعدادشان را تحسین می کند … !
زنان ، بزرگ ترین معجزه ی آفرینشَند …
باید یادشان آورد …
باید تحسینِ شان کرد …
باید عاشقِ شان بود !
دلبری صبح بانوی بهاری کم نبود ….
عاشق کِش هم رسید
بوسه یعنی لذت دلدادگی ، لذت از شب لذت از دیوانگی ،
بوسه آغازی برای ما شدن ، لحظه ای با دلبری تنها شدن ،
بوسه آتش می زند بر جسم و جان ،
بوسه یعنی عشق من با من بمان
هربوسہ تو تشنہ بوس دگــرم ڪرد
دیوانہ شـدم دوری تو در بدرم ڪرد
انگار نفهمیـــده ای …انگار ندیدی
هیهات ڪہ ایڹ دلبری ات جاڹ بہ سرم ڪرد.
از جیرجیرک میپرسن چرا شبا پر صر و صدایی و دلبری میکنی و روزا انقد ساکتی؟میگه:چون روزا خورشید بهم چشمک میزنه نمیخوام به ماهم خیانت کنم
کلمات و جملات فاز سنگین دلبری برای استوری
دلبری آمد و خندید و معما شد و رفت
با نگاهی گذرا در دل ما جا شد و رفت
پای می خواست رود سوی نگاه از پی او
غمزه ای کرد که دل بی سر و بی پا شد و رفت
دل در این ماند که تدبیر، چه تقدیر کند؟
او چه مهتاب صفت جلوه ی رویا شد و رفت
خاستم با غزلی در شب مهتابی او
تا مرا دید، سحر عامل فردا شد و رفت
حالتی رفت که دل تیر کشان در خون شد
بی خبر از تَرَک این دل مینا شد و رفت
سرنوشتم به غم آلود، ندانست که دل
این همان میکده داریست که رسوا شد و رفت
حالا که دلبری را بلد شدید
هنر دل نگه داشتن را هم زودتر یاد بگیرید
دل هر کسی آداب خاص خودش را دارد
باید هوای دلی که به شما سپرده را داشته باشید
حال دل را باید بلد باشید تا از دست ندهید!
باید بلد باشید تا زخمی اش نکنید…
تا همیشه صاحبش بمانید…
نباید به حال خودش رهایش کنید
یادتان نرود نگهداری از دل خیلی سخت تر است از دلبری…
آدم های زیادی دلبری را بلدند
اما نگهداری از دل را بلد نیستند
اگر اینگونه اید
لطفا دل دیگری را هوایی نکنید…
سیما امیرخانی
شنبه ها دارد دلــم، حــال و
هوای دیگری
میپرد برق از نگاهم، با صدای
هردری
شوق دیدار تو دارم،خسته ام
از بی کسی
خــوش بحال هـر کـه دارد، در
کنارش دلبری
بیشتر بخوانید::
جدیدترین بیو و استاتوس عاشقانه به زبان کردی با ترجمه فارسی
متن ها و جملات کوتاه ابراز علاقه عاشقانه
ور گل کند صد دلبری
ای جان تو چیزی دیگری …
من هر چه دارم پای تو دادم
خواب و خیال و عقل و ایمانم
خب دلبری اندازه ای دارد
ابری شدم لطفا ببارانم
پا پس نکش از روزگار من
از کاه من یک کوه میسازی
دست خودت هم نیست میدانم
بانوی من تو مجمع النازی
وقتی که میخندی جذاب و مستانه
یک شهر از عشقت دیوانه دیوانه
از این خیابان ها آهسته تر رد شو
یا مال من باش و یا با همه بد شو
من به او دل داده ام او هم به یار دلبری
قدر من را او ندانست رفته با آن دیگری
داغ بر دل می نهم تا بر کسی دل نسپرم
نیست در دلها دگر احساس خوب یاوری
آغوشش عشق بود؛
خندیدنش،نگاهش..حتی کلامَش!.
عجیب ساده بود…
زُلفش از این فرفری های قصه ها نبود،شبیه فلان بازیگرِ خارجکی نبود،عطرِ تنش بِنام نبود…
-مجنون نبود، لیلی شدن را از بَر بود.
اهل حافظ نبود،به زمزمه نامه های شاملو به آیدا عادت بود…
دلبر ما،ترسیمِ دلبری را بلد بود!.
دلبرِ ما،ژولیده پولیده هم عشق بود!.
پیامک فاز سنگین دلبری از همسر
چه آشکار دلبری
چه مخفیانه عاشقم…
کاش دورانمان کمی عقب تر بود …
مثلا یک قرن … !
