آنچه در آثار هادی می بینیم ربطی به هنر و سینما ندارد. چگونه می تواند فصل دوم یک سریال را کارگردانی کند و در پایان آن با نظرات منفی مخاطبانش روبرو شود ، بیانیه ای چند خطی بنویسد و بگوید این پایان اجباری است و دیگر مسئولیت ادامه کار با من به عهده گیسو نیست ، این به دلیل عدم تسلط بر کیفیت مجموعه شانه بالا می اندازد.
حالا که نتیجه این کار به پایان رسیده و چند بازیگر از این مجموعه با هادی همکاری نمی کنند ، نوشتن یک یادداشت چند خطی نشان می دهد که ما با کارگردانی طرف هستیم که نتوانسته یک سریال مناسب مخاطب بسازد. مخاطبی که باید 25 قسمت بپردازد و ببیند و سرانجام با یادداشت کارگردان روبرو شود و با پایان این نیمه که همه چیز روی آنتن است و کارگردان قصد ساخت دنباله ای ندارد.
برگردیم به سریال ؛ به مجموعه ای که محتواها و ضعف های ارائه شده آنقدر زیاد است که نمی توان همه را در این یادداشت گنجاند. آنچه در مجموعه گیسو به چشم می خورد ، فقدان یک داستان منسجم و روشن است و این به دلیل ناآگاهی کارگردان در خلق داستان ، روایت و اجرا است. هادی سعی کرد با چند بازیگر شبه ستاره یک سریال محبوب بسازد ، اما موفق نشد زیرا آثار محبوب نیز باید قوانین داشته باشند.
گیسو به هیچ وجه نمی تواند یک سریال محبوب باشد ، زیرا کارگردان آن به هیچ وجه به اجرا و نحوه روایت آن علاقه ای نداشت ، بنابراین ما با مجموعه ای از شخصیت های ناشناس روبرو هستیم که نه شغلی دارند و نه زندگی عادی. کارگردان سعی می کند افراد تک بعدی ایجاد کند. های یونس / پیمان / رضا / سهیل / هوشنگ و دیگر شخصیت های داستان هیچ مثال خارجی ندارند ، حتی به پیمان که از نظر رفتاری شبیه جوانان امروزی است نمی توان به دلیل ویژگی های شخصیتی اش اعتماد کرد.
اوج جهالت در داستان توسط کارگردان در دو قسمت آخر به وضوح ذکر شده است. اینکه بازیگر نقش گیسو مهاجرت کرد و حالا از جراحی پلاستیک مهناز افشار استفاده می کند ، هانیه توسلی است. وقتی جراحی پلاستیک صدا را تغییر می دهد ، که ممکن است نتیجه ذهن خارق العاده هادی باشد ، های یونس در شهر گردش می کند و توسط پلیس دستگیر نمی شود. بسیار شگفت آور است که او آدرس والدین افرا و درسا را می داند.
این همه جهل در سریال سازی چگونه در یک کارگردان جمع می شود؟ چرا فکر می کند مخاطبانش نمی فهمند؟ در قسمت اجرایی ، ما نیز با دیدگاههای بسیار نادرست و بی دقتی مواجه می شویم. میزانسن ها که عموماً دارای ضعف های بی شماری هستند ، بازی های سرد و بی روح و البته فوق العاده مصنوعی که ناشی از ضعف کارگردان و کمبود شخصیت در فیلمنامه است! چرا باید چنین بودجه ای برای چنین اثری هزینه شود که در نهایت کارگردان نتواند از سریال خود دفاع کند ، مجموعه شکست خورده قلب ها و پایان موهای نیمه تمام دلیل خوبی است که تماشاگران فیلم ها و سریال های دیگر را دنبال نکنند. توسط این کارگردان
۵۸۵۸