ما دیگر حتی حتی فرقه گرا نیستیم


به انگیزه هشتمین سالگرد درگذشت محمود استاد محمد

ما دیگر مرده پرست نیستیم

MeetNews امروز سوم مرداد هشتمین سالگرد درگذشت محمود استاد محمد است. هنرمندی که به نظر می رسد از دل تاریخ بیرون آمده و عشقی افسانه ای دارد. در حالی که او هر از گاهی درباره تئاتر صحبت می کرد ، می توانید احساس کنید که او از اعماق وجودش صحبت می کند.

حتی وقتی در رختخواب به ملاقاتش رفتیم ، او در مورد تئاتر صحبت می کرد و از اینکه نمی توان آینده این تئاتر را پیش بینی کرد ناامید شد. وی گفت که این از بدشانسی ما بود که در تئاتر ما کلمه “تولید” جایگزین “آفرینش” شد.

پایان درد محمود استاد محمد

و مطمئناً چنین معشوقی آنطور که باید قدردانی نمی شود ، و چه در طول زندگی و چه بعد از آن بسیار بی توجهی رخ داده است.

تا سالها پیش ، ما می گفتیم که یکی از اعتراض های فرهنگی ما نسبت به کیش مردگان این است که وقتی عزیزی را از دست می دهیم ، جریانی از توجه به او معطوف می شود ، اما اکنون دیگر ما فرقه مردگان نیستیم و این هشتمین سالگرد درگذشت محمود استاد محمد است. ، دخترش مانا می گوید که در طول این سال ها هیچ مقام رسمی پیشنهادی برای ایجاد موزه محمود استاد محمد برای نامگذاری یک خیابان یا کوچه به نام وی یا حتی ابراز تمایل برای حفظ خود ارائه نداده است. وسایل شخصی در یک موزه.

مانا استاد محمد درباره تصمیم برای ایجاد موزه ای به نام این هنرمند به ایسنا گفت: “تاکنون پیشنهادی برای نگهداری خانه پدری یا تبدیل آن به فضای فرهنگی از هیچ نهادی دریافت نکرده ام.” هیچ صحبتی از به نمایش گذاشتن وسایل شخصی آنها ، به عنوان مثال در یک مکان عمومی وجود نداشت.

بیشتر بخوانید  ترور ناموفق رئیس جمهور ماداگاسکار. دو شهروند فرانسوی دستگیر شدند

وی یادآوری می کند: “آنچه در سالهای اخیر در بنیاد محمد استاد محمد اتفاق افتاد مربوط به تواناییهای شخصی ما بود که ما شخصاً از برخی مقامات خواستیم ما را همراهی کنند و آنها نیز به دلیل رابطه عاطفی با پدرم در کار بنیاد به ما کمک کردند. . “اما این همه فردی و دوستانه و غیر سازمان یافته بود. این کمک عاطفی بود.

مانا استاد محمد در مورد سایر موضوعات نیز می گوید: امروزه مدیران فرهنگی آنقدر مشغول هستند كه در بهترین حالت می توانند امور روزمره تئاتر را مدیریت كنند ، به مواردی مانند نگهداری خانه هنرمندان یا ایجاد موزه برای آنها اشاره نكنید.

با این حال ، خانه محمود استاد محمد یک خانه معمولی بود ، در خیابان پلیس ، رونق این خانه کوچک تمیز کردن صاحبخانه بود. استاد محمد ، هر چقدر شیفته تئاتر بود ، عاشق گل و گیاه بود و خانه اش با همه کوچکی هایش ، یک باغ بزرگ ، باغی پر از طراوت و شور داشت و صاحب آن ، وقتی فرصتی پیدا می کرد ، ساعت های مخفیانه با این باغ. و مورد نیاز بود.

این خانه محل نگارش بسیاری از نمایشنامه ها ، محل ساخت بسیاری از ترانه ها بوده که معمولاً در هیچ کجا منتشر نمی شود. در این خانه چقدر ایده برای اجرای نمایش رد و بدل می شود و خدا می داند هر کدام از اجراهایش توسط بسیاری از تئاترها شنیده شده است. اگر این خانه تئاتر در کشوری داشت ، سعی در حفظ آن داشت ، موزه ای در آن ایجاد می شد تا نسل های آینده و دوستداران تئاتر بدانند که خانه یکی از مهمترین نمایشنامه نویسان اجتماعی چگونه است. اما این حسرت را به بسیاری از حسرت های دیگر نیز اضافه می کنیم.

بیشتر بخوانید  تصاویری عجیب از لحظه شکل گیری ابر عجیب لوانته در جبل الطارق + فیلم

محمود استاد محمد ، نویسندگی نمایشنامه هایی مانند “کیزلین کاظم” ، “شب بیست و یکم” ، “کساس القصر” ، “آنها مسئول اعدام آنها هستند” ، “خونین و حوضیان” ، “سیری محتوم” ، “چهل قدم تا مرگ »،« عکس خاطره »،« اسفنج رنج و شکنجه »،« کاناپه تئاتر »،« تهران »و … می توانند در تئاتر ایران جاودانه بمانند ، حتی اگر کوچه ای به نام آن نباشد.

او همیشه در حافظه هنر دوستان زنده است و در نمایش معروف “شهر داستان” بیژن مفید در نقش “خر” بازی می کند.

سپیده دم 3 آگوست 2013 ، تئاتر ایران یکی از دوستداران واقعی خود را در بیمارستان جم از دست داد. عاشقی که در منطقه اعدام متولد شده و زندگی نه چندان طولانی شصت و سه ساله او فراز و نشیب های زیادی داشته است ، اما یک چیز در آن ثابت است. عشق به تئاتر و گلها.

دیدگاهتان را بنویسید