من چادرِ گلدار سرَم میکردم …
و تو با چند نانِ سنگکِ تازه ، سرِ کوچه می ایستادی تا من از کنارت رد شوم و تو با تمامِ جسارتت به من نانِ داغ تعارف کنی …
من نگاهم را نجیبانه می دزدیدم …
و تو … عاشق تر می شدی … به این منِ دست نیافتنی …
مالِ آن دوران اگر بودیم ؛
برای دلبری از تو ، آبگوشت های جانانه روی اجاق ، بار می گذاشتم
بیشتر بخوانید::
۵۶ متن و جملات جدید عاشقانه برای ابراز احساسات به همسر
متن و جملات فاز سنگین شکست عشقی برای بیو و استوری اینستاگرام
کرده پنهان پشت عینک ، چشم های مرمری
وقت چشمک عشوه ای آمد به رسم دلبری
یک قدم از ما گذشت و لحظه ای خندید و بعد …
با ادا و عشوه وا کرد او گره از روسری
قل هوَ اللهُ احد ؛ چشم بدت حیران شود
مرحبا ؛ زیبا شدی بانو ، -به چشم خواهری-
رد شد و آتش زد و سوزاند و خاکستر نمود
بخت ناقص مانده از دوران شیر مادری
ای بسوزد طالع نحسی که با ما همدم است
ای دو صد لعنت به چشمان خمار مرمری
ناله می کرد شاعری از درد عشق
که خدایا آخر دنیا کجاست؟؟؟
شعر او آهسته گفت ای نازنین !
هر کجا که دلبری از دل جداست
حور بهشت خوانمت ماه تمام گویمت
کآدمیی ندیدهام چون تو پری به دلبری
من نه مخیرم که چشم از تو به خویشتن کنم
گر تو نظر به ما کنی ور نکنی مخیری
اصلاً بی هوا بیا!
بیایی
هوا میخواهم چکار؟
نفس میخواهم چکار؟
بیایی…
کمی شعر می خواهم
کمی زانویت را تا سر بگذارم رویش
چند دانه انگشت که موهایم را به هم بریزد!
و…
کمی دلبری!در بغلت…
تو را در دلبری دستی تمامست
مرا در بیدلی درد و سقامست
بجز با روی خوبت عشقبازی
حرامست و حرامست و حرامست
اس ام اس دلبری برای شوهر
هرگز حسد نبردم بر منصبی و مالی
الّا بر آن که دارد با دلبری وصالی
تو را در دلبری دستی تمام است
تمام است و تمام است و تمام است
بجز با روی خوبت عشقبازی
حرام است و حرام است و حرام است
گئنه قلبیم توتولوب عشقیمی یاد ایلمیشم
منی دیوانه ائدن سروری یاد ایلمیشم
نه قدر جانیمی توکدوم یولونا بولمدی او
قلبی آهنین اولان دلبری یاد ایلمیشم
تو فقط بگو دوستت دارم …
من احساسم را
چنان به نگاه هایت گره خواهم زد
که خورشید هر روز صبح
قربان صدقه دلبری های ما برود
همیشه همینقدر زیبا بمان
همین اندازه پرستیدنی باش
همینقدر قشنگ بخند
دست به اندازه دلبری ات نزن
تا آخر همینطور هوش از سرم ببر
آغوشت همیشه آرامم کند
خلاصه بگویم
همیشه، همینطور، همه چیزت،
لطفا به موقع و به اندازه باشد
دیر نکنی عزیزم
قرارمان
عصر امروز
حوالی دلبری هایت !!
دیوانه بازی
با تو
حال و هوای دیگری
دارد ..
