آموزش کامل درس هشتم فارسی نهم



آموزش کامل درس هشتم فارسی نهم |


لحن میهنی، گونه‌ای از لحن خوانش متن است که در آن، خواننده می‌کوشد با شور و حرارتی برانگیزاننده، غیرت ملّی و حسّ همدلی را بیدار سازد و با بهره‌گیری از عاطفه و حسّ و حال مناسب، شنونده را به احترام و دوستی میهن، فراخواند.


مادران، دل به مهر فرزندان، گرم و تپنده می‌دارند و فرزندان در پرتو گرم و گوارای مادر، جان می‌گیرند و می‌پرورند و می‌بالند. این دو را پیوندها و آوندهایی به سرچشمه‌های یکتایی می‌رساند و خوشی و ناخوشی یکی را به دیگری پیوند می‌زند.


مادر، گرامی گوهری است که در کارگاه آفرینش خدای مهربان، همتایی ندارد. از این روست که هر چیزِ گرانمایه را اگر بخواهند از راه همانندی، بزرگ بشمارند و عزیز بدارند، به مام یا مادر مانند می‌کنند.


ترکیب «مام میهن» را شنیده‌اید؛ از همان دست ترکیب‌های زبانی است که میهن را در پرورندگی و همزیستی به مام یا مادر همانند و هم نشین کرده است. از این دید، مهین، با همۀ هم‌پیوندان و باشندگانش، مادرانه رفتار می‌کند. در چشم میهن، همۀ فرزندان این آب و خاک که زاد و بودنشان و ریشۀ وجودشان در خاک اینجاست، یکسان‌اند و هیچ رنگ و نژاد و لهجه و گویش و زبانی به دیدۀ این مادر، بر آن دیگری برتری ندارد.


اگر به گلستانی درآیید، نمونۀ این گونه‌گونی و یگانگی را به چشم می‌بینید و به عقل در می‌یابید که به قد و قامت و رنگ و رخسار، اگرچه بسیارند؛ اما رگ و ریشۀ همه در یک خاک نهاده شده است و از یک آبشخور، مایه‌ور و سیراب می‌شوند. گلستان، مام میهن و گاهوارۀ گل‌های رنگین است و خارها و گل‌ها، فرزندان این مادرند.


ایران ما با همۀ فراخنای فرهنگی و گستردگی جغرافیایی و گوناگونی گویش‌ها و رنگارنگی لهجه‌ها، به گلستانی می‌ماند که در دل و دامان خود، عزیزکانی را بی‌توجّه به رنگ و چهره، نوا و ناله می‌پروراند و شیرۀ جان خویش در کامشان می‌دارد.


این ستد و دادِ مادر – فرزندی و جان‌فشانی یکی برای دیگری، دو سویه است. اگر فرزند را ناخوشی و گزندی روی نماید، مادر بی‌خویش و ناخوش و ناآرام است و هرگاه مادر را اندوه و آسیبی فراگیرد، فرزندان نیز آرام و قرار ندارند و بی‌شکیب و به جان می‌کوشند تا آرام جای خانه را به بازآورند و خفاش‌خویان را از مهر رخ مادر، دور بدارند.


در طول تاریخ، بارها دیده‌ایم که هرگاه دشمنان و بدخواهان، دست ستم به سوی این مهرآشیانِ وطن دراز کرده‌اند، همۀ فرزندان، از همه سوی ایران به هر رنگ و نشان، هم صدا فریاد برآورده‌اند و مشت‌ها را گره کرده‌اند و پشت به پشت هم بر بیگانه تاخته‌اند! در دوران هشت سالۀ دفاع مقدّس، ایرانیان همه برای وطن، تن را سپر کرده‌اند.


مسلمانان، مسیحی، زردشتی و دیگران از چهار سوی ایران چون آذری، بلوچ، ترک، عرب، فارس، کرد، گیلک، لر، مازندرانی و … ایستاده‌اند و فریاد برآورده‌اند:


همی خواهم از کردگار جهان


شناسندۀ آشکار و نهان


از خداوند بزرگ که آفریننده جهان است و پنهان و آشکار جهان را می‌شناسد، می‌خواهم.


که باشد ز هَر بد، نگهدارتان


همه نیک نامی بَود یارتان


که از هر بدی و آسیب در امانتان نگه دارد و همیشه نیک نامی و یار و یاورتان باشد.


