ما با تفنگ بادی به جنگ J3 رفتیم



اظهارات برخی از ورزشکاران ایرانی در مورد گستردگی تجهیزات و مقایسه آنها با تجهیزات ورزشکاران خارجی ، سهواً جمله معروف غلام پیروانی را به یاد همگان می اندازد که می گفت: ما با تفنگ بادی به جنگ J3 رفتیم. این یادآوری تلخی است برای برخی از ورزشکارانی که امروز وارد صحنه مهم بازی های المپیک شدند.

خلاصه ای از سخنان متین بالسینی ، شناگر جوان و با استعداد کشورمان را بخوانید:

* روز مسابقه دچار درد شدید پا شدم و پایم بسیار اسپاسم بود. ماساژور نداشتیم و من به کاروان رفتم و او 10 دقیقه ماساژ داد.

* شب قبل از مسابقه با رئیس فدراسیون مخفیانه از وان بستنی تیم برزیل استفاده کردیم. آیا اینجا یخ است و آیا ما فقط به تشک بادی احتیاج داریم و آیا آوردن تشک بادی برای یک کشور واقعاً دشوار است؟

* من تازه گرم شدم و از آنجا که زبانم خوب است ، من دوستان خارجی زیادی دارم و مربیان آنها وقت خود را صرف گرم شدن کردند.

و اکنون یک گزیده کوتاه از سخنان نازنین مولا ، قایقرانی که در المپیک شاهکار ساخته و به نیمه نهایی رسیده است را بخوانید:

* به محض پایان مسابقات ، ورزشکاران سایر کشورها جلیقه های یخی می پوشند.

* به دلیل گرمای شدید ، مربیان آنها به سرعت جلیقه های یخی آورده و آنها را به تن کردند.

* متأسفانه من جلیقه یخی ندارم و مربی ام باید حوله ای را در آب خیسانده و به من بدهد.

* خیلی ها از من س whereال کردند که من کجا تمرین کردم و وقتی گفتم که در 1000 متر پیست تمرین کردم ، آنها باور نمی کردند.

بیشتر بخوانید  ایرادات اساسی وزارت آب و محیط زیست/تشدید شکاف توازن اختیارات و وظایف

این اولین بار نیست که ورزشکاران ایرانی چنین حرف هایی می زنند. حداقل در هر دو رشته شنا و قایقرانی ، این نوع اظهارات بی سابقه است. به عنوان مثال ، مهدی انصاری و بنیامین کارا حسنلو ، دو عضو تیم ملی شنا ، اخیراً در یک مصاحبه به موضوع عجیبی اعتراف کردند. آنها گفتند که شماره قرارداد آنها (در سال 1998) در لیگ به اندازه یک لباس شنا بود ، یعنی حدود 7 میلیون تن! انصاری و کره حسنلو در مورد این موضوع صحبت کردند که آنها استخر آموزش خاصی ندارند و امکانات ویژه ای برای پیشرفت ندارند و گاهی اوقات مجبور به رفتن به استخر عمومی و آموزش هستند.

با قایقرانی اوضاع بهتر نیست. علی اوجاگی یکی از بازیکنان سابق تیم ملی ایران به دلیل اجاره خانه و هزینه های زندگی حتی مجبور به خداحافظی از تیم ملی شد. او یک بار در مصاحبه ای گفت که برای تأمین معاش خود تا دیر وقت بعد از ظهر با ماشین کار می کرد. اوجاگی این شرایط را تا پایان سال 1998 تحمل کرد اما به دلیل فشارهای زندگی و البته آسیب دیدگی ناشی از آن فشار ، سرانجام مجبور شد کار خود را در تیم ملی کنار بگذارد و بازنشسته شود. البته این تنها مواردی است که در رسانه ها گزارش می شود. کم و بیش در مورد مشکلات ورزشکاران ملی در رشته های مختلف می شنویم که در نوع خود عجیب است.

به عنوان مثال ، تجهیزات ورزشی برخی از قایقرانان یا کمانداران در آستانه بازی های المپیک پاک نشده است. چرا این وسایل ورزشی باید یک کالای لوکس قلمداد شود و توسط آداب و رسوم خورده شود؟ ما به گروهی تبدیل شده ایم که چیزی کاشته ایم و منتظر محصولات هستیم. آنچه مسلم است این است که ورزشکاران ایرانی با دستان خالی و تفنگ بادی با رقبای J3 می جنگند. یوسف کرمی ، ملی پوش سابق تکواندو توضیح داد که وقتی ورزشکاران با این امکانات و تجهیزات را در المپیک دیدند ، ناخواسته روحیه خود را از دست دادند. آیا می توان با این نوع مدیریت در سالهایی که این ورزش به طرز عجیبی در مناطق مختلف جهان رشد می کند ، به چیزی دست یافت؟ آیا ورزش ایران در هر دوره می تواند پر از ستاره هایی باشد که حتی بدون تجهیزات مدال می گیرند؟ بدون شک روزی چشمه این ستاره ها خشک می شود ، همانطور که در تکواندو اتفاق افتاد.

بیشتر بخوانید  فعالان با روشهای جدید و عجیب به دور صندلی وزارت میراث فرهنگی می دوند! خبرگزاری مهر اخبار ایران و جهان

252 252

دیدگاهتان را بنویسید