ف حرف بیستوسوم در الفبای فارسی و حرف بیستم در الفبای عربی و هفدهمین حرف از حروف الفبای عبری (په פ) است. برای یادگیری کامل این حرف به کودک خود ابتدا کلمات سخت و آسان با حرف (فـ ف) را به او از طریق نوشتار، تصاویر، ویدیو و شعر آموزشی یاد داده و سپس جملات سخت و آسان زیر را برای گفتن دیکته با حرف ف به کودک خود کار کنید.
توجه داشته باشید که نوشتن برای کودکان اول دبستانی یک فعالیت بسیار پیچیده و سخت است، بنابراین مهم است که دیکته گفتن را تا حد امکان بدون استرس انجام دهید و سعی کنید با آرامش و لحن شمرده جملات را برای کودک بخوانید. از کودک خود بخواهید به جمله گوش دهد و قبل از نوشتن آن جمله را تکرار کند. برخی از کودکان ممکن است نیاز داشته باشند که جمله را بیش از یک بار بشنوند یا جمله را به بخشهای کوچکتر تقسیم کنند
دیکته با حرف (ف، فـ)
- به نام خداوند جهان آفرین.
- فرناز فرزانهپور دوست صمیمی من است.
- من و فرناز دوستان نزدیکی هستیم.
- ما فرزندان ایران هستیم.
- زبان مردم ایران فارسی است.
- ما زبان فارسی را در مدرسه یاد گرفتیم.
- فرزانه فرزند داریوش است.
- فرزانه در پارک فرفره بازی میکرد.
- فرزانه با کفش سفید در پارک میدوید.
- اسم برادر فرزانه، فرزان است.
- برف آمد و فرزان و فرزانه آدم برفی درست کردند.
- فردای آن روز آدم برفی زود آب شد.
- آدم برفی در زیر نور آفتاب آب میشود.
- فرزانه و فرزان از آب شدن آدم برفی ناراحت شدند.
- فرزانه کتاب فارسی را دوست دارد.
- اسفند رفت و فروردین آمد.
- فروردین ماه اول فصل بهار است.
- پرستوها از سفر خود برمیگردند.
- دشت پر از شاپرک و شکوفه است.
- آمدن فروردین و فصل بهار مبارک باد.
- فرزانه و فرشته با ماشین فیات به مدرسه آمدند.
- فرشته در کیفش کتاب و دفتر و مداد دارد.
- فرشته کتاب فارسی را از کیف خود بیرون آورد.
- امروز آسمان آفتابی نیست.
- هوای شهر اصفهان آفتابی و گرم است.
- دیروز در استان فارس برف بارید.
- برف مثل یک فرش سفید زمین را پوشاند.
- دانشآموزان با شادی برف بازی کردند.
- فریبا کفش زمستانی خود را پوشید.
- مادر سفرهی شام را چید.
- من در نظافت خانه به مادرم کمک میکنم.
- پدر فرهاد از مسافرت برگشت.
- پدرم برای من کیف و کفش نو خرید.
- من مسواک زدن را فراموش نمیکنم.
- آن مرد با تفنگ به شکار رفت.
- آفرین بر ما!
- خداوند مهربان آفریدگار ما است.
- فرشید روی فرش نشست و به فکر فرو رفت.
- فریدون برای مسافرت به شهر فریدون کنار رفت.
- اگر غذا را در یخچال نگذاریم فاسد میشود.
- آفرین بر خدای آفریننده گیاهان و درختان.
- فکر نان باش که خربزه آب است.
- افسانه با برف آدم برفی درست کرد.
- فانوس از روی میز افتاد و فرش آتش گرفت.
- فرشید و فرامرز فردا در مسابقه فوتبال بازی میکنند.
- فرزان در دفتر نقاشی یک فانوس دریایی کشید.
- مادر فرزانه فرش میبافد.
- پدر فرزانه فرش را در بازار فرش فروخت.
- باید رفتار و گفتار ما با دیگران محترمانه باشد.
- آدم فضایی سوار سفینهاش شد و به فضا برگشت.
- میوهی موردعلاقهی من در فصل بهار، توت فرنگی است.
- فریده و فریبا با هم به برف بازی رفتند.
- عمو فرزاد، افشین را به خانهاش دعوت کرد.
- فرناز رنگ بنفش را دوست دارد.
- افسانه و فروزان به مسافرت رفتند.
- آفتاب برف روی زمین را آب کرد.
- چوپان وفادار از تصادف قطار جلوگیری کرد.
- مادرم برایم یک کاسه فرنی آورد.
- من در دفترم یک فیل بنفش رنگ کشیدم.
- فروزان در فکر خریدن یک فنجان بنفش است.
شما چه جملاتی را برای دیکته گفتن با حرف (ف، فـ) پیشنهاد میدهید؟
لطفا نظرات و پیشنهادات خود را در انتهای همین مطلب با ما و کاربران محترم سایت ستاره به اشتراک بگذارید.