شاهنامه، فردوسی


یکی از جلوه‌های مهربانی و همدلی را در رفتار شوق انگیز حضرت آیت الله خامنه‌ای، رهبر نظام اسلامی، با خانوادۀ شهدای اقلیت‌های مذهبی می‌بینیم؛ ایشان در دیدار با وابستگان شهدای مسیحی می‌فرمایند:

بیشتر بخوانید  روش‌هاي ايجاد اعتماد به نفس در ‌كودكان


«ما در ایران، عرب ایرانی داریم، ترک ایرانی داریم، فارس ایرانی داریم، کرد ایرانی داریم، آشوری ایرانی داریم، ارمنی ایرانی داریم و… همه ایرانی هستیم … ایرانی بودن، اصل است. جمهوری اسلامی، مال همه است… یعنی شهروندان، آن کسانی که در زیر پرچم جمهوری اسلامی هستند، باهم فرقی نمی‌کنند…»


این همزیستی و همدلی اقوام ایرانی، پشتوانه‌ای بسیار شکوهمند برای وطن است و سدّی استوار به بلندای ارادۀ پولادین ایرانیان، پدید می‌آورد و میهن را در آوردگاه‌ها، از گزند دشمنان و اهرمن خویان می‌رهاند.


به هر روی، ایران از آنِ همۀ ایرانیان است؛ همۀ اینان که در خاکش بزرگ شده‌اند و از آبش نوشیده‌اند و در هوایش پرورده‌اند؛ با آرامش آن آرمیده‌اند و در آشوبش بی‌قراری کرده‌اند؛ در صحنه‌های رزمش، دلاورانه، پیکار کرده‌اند و در جشن‌هایش، صف‌های میلیونی بسته‌اند و دشمنان را انگشت به دهان گذاشته‌اند.


امروز همین حسّ مشترک، هم‌جوشی و هم‌کوشی، همزیستی ما را معنا می‌بخشد. به همین سبب است که ملت ایران، یک صدا چونان شیر می‌غُرند و مانند فردوسی ندای واحدی بر می‌آورند که:


ندانی که ایران نشـستِ من است؟


جهان سر به سر، زیر دستِ من اسـت؟


نمی‌دانی که ایران جایگاه، وطن و محل نشست من است و جهان هستی به طور کامل در اختیار و زیر دست من است.


همه یکدلانند، یزدان شناس


به نیکی ندارند از بد، هراس


مردم ایران در هر قوم و قبیله‌ای که هستند، خدای یگانه را پرستش می‌کنند و با نیک نامی از بدی و پلیدی هراسی ندارند و یک دلند.


دریغ است ایران که ویران شود


کُنام پلنگان و شیران شود


حیف است که ایران از بین برود و محل زندگی حیواناتی درنده مانند پلنگ و شیر شود. (محل زندگی و اشغال دشمنان گردد)


چو ایران نباشد، تن من مباد


در این بوم و بر، زنده یک تن مباد


آرزومندم که اگر قرار باشد ایران نابود شود، وجود من هم از بین برود و در این سرزمین حتی یک نفر هم زنده نماند.


همه سر به سر، تن به کشتن دهیم


از آن به که کشور به دشمن دهیم


اگر ما همگی کشته شویم و جانمان را برای وطن فدا کنیم، از آن بهتر است که کشورمان را به دست دشمن دهیم.


فریدون اکبری شلدره


separator line


خود ارزیابی (صفحهٔ 62 کتاب درسی)


1- چرا میهن را به مادر تشبیه می‌کنند؟ چون همانند مادر گرامی، بزرگ و عزیز است و همتایی ندارد. زندگی فرزند وابسته به مادر است، زندگی مردم نیز وابسته به میهن است. فرزند بدون مادر پا به هستی نمی‌گذارد، ملت نیز بدون میهن، وجود خارجی ندارند. میهن و مادر هر دو فرزندان خود را در آغوش می‌کشند.


2- به نظر شما منظور از دو سویه بودن رابطه مادر و فرزند چیست؟ چون هم مادر، فرزند را دوست دارد و به خاطر فرزند از جان و مال خود می‌گذرد و هم فرزند نسبت به مادر مهر و محبت دارد؛ بنابراین این رابطه دو طرفه است.


