روز نو :محمد نهاوندیان، معاون اقتصادی حسن روحانی در دولت دوازدهم، به تازگی گزارشی از عملکرد اقتصادی دولت «تدبیر و امید» منتشر کرده که در نوع خود حاوی اطلاعات تازهای است. بر این اساس، تقریباً برای اولین بار به طور دقیق مشخص شده که صادرات نفت ایران در سال ۱۳۹۹، کمی بیش از ۱۸ میلیارد دلار بوده است، درآمدی بسیار ناچیز در مقایسه با میانگین دهههای اخیر. از آن سو، مقایسه درآمدهای ارزی دولتهای اخیر در ایران و میزان رشد «تولید ناخالص داخلی» در دوره مدیریت آنها، نشان میدهد که حسن روحانی در توسعه ایران «مردود» شده است.
کار دولت دوازدهم به پایان رسیده و حالا دولت سیزدهم، سکان اداره کشور را در حالی به دست میگیرد که وضعیت اقتصادی ایران در وخیمترین حالت خود در دهههای اخیر (حتی با در نظر گرفتن دوران جنگ با عراق) قرار گرفته است.
، با این همه، محمد نهاوندیان، معاون اقتصادی حسن روحانی در دولت دوازدهم، به تازگی با انتشار گزارشی از شاخصهای کلان اقتصادی دولت روحانی، عملاً جمع بندی عملکرد اقتصادی دو دولت موسوم به «تدبیر و امید» را منتشر کرده است. این در حالی است که بر اساس دادههای این گزارش، بخش دیگری از تصویر نگران کننده اقتصاد ایران که دست کم به طور رسمی رسانهای نشده بود، در دسترس قرار گرفته است.
نصف شدن درآمدهای ارزی در سال ۱۳۹۹
اما این گزارش چه نکاتی دارد؟ مهمترین نکته این گزارش شاید مربوط به نصف شدن درآمدهای ارزی کشور در سال ۱۳۹۹ باشد که تا پیش از این، تنها به صورت جسته و گریخته و غیررسمی اعلام شده بود. در واقع، از سال ۱۳۹۷ به این سو، دولت و سایر نهادها (همچون بانک مرکزی) گزارشی رسمی و دقیق از درآمدهای ارزی کشور را منتشر نکرده و این موضوع را محرمانه تلقی کرده اند.
گزارش معاون اقتصادی حسن روحانی نشان میدهد که در سال ۱۳۹۹، کل درآمدهای ارزی کشور (صادرات نفت، محصولات نفتی، گاز، برق، کالاهای غیرنفتی و خدمات) ۴۸ میلیارد و ۶۱۴ میلیون دلار بوده که نسبت به سال ۱۳۹۸، معادل ۳۰ درصد کاهش داشته، اما نسبت به سال ۱۳۹۷ کمتر از نصف شده است.
علاوه بر این، با در نظر گرفتن صادرات نفت، ایران در سال ۱۳۹۹ موفق شده ۱۸.۳ میلیارد دلار نفت صادر کند و این در حالی است که این میزان صادرات، نسبت به سال ۱۳۹۸ با افت ۳۷ درصدی مواجه بوده است. نکته اینجا است که پیش از این، صادرات نفت ایران در سال ۱۳۹۹ به طور دقیق اعلام نشده بود و ارقامی از ۱.۲ تا ۵ میلیارد دلار توسط این یا آن چهره اقتصادی در مجموعه حاکمیت رسانهای شده بود. (ایران درآمد نفتی سالانه ۱۲۰ میلیارد دلاری را هم در زمان احمدی نژاد تجربه کرده است.)
همزمان، صادرات کالاهای غیرنفتی هم در سال ۱۳۹۹ نسبت به سال ۱۳۹۸ حدود ۱۱ درصد افت داشته است. افت مجموع صادرات ایران (اعم از نفتی و غیرنفتی)، اما به نوبه خود موجب شده که واردات کشور از ۶۷ میلیارد دلار در سال ۱۳۹۱ به ۵۲.۲ میلیارد دلار در سال ۱۳۹۸ افت کند و در سال ۱۳۹۹ نیز این رقم به ۴۶.۶ میلیارد دلار کاهش یابد.
در اینجا هم نکته قابل تامل این است که با افت واردات، عملاً تولید در کشور هم تحت تاثیر قرار میگیرد، چرا که بخش عمدهای از تولید در ایران وابسته به واردات مواد اولیه از خارج از کشور است و در نبود این مواد اولیه، تولید داخل هم کاهش پیدا میکند.