” دل” چه دنیای قشنگی دارد
“بزرگ” میشود،عاشق میشود
“تنگ” میشود،میشکند میگرید
میریزد،دلبری میکند
میتپد و میمیرد
چون “می ایستد” تمام میشود
پیام های جذب کننده
چشمت به چشم ما و دلت پیش دیگری است
جای گلایه نیست کــه این رسم دلبری است
هر کس گذشت از نظرت در دلت نشست
تنها گناه آینهها زود باوری است
مهرت به خلق بیشتر از جور بر من است
سهـم برابر همگان، نابرابری است
دشنام یا دعای تو در حق من یکی است
ای آفتاب هرچـــه کنـی ذره پروری است
ساحــل جــواب سرزنش مـــوج را نداد
گاهی فقط سکوت جواب سبکسری است
تـو بـه هَـر نگاهی
بِبَری هـزارهـا دِل …
دلبری کم کن دلبرجان…
صداش میکنم
میگم دلبر؟
میگه من دلبری بلد نیستم
میگم پس این دل من خودش راه افتاد اومد دنبالت؟ یا من ولخرج بودم دلمو ساده از کف دادم؟
دِ نیگا
د همین الان نیگا
نیگااا آخه… بعد میگی من دلبر نیستم
د خو همین نگات
همین نگاه الانت
مگه میشه جون نداد براش؟
حالا من خسیسم دل دادم ببری
در انتهای کوچه ای کاشانه دارد یار من
روی نگاهش یک بغل پروانه دارد یار من
از بس که من با دیدنش مستِ نگاهش میشوم
انگار در چشمان خود میخانه دارد یار من
یک دسته گل وقتی که میخندد نشیند بر لبش
گویی که در لبخند خود گلخانه دارد یار من
شبها شرابم چشم او ، صد ناز دارد خشم او
از جام چشمش باده در پیمانه دارد یار من
گر مِی پرستی میکنم ، با یار مستی میکنم
در عاشقی ، چون شیوه ای مستانه دارد یار من
پنداشتم در کیش او جایی ندارد دلبری
دیدم که در هر شهر و دِه ، بتخانه دارد یار من
من عاشقم، دیوانه ام، گویند من مستم ولی
چون من کجا یک عاشقی دیوانه دارد یار من
مشهور شد در دلبری با طلعت چشمان خود
در تار مژگانش هزار افسانه دارد یار من.
بیشتر بخوانید::
متن ها و جملات فاز سنگین تنهایی و جدایی
۱۵۰ متن فاز سنگین عاشقانه تنهایی و دلتنگی
۱۵۰ متن و جمله جدید فاز سنگین عاشقانه غمگین و دلشکسته
دلبری کردنو از شاملو یاد بگیرید
که به آیداش میگه کوچکترین لبخند تو مرا از همه ی بدبختی ها نجات میدهد
زن یعنی عاشقانه های ناب
زن یعنی بهترین و بزرگ ترین نعمت خدایعنی مادربودن
زن یعنی همسری عاشق برای شوهر
زن یعنی دلبری های ناب دختر برای پدر
زن یعنی همه زندگی برادر یعنی دلسوز برادربودن
زن به معنای واقعی همان عشق است
بیا عادلانه دلبری کنیم
شعر از من
واژه از چشم های تــو
هرکجا کم آوردم
نگاهم کن …
متن عاشقانه دلبری برای خانمم
تو فقط بگو دوستت دارم..
من احساسم را چنان
به نگاه هایت گره خواهم زد که ماه هر شب ،
قربان صدقه
دلبری هایِ مابرود..
الفبای دلبری را خوب آموخته ای:
کمند زلف بردوش،
روسری بر دوش نسیم،
هدیه من در آغوش،
ایستاده بر بلندای نگاه من
ومن درحسرت،
حسرت یک نگاه تو..
ناز عاشقانه و دلبری فاز سنگین مخفیانه
ای دلبری که.می تپداین دل برای”تو”…
رخصت نمی دهی…
که شوم آشنای تو…
چیزی نمانده…
جزجان خسته ام…
آن هم اگرقبول کنی…
فدای “تو
تمام دلبری های دنیا را
تو یکجا داری
خودت بگو
می شود تو را دید
و به قربانت نشد؟!
بی آنکه، دلبری کنی از این و آن، بیا
ای ماه! شب شده ست، در این آسمان بیا
تاریک تر، ز بخت من، اصلاً جهان ندید
در این شب سیاه، چو ماه جهان بیا
در دیده ام، هزار هزاران ستاره اشک
دارم برای عشق، به این کهکشان بیا
من: آفتاب بر لب بامم، تو: ماه شب
لطفی کن و به خانه ی این نیمه جان بیا
از عشق، گفته ام، غزلی تازه…. شعرِ تر
تا بشنوی غزل، خودت از این زبان، بیا
ابرو کمان من! به خدا! خسته شد دلم
بی ناز و بی ادا، سوی این قد کمان بیا
“ایمان خلق و صبرِ مرا، امتحان مکن
بی آنکه، دلبری کنی از این و آن، بیا
نزدیکت می شوم بوی دریا می آید
دور که می شوم صدای باران
بگو تکلیفم با چشم هایم چیست؟
لنگر بیندازم و عاشقی کنم یا چتر بردارم و دلبری کنم؟
دلبری و بیدلی اسرار ماست
کار کار ماست چون او یار ماست
کپشن دلبری برای همسر
تنها، پریدن راه حل اش نیست
این عشق آب و دانه میخواهد
پیراهنِ گلدار هم یک روز
پیراهن مردانه میخواهد
تنها، پریدن راه حل اش نیست
آغوشمان آذوقه میخواهد
این بوسه ها و بی قراری ها
قسمت شود معشوقه میخواهد .
