وقتی صحبت از باستانشناسی میشود در واقع حرکتی به سوی تمدنهای کهن تلقی میشود، چراکه علم باستانشناسی روزنهای است که انسان توانست از طریق آن نقابی به گذشته خویش بزند و بر آن بخش از تاریخ که در زیر خروارها خاک یا در عمق غارهای تاریک پنهان گشته بود نظر افکند.
آنچه باستان شناسان کشف میکنند از ابنیه، ابزار، ظروف و دیگر مصنوعات بشری، به حلقههای زنجیری میماند، که میتواند از یک سو، انسان امروزی را با گذشته دورش مرتبط سازد و از سوی دیگر پرده از وجود ارتباط میان اقوام مختلف بشری در گذشتههای دور بردارد، اقوامی که ممکن است در طول تاریخ چنان از یکدیگر جدا شده باشند که امروز تصور هر نوع قرابت و انس دیرینهای را در میان خود باور نداشته باشد.
ابتداییترین آثار هنری که انسان آن را خلق کرده و تاکنون یافت شده به حدود سی هزار سال قبل مربوط میشود. این آثار نقاشی بیشتر در کشورهای فرانسه و اسپانیا یافت شدهاند و شامل تصاویر حیواناتی چون گاو کوهاندار، گاو وحشی، گوزن و اسب است. محل این نقاشیها در عمق غارها، دور از نور طبیعی روز و در مکانی مجزا از مکان زیست انسانهای نخستین بوده است.
مسلم است که آثار هنری مردم غارنشین جنبهای تزئینی و مبنای زیبایی شناختی نداشته است، چراکه این آثار، همانطور که گفتیم در عمق غارها، دور از نور طبیعی و همچنین جدا از محل زندگی آنها ترسیم شدهاند. تأمل بیشتر در این موضوع، بر این واقعیت تأکید میکند که اولین نقاشیهای آفریده شده دست انسان نه تنها جنبهی نمایشی نداشته، بلکه به طریق اسرارآمیزی دور از دید عموم مردم قرار داشته است.