معلمی با حقوق ۵۰۰ تا ۲ میلیون تومان در مناطق محروم! / برای چه معلمی می‌کنند؟  –



به گزارش سلام نو به نقل از ایلنا، آموزش و پرورش کمبود نیروی خود را با طرح‌هایی نظیر معلمان خرید خدمات جبران می‌کند. مسئولان تصور می‌کنند چنین طرح‌هایی نه تنها مشکل آموزش و پرورش را حل می‌کند بلکه جوانان تحصیلکرده در شهرهای مختلف نیز به کار گرفته می‎شوند و مشکل اشتغال تا حدودی رفع می‌شود. اما چگونه و به چه قیمت؟

آموزش و پرورش با هدف جبران کمبود معلم و البته صرفه‌جویی در هزینه‌های آموزش، سالهاست که از نیروهایی تحت عناوین معلمان آزاد، سرباز معلم‌ها، خرید خدمات آموزشی، حق‌التدریس و معلمان برون‌سپاری استفاده می‌کند. نیروهایی که در سخت‌ترین شرایط و با کم‌ترین درآمد کار می‌کنند به امید آنکه روزی به استخدام آموزش و پرورش درآیند. جوانانی که بعد از فارغ‌التحصیلی از دانشگاه موفق نشدند کاری برای خود بیابند، معلمیِ بی مزد و مواجب را به بیکاری ترجیح دادند و در انتظارِ باز شدنِ مسیری برای تغییر موقعیت، سال‌ها کار کردند. 

صرفه‌جویی در هزینه‌های آموزش: 

معلمی با حقوق ماهی۵۰۰ تا ۲میلیون تومان در مناطق محروم

نیروهای برون‌سپار یا نیروهای خرید خدمات آموزشی با واسطه‌ی موسسه و یا شرکت و به طور کلی تحت پوشش کارفرمای بخش خصوصی در مدارس دولتی مشغول به کار می‌شوند بدون آنکه آموزش و پرورش در قبال آن‌ها هیچ مسئولیتی برعهده بگیرد. 

 یکی از نیروهای برون سپار شاخه‌ی کاردانش هنرستان‌های دولتی که از سال ۹۲ در یکی از هنرستان‌های استان فارس مشغول به تدریس است در خصوص مشکلات این معلمان به ایلنا می‎‌گوید: «ما در روستاها و شهرهای کوچکی که مدارس فنی و کارودانش ندارند سال‌ها با حقوق ناچیز تدریس کرده‌ایم. شرط جذب ما داشتن مدرک لیسانس به بالا بود، ما نیروهای باسوادی هستیم اما آنطور که شایسته است با ما رفتار نمی‌شود.»

بیشتر بخوانید  نخستین تصاویر از محل انفجار گاز شهری در کرج؛ ۸ مصدوم و ۱۰ خانه تخریب شد / فیلم -

این دسته از معلمان برخلاف معلمان رسمی آموزش و پرورش، زیرمجموعه‌ی دولت به حساب نمی‌آیند و از آنجا که زیر نظر پیمانکار بخش خصوصی کار می‌کنند، مطابق قانون کار و تامین اجتماعی با آن‌ها رفتار می‌شود و چون ماهیت کار آموزشی با کارهای دیگر متفاوت است، درآمد این معلمان بعضا از یک کارگر ساده هم کمتر می‌شود. در واقع از آنجا که ساعات کاری معلمان نسبت به کارگران کمتر است و تعطیلات کاری بیشتری دارند از اینرو محاسبه‌ی ساعتیِ حقوق به ضرر آن‌هاست. 

این معلم می‌گوید: «حقوق ما براساس ساعات کار تعیین می‎شود و آموزش و پرورش دست موسسه را برای تعیین مزد ساعتی باز گذاشته است به طوریکه هر موسسه می‌تواند برای معلمان از سه هزارتومان تا بیست هزارتومان حقوق تعیین کند. موسسات کمی بالای ده هزار تومان به معلم می‌دهند و بسیاری از این معلم‌ها با ساعتی زیر ده‌هزار تومان کار می‌کنند.»

او می‌گوید: «من با ۴۰ساعت کار در هفته و هشت سال سابقه‌ی کار دو میلیون تومان حقوق می‌گیرم که این حقوق از خط فقر هم پایین‌تر است. البته وضعیت من خیلی بهتر از نیروهای دیگر است. معلمانی را می‌شناسم که ماهی ۵۰۰هزار تومان دریافتی دارند و همان را هم به آن‌ها نمی‌دهند.»

این در حالیست است که بسیاری از این معلمان برای رسیدن به محل خدمت گاهی چندین ساعت در راه هستند و مجبورند هزینه‌ی تمام این رفت و آمدها را از جیب خودشان بپردازند. آن‌ها برای آموزش و پرورش کار می‌کنند و گاهی بیش از معلمان رسمی زحمت می‌کشند اما حتی حقوقی که برایشان در نظرگرفته شده است کفاف کوچکترین هزینه‌های زندگیِ آن‌ها را نمی‌دهد. به گفته‌ی این معلم در پیک‌های کرونا که مدارس فنی و حرفه‌ای حضوری بودند، خیلی از معلمان رسمی حاضر نشدند در مدارس حضور پیدا کنند اما این معلمان مجبور بودند بروند و کلاس‌ها را برگزار کنند. 