دلواپسم قسمت چه میخواهد
باید که راهت را بلد باشی
این آسمان رخصت دهد باید
احوالِ ماهت را بلد باشی …
استاتوس عاشقانه دلبری برای معشوقه
من از جهان چیزی نمیخواهم
تنها تو را با دلبری هایت
جانی که میبخشی و میگیری
با عطرِ خوبِ روسری هایت
من با همین ها عاشقت هستم
با دلبری ها دلنوازی ها
هی زیرِ باران خیس، هی آغوش
اصلا همین دیوانه بازی ها
پیراهنِ گلدارِ اشعارم
باید که عطرِ خانه ام باشی
آرامش و تسکینِ آغوشِ
پیراهنِ مردانه ام باشی
داغ” را شمع بر افروخته میداند و من
آنکه یک عمر دلش سوخته میداند و من
پاکدامانم و این را فقط آنکس که به لطف
وصله بر پیرهنم دوخته میداند و من
حال و روز من دلباختهی غمزده را
آنکه جز “هیچ” نیندوخته میداند و من
خطر فتنه ی چشمان تو را آنکه به تو
اینچنین دلبری آموخته میداند و من
هرکه از داغ لبت سوخته با من طرف است
آنطرف هرکه لبش سوخته میداند و من
شعر عاشقانه دلبری برای همسر
مرا کجای این زندگی
در کدام خط داستانش
پیدا کردی؟
که اینگونه دلم را به هول و ولا انداختی
راستش را بخواهی قبل تو من نمیداستم
اینقدر مستعد هستم
مستعد دلبری
اینطور خزیدن در بغل
بوسیدن گونه های تیغ تیغی
قربان و صدقه رفتن خستگی هایت
همان وقتی که از عصبانیت قرار بر انفجار داری
ناگهان میشوم آب روی آتش
آرام میشوی
من کی این همه دلبری بلد بودم
کجا یاد گرفتمش
تو کجای این دنیا بودی
کجا پیدایم کردی
ناگهان همه چیز چقدر قشنگ شد
خوب است آمدی و
استعدادهایم شکوفا شد
خدا کند هیچ زنی استعدادش هدر نرود
یک جای زندگی، مردی پیدایش کند..
ای عشق پیدا کن مرا ، مستانه شیدا کن مرا
چون دیدی از من دلبری ، آنگه تمنا کن مرا
مهتاب شبهایت شوم، غرق تماشایت شوم
یک شب کنار پنجره ، باز آ و پیدا کن مرا
عذرا منم وامق تویی ، مجنونی و عاشق تویی
یک شب به صحرای جنون ، پیوسته لیلا کن مرا
امشب خیالم خواب تو ، نیلوفر مرداب تو
ای شهریار قلب من ، امشب ثریا کن مرا
دل بی قراری می کند، چشم انتظاری می کند
من بی تو زار و خسته ام ، جانا بیا ما کن مرا
ای دلبر و دلدار من ، ای همدم و غمخوار من
گفتم که خواهش می کنم ، لطفاً به دل جا کن مرا..
حرف همان حرف بود
امـــا ….!!
حرفهایش دلبری نداشت
بوسه همان بوسه بود
امـــا …!!
بوسه هایش عشق نداشت
چشم همان چشم بود
امـــا ….!!
دیگر دوستش نداشت
دل همان دل بود
امـــا …!!
دیگر اعتماد نداشت
خدانگهدار
شیرین عسل! به حق شکرریز خنده ات
نیشم بزن دوباره به لحن گزنده ات
چشمت کشیده تیغ به رویم ز هر طرف
در دل نشسته ابروی خنجر شونده ات
بر روی بام با سبد رخت آمدی
آمد نشست گوشه ی دنجی پرنده ات
آمد نشست و گاه خودش را شریک کرد
در گفت و گوی باد و لباس وزنده ات
یک صبح حاکمان اقالیم دلبری
دیدند کودتای سفید خزنده ات
حالا فرشتگان مقرب، ملازمت
حالا الهه های اساطیر،بنده ات
“روی ار به روی ما نکنی حکم از آن توست”
دل سوخت؛رو نشد ز چه برگ برنده ات
از تو چه پنهان ای ماه منظر
چنان به دل نشسته ای
که مالکِ روح و جانم شده ای ..
چون جانِ منی ..
