عرفان حاج بابایی: یکی دونده ایران در المپیک بود و دیگری قایقران.یکی دوست و رفیق خبرنگار و عکاس زیاد داشت و دیگری را حتی خیلی ها نمی شناختند!یکی بلد بود یا بهتر بگوییم به او گفته بودند چطور مقابل دوربین ها ژست بگیرد،مشت گره کند و فاتحانه عکس بگیرد و دیگری آنقدر پارو زده بود که تاول دستانش هویدا بود.حتی هیچ ژستی هم نگرفت و اصلا بلد نبود این کارها را انجام بدهد.
المپیک هم تمام شد و نتایجی که نازنین ملایی گرفت زیر سایه رسانه ای فرزانه فصیحی گم شد.او حتی به رکورد خودش هم نرسید اما ملایی تاریخی ترین رکورد ایران را ثبت کرد.بازی،بازی عجیبی است و آنهایی ماندگار می شوند که نمایش را خوب بلد هستند،می توانند در جلدی که برای خودشان ساخته اند فرو بروند و می توانند به بهترین شکل ممکن تا ساعت ها بیننده را خیره کنند.سناریویی نوشته شده از قبل و پلان به پلان اجرا و تکرار.شاید کمی دیر است اما گذاشته بودیم تا المپیک به اتمام برسد که نگویند قصد شان حاشیه سازی برای کاروان است.باور کنید همین حالا از خیلی از مردم که بپرسید اصلا نازنین ملایی را نمی شناسند اما اگر بگویید فصیحی از مشت های گره شده حرف می زنند،از ناخن هایی که لاک به رنگ پرچم ایران داشت و از ژست های متفاوت مقابل دوربین عکاسان!
هدف از نوشتن این مطلب نه خراب کردن فرزانه فصیحی است و نه بالا بردن نازنین ملایی.هدف این است که همه این ها فرزندان ایران هستند اما یک سری ها نه رکورد برای شان مهم است،نه رشته ورزشی و نه شخصی که ورزش می کند.هر کجا که جذاب تر باشد آنجا هستند،آنجا خبر تهیه می کنند و آنجا عکاسی.حالا این وسط اگر بهترین نتیجه تاریخ المپیک برای قایقرانی ایران هم رقم بخورد اهمیتی ندارد و همه از این می گویند که یکی مثل فصیحی توانست فقط یک مرحله از گروه خودش صعود کند اما شوهرش در فرودگاه به استقبالش آمد و یک نفر هم خیلی خود جوش درحال فیلمبرداری از این صحنه بود!(کاری معمولی که خیلی ها انجامش می دهند)همه از این می گویند که فصیحی غیرت داشت چون دور دستش دستبندی به رنگ پرچم سه رنگ ایران بسته بود!
251 251