3- یک جامعه همدل چه ویژگی‌هایی دارد؟ اعضای آن یک صدا هستند و با همهٔ تفاوت‌های فکری که دارند، یک دل هستند. اعضای جامعهٔ یکدل با هم، همفکری می‌کنند و برای پیشرفت جامعه برنامه ریزی می‌کنند و به سوی پیشرفت قدم بر می‌دارند.


separator line


نکتۀ ادبی


به بیت‌ها و جمله‌های زیر، دقّت کنید:


همی خواهم از کردگار جهان

بیشتر بخوانید  تغذیه خوشه ای نوزاد چیست و چگونه آن را کنترل کنیم ؟


شناسندهٔ آشکار و نهان


که باشد ز هَر بد، نگهدارتان


همه نیک نامی بود یارتان


فردوسی


خوشی و ناخوشی یکی را به دیگری پیوند می‌زند.

ستد و داد مادر- فرزندی و جان فشانی یکی برای دیگری، دوسویه است.


در بیت‌ها و عبارت‌های بالا به ترتیب واژه‌های «آشکار و نهان»، « نیک و بد»، «خوشی و ناخوشی » و «ستد و داد» به کار رفته است. شما با نوع رابطهٔ بین این کلمه‌ها آشنا هستید. این کلمه‌ها با هم «متضاد» هستند. هرگاه دو یا چند کلمه از نظر معنایی در تضاد باشند به آنها کلمات «متضاد» می‌گویند. تضاد یک عنصر معنایی است و نوع رابطهٔ دو کلمه از این دید، رابطهٔ معنوی خوانده می‌شود. بهره‌گیری از این ویژگی، سبب گسترش دامنهٔ معنا و جذابیت فضای معنایی سخن می‌شود.


separator line


گفت‌‌وگو (صفحهٔ 63 کتاب درسی)


1- شعری با محتوای همدلی و اتّحاد، انتخاب کنید و درباره آن، گفت‌وگو کنید.

برای زنده بودن، برای هم مردن، برای هم خندیدن، برای هم گریستن، برای هم جان دادن، برای هم سوختن، برای هم فدا شدن، برای هم مرهم گذاشتن، برای هم عقل کل شدن و… باعث سر زندگی و شادابی می‌شود. اگر تک تک افراد یک ملت به همین صورتی که در شعر آمده، با هم متحد باشند کسی یارای از بین بردن آن ملت را ندارد.


بیا تا مونس هم یار هم غمخوار هم باشیم


انیس جان غم فرسوده و بیمار هم باشیم


شب آید شمع هم گردیم و بهر یکدگـر سوزیم


شود چون روز دست و پای هم در کار هم باشیم


دوای هم شفای هم برای هم فدای هم


دل هم جان هم جانان هم دلدار هم باشیم


به هم یک تن شویم و یک دل و یک رنگ و یک پیشه


سری در کار هم آریم و دوش بار هم باشیم


جدایی را نباشد زهره‌ای تا در میان آید


به هم آریم سر بر گرد هم بر کار هم باشیم


حیات یکدگر باشیم و بهر یکدیگر می‌ریم


گهی خندان ز هم گه خسته و افکار هم باشیم


به وقت هوشیاری عقل کل گردیم بهر هم


چو وقت مستی آید ساغر سرشار هم باشیم


2- نمونه‌هایی از همزیستی و همدلی اقوام ایرانی را در کلاس مطرح کنید.

کشور ایران با وجود داشتن قومیت‌های مختلف از جمله ترک، کرد، لر، گیلک، بلوچ و… که هر کدام زبان و آداب و رسوم و فرهنگ خاص خود را دارند و همچنین با وجود پیروان ادیان و مذاهب مختلف در کشور و… تاکنون شاهد هیچ اختلاف قومی، قبیله‌ای و مذهبی نبوده و نخواهد بود. مردم در اتفاق‌های ناگوار، با تمام وجودشان به هم دیگر کمک کرده‌اند.


separator line


نوشتن (صفحهٔ 63 کتاب درسی)


1- ده واژه مهمّ املایی متن درس را بیابید و بنویسید. جلوه‌های مهربانی، شوق انگیز، نظام اسلامی، لهجه و گویش و آیین، آبشخور، روی و رخساره، گزند اهرمن خویان، اقوام یک صدا، دریغ


2- در گروه‌های اسمی مشخّص شده، هسته، وابسته و نوع آنها را بنویسید.

الف) فرزندان در پرتوِ گرم و گوارای مادر، جان می‌گیرند.