بیشتر بخوانید  محمدباقر نمازی از ایران خارج شد

حقوق‌هایی که سال به سال پرداخت می‌شود! 

حقوق پایین تنها مشکل این معلمان نیست؛ آن‌ها همین حقوق کم را هم با ماه‌ها تاخیر دریافت می‌کنند: «خیلی از موسسات سالی یکبار با معلمان تسویه حساب می‌کنند. آنطور که من خبر دارم آموزش و پرورش مدتهاست با موسسه‌ی ما تسویه حساب نکرده است. به همین دلیل موسسه پول ندارد تا حقوق ما را سر ماه پرداخت کند.»

نیروهای فراموش‌شده‌ای که نه قانونی برای جذب آن‌ها و یا تغییر وضعیتشان وجود دارد و نه بیمه‌ی مناسب و امنیت شغلی دارند؛ «هیچ قانون خاصی برای تغییر وضعیت ما وجود ندارد. اکثر این نیروها مشکل بیمه دارند. من بعد از ۵سال کار بیمه شدم. بیمه‌ها ناقص رد می‌شود مثلا بسیاری از معلمان تنها ده روز برایشان بیمه رد می‌شود.». 

میلِ ماندن در وضعیتِ ناعادلانه؛ 

برای چه معلمی می‌کنند؟ 

نیروهای خرید خدمات آموزشی با وجود تحصیلات بالا کمترین دریافتی را دارند؛ حقوق آن‌ها حتی از یک کارگر ساده نیز کمتر است؛ با وجود تمام این کاستی‌ها آن‌ها برای چه هنوز ترجیح می‌دهند معلمی کنند؟ این معلم می‌گوید: «کار پیدا نمی‌شود. من با رشته‌ی کارشناسی نرم‌افزار نمی‌توانم بروم منشی بشوم و آنقدر هم سرمایه ندارم تا خودم کاری راه بیندازم. برای همین به کار در همین شرایط رضایت می‌دهیم.»

آموزش و پرورش کمبود نیروی خود را با طرح‌هایی نظیر معلمان خرید خدمات جبران می‌کند. مسئولان تصور می‌کنند چنین طرح‌هایی نه تنها مشکل آموزش و پرورش را حل می‌کند بلکه جوانان تحصیلکرده در شهرهای مختلف نیز به کار گرفته می‎شوند و مشکل اشتغال تا حدودی رفع می‌شود. اما سوال این است که به چه قیمت؟ آیا می‌توان ادعا کرد که به کار گرفتنِ جوانان تحصیلکرده با حقوقی که زیر خط فقر مطلق است، مشکل اشتغال را حل می‌کند و راهگشایِ مشکل جوانان است؟ آیا واقعا از اجرای چنین طرح‌هایی سودی هم نصیبِ معلمان می‌شود؟ متاسفانه آنچه در عمل اتفاق می‌افتد چیزی جز سوءاستفاده از ضعفِ نیرویِ کار نیست. ماندنِ آن‌ها و رضایت به چنین مناسبات ناعادلانه‌ای بی‌شک دلیلش امید برای تغییر وضعیت است و بس. 

بیشتر بخوانید  کدام کشورها بیشترین تعداد زندانیان در سال را دارند؟ / فیلم -

صرفه‌جویی در هزینه‌های آموزش و پرورش به چه قیمت؟ 

به گفته‌ی این معلم پولی که آموزش و پرورش به موسسات خصوصی می‌دهد به قدری پایین است که بسیاری از آن‌ها کار را تعطیل و نیروهای خود را اخراج کرده‌اند. این موضوع هم به ضرر معلمان و هم به ضرر دانش آموزان است چرا که به خصوص در مورد رشته‌های فنی و هنرستان‌ها خیلی اوقات جایگزینی برای این معلمان پیدا نمی‌شود و دانش آموزان یا مجبورند رشته‌ی خود را تغییر دهند و در رشته‌ای که دوست ندارند تحصیل کنند یا باید مسیر زیادی را از روستا به شهر بروند و برخی هم به کل ترک تحصیل می‌کنند. 

صرفه‌جویی در هزینه‌های آموزش و پرورش و یا بهتر است بگوییم بهره‌کشی از نیروی کارِ جوانِ تحصیلکرده برای آموزش و پرورشِ فرزندانمان نه تنها روشی امیدوارکننده نیست بلکه اتفاقا بیش از همه به سیستم آموزشی آسیب وارد می‌کند. قطعا نمی‌توان به بالا رفتن و حتی ثباتِ کیفیت آموزش در چنین وضعیتی امیدوار بود. به جرات می‌توان گفت تا زمانی که فکری به حال وضعیتِ ناعادلانه این معلمان نشود امید به آینده‌ی آموزش باکیفیت هم واهی است.

دیدگاهتان را بنویسید