می خواهمت از
خدای دشت های نیلوفر
که دل را جز تو دلبری نیست ..
دوست داشتنت جانفزاست
و من پاکبازِ عشقم
مدام دوستت دارم ..
مدام دوستت دارم …
متن دلبری عاشقانه
تویی آن شاه که دستم به تو آغشته شده
کیش و ماتت بکنم چون ورق آس منی
تو و آن دلبری و محو تماشا شدنم
توفقط مال همین قلب پر احساس منی
شایدم تُن صدات واسه اسم من ساخته شده که وقتی صدام میزنی تک تک واژه ها برام دلبری میکنن
پریشان میکنی دل را
خیال و حال و محفل را
چه میدانستم از اول
بدین سان دلبری داری ..
ایده متن دلبری فاز سنگین برای شوهر
خوش باشہ حال تو
بے من ڪہ بهـتری
جایے برم ڪہ تو
اونجا رو نگذری
هـر جا برے برو
با یار و دلبری
اینجور ڪہ با منهـ
با اون سبڪتری
افسار دل بہ راهـ
بے سهـم و سروری
حست ڪنار اون
خوب بودہ دیگری…؟!!!
چشمهایت به من آموخت قسم خوردن را
بعد عاشق شدن و پای قسم مردن را
چشمهایت به من آموخت دو تا مایه ی ناز
دلبری کردن و دل دادن و دل بردن را
در تو پیدا کردم فلسفه ی هستی را
کوچه خالیست و دستانم تهی
چشم ها را پویده ام
شاید عصای کور دوره گرد
بوی موسی را به نیل ببخشد
دل من یکه و تنهاست
از تو جا مونده یک هوا عطر خالی از تو
در ذهن جا ماند
یک سبد پر از نبودنهای تو
پشت پلک تنهایی من، خیس و جا مانده
پیام دلبری فاز سنگین برای شوهر با زبون بی زبونی
به تنهایی خمیده همه پشت اشعارم چرا دیگر نمی آیی
مگر این تن بمیرد که تو شاید بیایی
پروانه دشت
آلاله های وحشی بیشه زا عشقم باش
من کوچه احساس را
با تو بغل بغل نفس میکشم
از آیه پروانه احساسم
غزلی ساختم نذر خیابان تنهایی
نسیم عطر خدا را از تو
نفس نفس ناز میکشم میبویم
پاهایم عریان و زخمهایم کاریست
خدایا فانوس شفایت کجاست
بوسه به پیشونی
یه جوریه که انگار میگه
با جون و دل میخوامت
جملات عاشقانه و دلبری یواشکی
اینقدر نیستی و من اسیر تنهایی ام
که گاهی حس میکنم
عشق را نسیه به من داده ای
بی تابم بی بهانه نقد میخواهمت
فقط همین
دلبری را
از مادربزرگ باید اموخت
بشقاب چینی جهیزیه اش را
در چشمانش
نگه می داشت
تو مثل
دلبری های پاییز می مانی!
آدم نمیداند
نگاهت کند
یا کوچه به کوچه
عاشقانه در آغوش بگیرد…
پیام های جذب کننده و دلبری کردن
مشکل ازاونجایی شروع میشه که اگه اصل جنس یه چیزی رو تجربه کنی و از دستش بدی، دیگه بقیهی جنسای کپی به چشمت نمیاد! اصل نگاه ، اصل لبخند، اصل دلبری
من نگاهش میکنم
او هم نگاهم میکند
او برای دل بریدن
من برای دلبری
عشق یعنی تار موهای تنت می ایستند
هر زمان که نام او را می بری
هر زنی برایِ زیباتر شدن ؛
باید یک مردِ عاشق ، داشته باشد …
زن ها استعدادِ عجیبی در شیطنت و دلبری دارند ؛
اگر آنی که باید باشد ، باشد !!!
تو مثل دلبری های پاییز می مانی آدم نمی داند
نگاهت کند
یا کوچه به کوچه عاشقانه
در آغوش بگیرد..
دلبری با دلبری دل از کفم دزدی و رفت
هرچه کردم ناله از دل، سنگدل نشنیدو رفت
گفتمش ای دلربا، دلبر ز دل بردن چه سود؟
از ته دل بر من دیوانه دل خندید و رفت….
ای که به جز دلبری تو کار نداری
کار جز آزار جان زار نداری
ای همه داروی دل مگر تو بهشتی
وی همه آرام جان مگر تو بهاری
دلی یا دلبری یا جان
و یا جانان نمیدانم
همه هستی تویی
فیالجمله این و آن نمیدانم
الهی قربونتون برم عشقای من