گسترش سریع فقر و بیکاری در میان ایرانیان
اما دیگر دادههای این گزارش نشان میدهند که در سال ۱۳۹۹، بیش از یک میلیون شغل در ایران از بین رفته و متوسط درآمد سرانه کشور از ۶.۱ میلیون تومان در سال ۱۳۹۲ (به قیمت ثابت سال ۱۳۹۰) به حدود ۴.۹ میلیون تومان در سال گذشته خورشیدی سقوط کرده است. به عبارت ساده، (به طور متوسط) تک تک ایرانیها اکنون فقیرتر از سال ۱۳۹۲ هستند.
این، اما در حالی است که مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی، در ماههای پایانی سال ۱۳۹۹ در گزارشی به تاثیر همهگیری کرونا بر وضعیت کلان اقتصاد ایران پرداخته و برآورد کرده بود که ایران تا پایان سال ۱۳۹۹ با تبعات اقتصادی این ویروس دستوپنجه نرم خواهد کرد و مهمتر اینکه کرونا، بین ۲ میلیون و ۸۰۰ هزار تا ۶ میلیون و ۴۰۰ هزار نفر از ایرانیها را از کار بیکار خواهد کرد.
حالا نیمی از سال ۱۴۰۰ هم گذشته و وضعیت همهگیری کرونا در ایران اگر بدتر نشده باشد، بهتر نشده است. با این همه، ظاهراً قسمت دوم پیشبینی مرکز پژوهشهای مجلس درست از آب درآمده و بخش بزرگی از مشاغل در بازار کار ایران از دست رفتهاند.
این در حالی است که میان این دو گزارش (گزارش مرکز پژوهشهای مجلس و گزارش معاون اقتصادی حسن روحانی)، دست کم در آمار بیکارشدگان در سال ۱۳۹۹، اختلاف آماری وجود دارد. اگر سناریوی بدبینانه را در نظر بگیریم، با توجه به اینکه تعداد شاغلان در بازار کار ایران در مرز ۲۵ میلیون نفر قرار دارد، اکنون یک نفر از هر چهار نفر شغل خود را از دست دادهاند و این، بدترین بحران از این دست در دهههای اخیر در اقتصاد ایران است.
دولتهای مختلف با اقتصاد ایران چه کردند؟
در این میان، اما مقایسه دولتهای مختلف در ایران، تنها بر اساس میزان درآمدهای صادراتی آنها، نمیتواند به طور دقیق به عنوان معیاری برای مقایسه عملکرد دولتها در نظر گرفته شود. علت هم روشن است: دولتهای پیشین، در مواردی موفق شده اند با درآمد صادراتی کمتر، دستاوردهای اقتصادی بزرگ تری داشته باشند.
به عنوان نمونه، آمارهای بانک مرکزی نشان میدهند که در هشت سال ریاستجمهوری هاشمی رفسنجانی، ایران تقریباً ۱۲۶ میلیارد دلار صادرات نفتی داشته که این رقم در دوران محمد خاتمی به نزدیک به ۱۸۰ میلیارد دلار (حدوداً سالی ۲۲ میلیارد دلار) رسیده است.
در دوره ریاستجمهوری محمود احمدینژاد با صعود سریع قیمت نفت و رونق گرفتن صادرات محصولات پتروشیمی، ایران مجموعاً نزدیک به هشتصد میلیارد دلار از صادرات نفتی و غیرنفتیاش درآمد کسب کرد.
دولت حسن روحانی هم تا پایان ۱۳۹۹ شاهد بیش از ۶۲۵ میلیارد دلار درآمد صادراتی بود، هر چند که تحریمهای بانکی مخصوصاً در سالهای آخر ریاستجمهوری او دسترسی به بعضی از این درآمدها را گرفت.
این، اما در حالی است که بر اساس آمارها، تولید ناخالص داخلی ایران در هشت سال ریاستجمهوری اکبر هاشمی رفسنجانی تقریباً یک و نیم برابر شد، در دوران سکان داری خاتمی در دولت ۵۰ درصد افزایش پیدا کرد و در هشت سال ریاست جمهوری احمدی نژاد هم تنها ۱۳ درصد رشد کرد.
این در حالی است که از آغاز دهه ۱۳۹۰ به این سو، رشد اقتصادی ایران نزدیک به صفر بوده است (رشد در برخی سالها و افت در برخی سالها و در مجموع نزدیک به صفر). به این ترتیب، عملکرد روحانی بر قوه مجریه، بدترین در میان همتایانش بوده است.