نکاتی ساده برای پرورش و حفظ آرامش درون
آیا می توانیم واقعا در دنیا آرامش داشته باشیم؟ هر چیزی که در جوامع ما مبهم و نا آشکار است نشان دهنده وضعیت درونی ما است. ما نمی توانیم با دنیا در صلح باشیم مگر اینکه با خودمان در صلح باشیم. چه به با صلح بودن در دنیا اهمیت بدهید چه ندهید؛ آرامش درون را باید به عنوان مفهومی مهم که منجر به زندگی سالم و شاد می شود در نظر گرفت. یکی از کلیدهای لذت بردن از زندگی و تجربه شادی تمام و کمال و ماندگار، توانایی ما برای حفظ آرامش درون حتی در مواجه با چالش یا موقعیت های آزاردهنده است.
آیا روزانه در مواجه با افراد یا موقعیت های مختلف قرار می گیرید؟ یا از رفتار و برخورد دیگران با خودتان آسیب می بینید؟ اگر این طور است، شما تنها نیستید. وقتی رفتار کسی ما را آسیب دیده, عصبانی یا ناراحت می کند موقعیت مشکلی است به خصوص وقتی این یک نفر، دوست، همکاری نزدیک یا یکی از والدین ما باشد. اما اغلب اوقات رفتار آسیب زننده افراد، بازتابی از کشمکش درونی خودشان است و در واقع به ارزش ها و شخصیت شما مربوط نیست.
به جای اینکه در مواجه با رفتار منفی کسی احساس کنید به شما آسیب رسیده یا بی ارزش هستید چه می شود اگر به ارزش و اعتماد به نفس خودتان بچسبید و از رفتار آنها برداشتی مربوط به شخصیت خودتان نداشته باشید؟ چه می شود اگر بتوانید آرام بمانید و برای واکنش نشان دادن یا به دردسر انداختن خودتان وسوسه نشوید؟ توانایی شما برای تمرین آرامش درون و تاثیر نگرفتن از هر چیز آسیب رسان یا منفی مستقیما به میزان علاقه شما به خودتان و پذیرش خودتان مربوط است.
تصور کنید اگر بتوانید احساس امنیت زیادی داشته باشید و خودتان را همانطور که هستید دوست داشته باشید واقعا و از ته دل، طوری که هیچ چیز نتواند مزاحم آرامش درونی شما شود طولی نمی کشد که می بینید اتفاقات یا موقعیت ها بازتابی از وقار و احترام شما به خودتان می شود. گاهی اوقات پیش آمده است کسی را ببینیم و شیفته او شویم. حتما به یاد دارید اوایل این احساس چقدر دلچسب است یا وقتی دوستی جدید پیدا می کنید که فکر می کنید چقدر خوب است.
حتی اگر دوستان یا خانواده سعی کنند به شما بگویند آرام تر پیش بروید و شما به حرف هیچ کس گوش نمی دهید چون آنقدر او را دوست دارید که هیچ چیز بدی را درباره او نمی پذیرید. حالا چه می شود اگر همین احساس را به خودتان داشته باشید؟ تصور کنید بدون هیچ شک و تردیدی شما شخصی ارزشمند، فوق العاده و محترمی هستید که کسی دیگر به داشتن شما در زندگیش افتخار کند.
همه ما باید به این باور برسیم که این میزان از پذیرش و دوست داشتن خود، حفظ و افزایش آن ماموریتی است که برای داشتن یک زندگی شاد داریم.
چون وقتی شما این میزان از دوست داشتن را افزایش دهید با خودتان تا حدی در صلح هستید که هیچ چیزی نمی تواند آرام بودن شما را بر هم بزند و این موضوع تاثیری مثبت روی هر کس و هر چیزی در اطرافتان دارد. وقتی خودتان را دوست داشته باشید مثل سنگی در میان طوفان هستید که چیزی جز آرامش و آسودگی نسبت به دیگران نشان نمی دهد، مثل ریز موج های درون یک برکه. با خودتان در صلح باشید و در مواجه با هر موقعیتی به حفظ خونسردی خودتان فکر کنید.