پرتوِ: هسته

گرم و گوارای: وابسته پسین (صفت)

مادر: وابسته پسین (مضاف الیه)


ب) در همین دوران دفاع مقدّس، ایرانیان همه برای وطن، تن را سپر کرده‌اند.

همین: وابسته پیشین (صفت اشاره)

دوران: هسته

دفاع: وابسته پسین (مضاف الیه)

مقدّس: وابسته پسین (صفت)

بیشتر بخوانید  آموزش درس پنجم علوم پنجم ابتدایی حرکت بدن


3- پیام عبارت زیر را بنویسید.

«ایران ما به گلستانی می‌ماند که در دل و دامان خود، عزیزکانی را می‌پروراند و شیرۀ جان خویش در کامشان می‌دارد.»

انسان‌های آزاده با تمام وجود در دامان سرزمین عزیزمان رشد می‌کنند و حس انسان دوستی، وطن دوستی و غیرت را از پدران سرزمینشان به ارث می‌برند.


4- جمله و بیت‌های زیر را از نظر رابطه تضاد معنایی واژه‌ها بررسی کنید و نتیجه را بنویسید.


تا کی آخِر چو بنفشه، سَرِ غفلت در پیش


حیف باشد که تو در خوابی و نرگس بیدار


سعدی


خواب / بیدار


گر تکبّر می‌کنی، با خواجگان سِفله کن


وَر تواضع می‌کنی با مردم درویش کن


شمس الدین محمد جوینی


تکبر / تواضع – خواجگان / درویش


به نزد مِهان و به نزد کِهان


به آزار موری، نیرزد جهان


فردوسی


مهان / کهان


– … با آرامش آن آرمیده‌اند و در آشوبش بی‌قراری کرده‌اند.

آرامش / آشوب – آرمیده‌اند / بی‌قراری کرده‌اند.


separator line


شعر خوانی: دوراندیشی


کودکی از جملۀ آزادگان


رفت بُرون با دو سه همزادگان


کودکی اصیل و نجیب با دوستان هم سن و سال خود برای بازی کردن بیرون رفت.


پای چو در راه نهاد آن پسر


پویه همی کرد و درآمد به سر


وقتی به راه افتاد با شادی شروع به دویدن کرد و با سر به زمین خورد.


پایش از آن پویه درآمد زِ دست


مِهر دل و مُهرۀ پشتش شکست


از شدت بازی و دویدن از پا درآمد و اشتیاقش از بین رفت و مهرۀ کمرش هم آسب دید.


شد نفسِ آن دو سه همسال او


تنگ‌تر از حادثۀ حال او


حال و روز هم بازی‌های او به خاطر این اتفاق از حال او هم بدتر شد.


آن که ورا دوست‌ترین بود گفت:


«در بُن چاهیش بباید نهفت


کودکی که صمیمی‌ترین دوست او بود، گفت: بهتر است او را در ته یک چاه پنهان کنیم.


تا نشود راز چو روز آشکار


تا نشویم از پدرش شرمسار»


برای اینکه این راز ما پنهان بماند و نزد پدرش شرمسار نشویم.


عاقبت اندیش‌ترین کودکی


دشمن او بود از ایشان یکی


کودک عاقبت اندیش، دانا و آینده نگر که اتفاقاً در بین آنها، دشمن آن پسر زخمی بود.


گفت: «همانا که در این همرهان


صورت این حال نماند نهان


گفت که: «از آنجا که همه مرا دشمن او می‌دانند، مرا متهم به انجام این کار می‌کنند و نسبت به من بدگمان می‌شوند»


چون که مرا زین همه دشمن نهند


تهمت این واقعه بر من نهند»


***


زی پدرش رفت و خبردار کرد


تا پدرش چارۀ آن کار کرد


او به سوی پدرش رفت و او را از ماجرا باخبر کرد و پدر آن کودک برای ان اتفاق راه حلی پیدا کرد.


هر که در او جوهر دانایی است


بر همه چیزش توانایی است


هرکس که از هوشیاری و آگاهی بهره‌ای برده باشد، بر انجام هر کاری توانایی دارد.


دشمنِ دانا که غم جان بود


بهتر از آن دوست که نادان بود


دشمن دانایی که روح انسان را دچار غم و اندوه می‌کند، بسیار بهتر از دوستی است که نادان و جاهل باشد.


مخزن الاسرار، نظامی گنجه‌ای


separator line

حتماً بخوانید:


دیدگاهتان را بنویسید