داستان دکتر یزدی درباره روزهای نفس گیر کرونا



طی 18 ماهی که با این بیماری غیر ارادی دست و پنجه نرم می کنیم ، روزهای تلخ و طاقت فرسایی را با دیگر همکارانم تجربه کرده ایم ، روزها و هفته ها و ماه هایی که بسیاری از شهروندان در مقابل چشمان ما جان خود را از دست داده اند و تصمیم ما کوتاه بوده است.

صحنه های غم انگیز برخورد با این ویروس کشنده یکی دو مورد نیست. روزی نیست که با صحنه های تلخ مرگ و خداحافظی دلخراش خانواده ها با عزیزانمان روبرو شویم ، چه تلخ و دردناک.

برخی از این صحنه ها برای همیشه در ذهن و روح خسته کادر پزشکی باقی خواهد ماند و هرگز فراموش نخواهد شد.

بعضی اوقات ناخواسته به این بیماری آلوده می شویم ، اما گاهی اوقات طومارهایمان را با دستان خود می پیچیم! اکنون زمان سفر و مسافرتهای خانوادگی و شرکت در رویدادهای مختلف اجتماعی نیست. در حال حاضر ، شما باید در خانه بمانید و منتظر بمانید.

بسیاری از کسانی که با تصور غلطی که کرونا را مصرف نمی کنند ، به یک سفر به حومه شهر یا شهر خود در حومه شهر رفته اند و اکنون با درگیری شدید ریه و علائم خطرناک بیماری عروق کرونر قلب بازگشته اند.

صحنه اول: یک زن زیبا با چشمهای سیاه پنج روز پس از زایمان به بخش مراقبت های ویژه منتقل شد ، اکسیژن خون او کم است و درگیری زیادی در ریه دارد.

او می پرسد چند روز باید اینجا باشم؟ من باید به نوزادم شیر دهم. حدود دو هفته از بستری شدن وی گذشته بود. از او پرسیدم نگران هستید؟ او گفت من می خواستم به خانه بروم ، پس کی خوب می شوم؟ .

بیشتر بخوانید  دو پنالتی استقلال را فینالیست کرد

گفتم یک هفته دیگر صبور باشید ، انشاالله خوب می شوید ؛ عزیزم ، یک مادر سالم می خواهد …

با این حال ، همسرش با چشمانی اشکبار نگران وضعیت او است و بی قرار است.

امروز صبح بهتر پرسیدم؟ دکترم گفت: “من دیگر احساس خوبی ندارم …”

نفس های او را سه روز شمردند. تمام مراحل پزشکی انجام شده است ، اما این تاج من را ناامید کرد.

بعد از کمی بهبودی ناامیدی را در چهره او دیدم ، از او نگاه کردم ، فهمیدم که بی فایده است. اشک از چشمانم جمع شد. ساعتی پیش ، او از طریق تلفن به وی اطلاع داده شد که “داخل لوله” شده و تحت “تهویه” است. خدا بچه اش را بیامرزد.

صحنه 2: در حالی که شوهرش او را در آغوش گرفته بود ، خانم جوانی با روحیه بسیار بدی وارد اتاق من شد.

او گفت كه او و 15 نفر از دوستانش به حومه شهر رفتند ، پاهايشان را در آب چشمه گذاشتند و نوشيدند و از درد شديد استخوان و تب شكايت كردند. گفتم شما باید تست تاج بگیرید ، اینها نشانه های تاج است.

گفت ماسک زده ایم! گفتم خوب ناهار و شام چکار کردی مگه نمی توانی ماسک بخوری؟

آنها باور نمی کردند که به این راحتی در تاج گرفتار می شوند! اضطراب صورت همسرش نمایان بود و من فقط خدا را ساکت کردم.

صحنه 3: یک خانم جوان به من زنگ زد ، “دکتر ، مادرم را دیده ای؟ خیلی بد است! صبح تا کنون ، در اورژانس ، اکسیژن او کم است ، او یک بخش مراقبت ویژه می خواهد ، اما هیچ کس نمی رود!

بیشتر بخوانید  افرادی که بیمه درمانی ندارند برای بیمه رایگان اقدام می کنند / اضافه شدن 67 تخت برای مراقبت های ویژه

من از سر بیمار عبور کردم ، خانمی در حدود 70 سال سن ، لاغر و بی حس با انگشتان و لبهای سیاه ، پرونده را بررسی کردم ، همه داروها تجویز شد و بخش مراقبت های ویژه بستری شد.

من به او گفتم كه مجبور است تخت عروق كرونر را خالي كند تا به بيمار منتقل شود ، نگران نباش ، تمام درمان ها در حال انجام است و من آزمايش هاي بيشتري را درخواست كردم.

پس از 10 روز کار سخت توسط کادر پزشکی و مراقبان بخش مراقبت های ویژه ، که هر بار بیمار برای نفس کشیدن تلاش می کند و مانند یک پروانه دور بیمار حلقه می کند تا بیمار لخته نشود و دوباره استراحت نکند ، بیمار بی قرار می شود ، امروز بیمار در حال بهبود است و به آرامی او صحبت می کند.

او می گوید که دخترم به من گفت که به مشهد نرو ، اما من به حرف او گوش نکردم و با آبجوهایم به یک تور هوایی رفتم و اکنون آنطور که در بیمارستان بستری هستم. به او گفتم آرام شود ، نفس عمیق بکشد و روی شکم بخوابد تا اکسیژن دریافت کند.

همشهریان عزیز ، اقوام و هموطنان عزیز ، ولیعهد هنوز در کمین است ، در هنگام حمله فقیر و فقیر را نمی شناسد ، کوچک و بزرگ را منعکس نمی کند و مهم نیست که مسئولیت دارد یا غیر مسئولانه ، اگر ببیند سهل انگاری در ما ، او برنده است.

تماشا کنید ، سفر نکنید ، مناطق روستا و ییلاق را فراموش کنید ، در خانه بمانید و با زندگی خود و عزیزانتان بازی نکنید.

بیشتر بخوانید  حداقل مقرری بیمه بیکاری در سال ۱۴۰۳ اعلام شد

دیگر روحانی برای کادر پزشکی باقی نمانده است ، آنها یک خانواده دارند ، آنها همچنین حق زندگی و آرامش دارند ، بیایید دستانمان را بگیریم تا از این بحران نفس گیر عبور کنیم.

دیدگاهتان را بنویسید