عالی به نظر می رسد، اینطور نیست؟ اما چطور به این حد از دوست داشتن و پذیرش خود برسید؟ همانطور که حدس می زنید آسان نیست و بسته به محیط رشد شما و عشق بی قید و شرطی که دریافت کرده و دستخوش حوادث شده زمانی طولانی می برد. ممکن است حتی بعد که به یک آرامش درونی نسبی رسیدید باز هم با این موقعیت ها کلنجار بروید بنابراین آرامش داشتن چیزی است که باید همیشه روی آن کار کنید.
بسیاری از افراد طوری رشد کرده اند که با انواع پیام های منفی مواجه بوده اند که محتوای همه آنها می گوید تو همین طور که هستی خوب نیستی. باید بیشتر کار کنی، با هوش تر باشی، بیشتر به دست آوری، بیشتر تمرین کنی، دیدگاهت را عوض کنی، دوستان بهتری پیدا کنی یا هر جمله دیگری مثل این جملات که به شما گفته شده.
در نتیجه یک سرزنشگر داخلی خوب دارید که قبل از اینکه هر کس دیگری بیخود و بی جهت شما را سرزنش کند از شما انتقاد می کند و شما را از پا در می آورد. اگر شما هم مثل بیشتر افراد باشید منتقد درونی فضای خیلی بیشتری از دوست داشتن در ذهنتان می گیرد.
در این صورت برای آرامش ذهن جایی برای صدایی که به شما می گوید همین طور که هستی فوق العاده و عالی هستی؛ که وقتی اشتباه می کنید شما را می بخشد و درک می کند و با حرف هایی مهربانانه در صورت نیاز شما را آرام می کند نمی ماند.
به این ترتیب شما باید روش هایی برای دوست داشتن خودتان، تکرار صدای مراقب درونتان و باز کردن فضای بیشتری برای آن در ذهن و قلبتان پیدا کنید. می توان این سطح از علاقه به خود را مثل “طلای مایع” توصیف کرد که عمیقا درون شما جای دارد. این حقیقت شما است؛ این خود شمایید وقتی به دنیا آمدید قبل از اینکه مدام با شایسته سازی های اجتماعی و عقاید منفی درباره خودتان و زندگیتان مواجه شوید.
یافتن طلای مایع درون خودتان کمی شبیه روند معدن کاری است؛ شما مجبورید لایه هایی از ماجراها، دردها و بی اعتمادی ها را که قبل از دسترسی به آنها در زندگی انباشته کرده اید کند و کاو کنید. این کند و کاوها شما را مجبور می کند کل زندگیتان را دوباره ارزیابی کنید. با کمک مشاوران و درمانگران مختلف می توانید بسیاری از لایه های رنج های عاطفی را که انباشته کرده اید واکاوی کنید.
به این ترتیب متوجه خواهید شد حتی با وجود اینکه فکر می کنید این رنج ها را پشت سر گذاشته اید در واقع با انباشته کردن آنها چه موانع بزرگی برای دوست داشتن خودتان درون خودتان به وجود آورده اید.
در حالی که با رفع آنها چند سال بعد متوجه می شوید زندگی را در چه مسیر هماهنگی با احساس آرامش کامل و رضایت ادامه می دهید. تقریبا به نظر می رسد زندگی مدتی ما را به حال و آرامش خودمان می گذارد و وقتی ما به سمت مسیر جدیدی از دوست داشتن و پذیرش خودمان راهی هستیم ناگهان غافلگیرمان می کند!
زندگی با پیش آوردن موقعیت های مشکل و جدید به ما نشان می دهد ما هنوز با همان زخم های قدیمی زندگی می کنیم و هنوز به آرامش و پذیرش درونی خودمان نرسیده ایم. مواجهه مداوم با موقعیت ها و ارتباطات چالش برانگیز و دردناک گاهی اوقات فرد را به این فکر می اندازد “مگر من چه مشکلی دارم؟” . اما با حفظ آرامش درون کم کم متوجه می شوید همان زندگی می خواهد سطح بالاتری از این رنج ها را درون خودتان پیدا کنید که شاید هنوز یاد نگرفته اید آن را پیدا کنید و خودتان را در درون دوست داشته باشید و بپذیرید.
موقعیتی دیگر که تحت تاثیر نظرات و رفتار افراد اطرافمان یادمان می رود خودمان را بی قید و شرط دوست داشته باشیم. البته که همیشه لازم است با دقت به نقش خودمان در موقعیت های مشکل نگاه کنیم و ببینیم کجای راه را اشتباه می رویم اما در بعضی موارد این اشتباه به ما مربوط نمی شود. گاهی اوقات خودتان بودن واکنش های کسی دیگر را بر می انگیزاند چون او هم دردها و رنجش های عاطفی دارد که در زندگی اش انباشته کرده است.
مایکل برون، نویسنده، تفاوت بین واکنش و پاسخ را اینطور بیان می کند: واکنش وقتی است که شما با عصبانیت یا عملی ناراحت کننده کار کسی را تلافی می کنید. پاسخ وقتی است که فقط به آنچه اتفاق افتاده است توجه می کنید، مشاهده می کنید و بعد معیارهایی مناسب را برای ارتباط با او در نظر می گیرید.
شاید لازم باشد روش های بهتری برای ارتباط با این فرد پیدا کنید یا در آینده حد و مرزهای محکم تری برای ارتباط با او تعیین کنید؛ یا شاید راه بهتری برای دوری از او و ایجاد فاصله لازم برای هنوز دوست داشتن او در نظر بگیرید و به این ترتیب بتوانید اوضاع را تحلیل کنید و بفهمید پاسخ مناسب برای رفتار او چیست.
آرام ماندن و تاثیر نگرفتن از عصبانیت یا مقاومت در برابر رفتارهای تهاجمی که متوجه شما است آسان نیست. اما با این وجود حفظ آرامش درون و خنثی بودن در برخورد با افراد منفی و ناراحتی ها، بزرگ ترین هدیه ای است که می توانید به خودتان و دیگران بدهید. به جای بزرگ کردن رنجش و ناراحتی درون ذهنتان می توانید مسیر افکار مربوط به موقعیت های مشکل احتمالی را به سمتی دیگر ببرید.
احتمالا افرادی را دیده اید که همیشه درون خودشان خیلی احساس راحتی می کنند، درست است؟ آنها نوعی آرامش و آسایش خاطر از خود نشان می دهند که مسری است و دوست داریم همیشه در اطرافمان باشند. آنها احساس خوبی به ما می دهند چون احساس خوبی نسبت به خود دارند.
در ادامه قوی ترین تکنیک ها را برای ضرورت و تقویت آرامش درون و علاقه به خودتان با شما به اشتراک می گذاریم چرا که دوست داشتن خودتان شما را انعطاف پذیر تر می کند و کمتر در معرض آسیب رفتار منفی افراد در زندگی قرار می دهد و در نهایت دنیا جای بهتری برای زندگی می شود.
تمرین ذهن آگاهی و حفظ آرامش درون
این تکنیک به شما کمک می کند به وضعیت ذهنی برسید که در آن توجه شما بر لحظه حال متمرکز است در حالی که همزمان احساسات، افکار و هیجانات را مشاهده می کنید و می پذیرید. ذهن آگاهی یا تمرکز بر لحظه حال نه تنها به شما امکان تجربه یک زندگی سرشار و پرمعنا می دهد بلکه به نوبه خود به حفظ سلامت شما کمک زیادی می کند.
تمرکز و پرورش آرامش درون
تحقیقات ثابت کرده است افزایش تمرکز عصبانیت و پرخاشگری را کاهش می دهد. در بلند مدت، توانایی شما را برای همدلی، همراهی و منطقی بودن بالا می برد. تمرکز، از رفتارهای خودخواهانه کم می کند و میل شدید به قدرت و ثروت را کاهش می دهد. همچنین احساس سالمی ایجاد می کند که افراد خودشان را کمتر تحت تاثیر پیش داوری ها قرار دهند و در آنها درگیر شوند.
قدردان بودن و پرورش افکار مثبت
مطالعات نشان داده است افرادی که فقط 2 دقیقه وقت می گذارند تا روزانه 3 چیز جدیدی را که بابت آن سپاسگزار هستند بنویسند افکار مثبت بیشتری را تجربه می کنند؛ مغز آنها الگویی را حفظ می کند که دنیا را ابتدا با افکار مثبت بررسی کند نه افکار منفی.
20 دقیقه وقت گذرانی در فضای باز و پرورش آرامش درون
هر روز 20 دقیقه را در طبیعت بگذرانید. بودن در یک محیط طبیعی نیمکره چپ مغز را آرام می کند که اغلب به دلیل قابلیتش برای تفسیر، بررسی، دسته بندی، دروغ و داستان بافی برای آینده و مرور گذشته بی قرار است. بودن در طبیعت، کارکرد نیمکره راست را که تجربه شادی، آسودگی و کامیابی است تحریک می کند. آرامش و هماهنگی طبیعت تاثیر بی نظیری بر آرامش روح و روان دارد.
برداشت های شخصی و به هم خوردن آرامش درون
خیلی از قضایا و تجربه ها فقط مبهم هستند. اغلب اوقات آنها اصلا به خود شما ربطی ندارند؛ پس از هرچیزی برداشت شخصی نکنید و هر حرف و رفتار منفی را به دل نگیرید تا آرامشتان حفظ شود.
ناظر خنثی افکار و حفظ آرامش درون
هر اتفاقی که برای شما یا در اطراف شما می افتد فقط آن را مشاهده کنید. منظور این نیست که مثل دیوار باشید و هیچ واکنش احساسی نسبت به موقعیت ها نشان ندهید که واضح است اشتباه است. نه. ناظر خنثی بودن بر افکار یعنی مواظب افکاری که به ذهنتان راه می دهید باشید و قبل از واکنش نشان دادن اوضاع را مشاهده کنید و فضا و تدبیری برای تصمیم گیری درباره برخوردی درست ایجاد کنید.
اختصاص زمانی برای با خودتان بودن
بدون هیچ هدف خاصی فقط از همراهی با خودتان و فراهم کردن امکانی برای شنیدن بهترین صدای درون لذت ببرید. یک ذهن مغشوش با افکاری در هم بر هم و بیش از حد تحریک شده نمی تواند این کار را انجام دهد پس مواظب تفکراتتان باشید.
اهمیت کمتر به مفهوم “من” تا حد ممکن و پرورش آرامش درون
پایان دادن به منیّت (که بسیاری از فرزانگان آن را به عنوان روشنگری شرح می دهند) داستان “من” را تمام می کند؛ درک و حس کردن یگانگی در چند گانگی یک شخصیت در این دنیای شلوغ احتمالا قوی ترین راه برای رهایی از گفتگوهای منفی در خودمان و نهایتا در دنیا است.
مهربان بودن و ارتباط آن با آرامش درون
حتی اگر دیگران مهربان نبودند شما باشید. بله، خیلی سخت است اما به یاد داشته باشید هر کسی آگاهانه یا نا آگاهانه به روش خودش، خودش را درک می کند و روحش را پرورش می دهد پس مهربان باشید و آرامش را به دیگر موجودات برسانید.
آرامش درون و بازتاب آن در رفتارها
از واکنش هایتان به دنیا تا غذایی که به بدنتان می رسانید سعی کنید همه بازتابی از بی آزاری و آرامش باشند. تمرکز خیلی خوب است اما برای تمرین همدردی و سرایت دادن آرامش باید بلند شوید و کاری انجام دهید.
بیشتر بخوانید:
روش های مناسب برای آرام کردن ذهن
۱۳ تکنیک شگفت انگیز برای آزاد کردن قدرت ذهن
چگونه ضمیر ناخودآگاه را فعال کنیم؟ معرفی ۵ تمرین معجزه آسا