به گزارش سلام نو، روزنامه همشهری نوشت: رسیدگی به این پرونده جنایی از صبح 10 تیرماه با پیدا شدن جسد مرد جوانی در حاشیه بزرگراه بعث آغاز شد. همان شب رانندگان خودروهایی که از کنار بزرگراه بعات عبور می کردند، خودروی تیبای را دیدند که سرنشینان آن در حال دعوای یکدیگر بودند. با اینکه هوا تاریک بود، شاهدان شاهد چند بار باز شدن عقب خودروی تیبی و برخورد به درخت و میزی در کنار بزرگراه بودند. سپس مردی که در صندلی عقب خودرو بود به حاشیه بزرگراه پرتاب شد و راننده نیز از خودرو پیاده شد و دو ضربه به صورت مرد جوان زد و سپس پشت فرمان نشست و متواری شد. شاهدان از این حادثه خبر دادند و تیمی متشکل از کلانتری 160 خزانه در محل حاضر شدند.
در محل حادثه جسد مرد جوانی را پیدا کردند که دست و پایش با طناب بسته شده بود و یک کش به گردنش بسته شده بود. جسد مقتول دارای آثار حمله بود و مشاهده شد که با قاتل درگیر شده است. به دستور قاضی محمدرضا صاحب جامه ای بازپرس جنایی تهران، تحقیقات گروهی از کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی تهران برای کشف اسرار این جنایت آغاز شد.
پس از بررسی جیب مقتول، شناسنامه وی را دریافت کردند و بدین ترتیب هویت وی را مشخص کردند. مقتول جوانی 25 ساله اهل یکی از شهرهای غربی کشور بود که در همان روز به پایتخت رفت اما هیچکس از سفر او به تهران اطلاعی نداشت. از سوی دیگر ماموران برای شناسایی عاملان این جنایت با بررسی تصاویر دوربین های مداربسته موفق شدند صاحب خودروی تیب را که مقتول از آن پرتاب شده بود شناسایی کنند. فرشید نام داشت، اهل یکی از استان های اطراف تهران بود که به دستور بازپرس جنایی تهران دستگیر شد.
یک سرنخ مهم
ملادیچ که مظنون اصلی این پرونده بود، با وجود شواهد پلیس منکر قتل شد و گفت تا زمانی که سرنخ جدیدی در این پرونده به دست نیاید، نقشی در این جنایت نداشته است. تحقیقات نشان داد مقتول مدتی پیش با خواهر فرشید (مظنون پرونده) در ارتباط بوده است. به این ترتیب بازپرس جنایی تهران دستور دستگیری خواهر فرشید را صادر کرد و او در بازجویی ها راز این جنایت را فاش کرد.
دختر جوان گفت: چندی پیش در شبکه مجازی ایمو با قربانی به نام سعید آشنا شدم. ساعد اهل یکی از شهرهای غربی کشور بود و با نزدیک شدن به روابطمان از من خواستگاری کرد. وی ادامه داد: بعد از مدتی سعید به ما پیشنهاد ملاقات داد و من که در یکی از استان های نزدیک تهران زندگی می کنم پذیرفتم در پایتخت با او ملاقات کنم اما نمی دانستم که او نقشه شومی در سر دارد.
وی ادامه داد: با سعید در یکی از خیابان های تهران قرار گذاشتم و او مرا با خود به محل سکونتش در یکی از شهرهای غربی کشور برد. اما در آنجا مرا در اتاقی حبس کرد و اجازه نداد بیرون بروم. ساعد با تهدید مرا مورد آزار و اذیت قرار داد و تمام پول و طلاهایم را گرفت. هر روز قبل از خروج از خانه در خانه ام را قفل می کرد و تمام وسایل ارتباطی را با خود می برد. او تهدید کرد که اگر قفل را بشکنم و به فکر فرار باشم، من و اعضای خانواده ام را خواهد کشت. تا اینکه بعد از 3 ماه تصمیم گرفت من را رها کند. شماره یکی از اعضای خانواده ام را خواست و من شماره موبایل برادرم را به او دادم. ساعد با برادرم تماس گرفت و از او خواست که برای من به تهران بیاید.
دختر جوان ادامه داد: برادرم پس از رسیدن به ترمینال جنوب و تحویل من، قصد داشت از سعید انتقام بگیرد و این انتقام منجر به مرگ او شد. وقتی خواهر مظنون اصلی پرونده همه حقایق را بیان کرد، دیگر جایی برای انکار باقی نماند، بنابراین فرشید (مظنون اصلی پرونده) قفل سکوت را شکست و اعتراف کرد که قصد دارد مقتول را مجازات کند، اما پایان این داستان منجر به قتل شد.
وی گفت: در اسفند ماه سال گذشته خواهرم به بهانه دیدن دوستش از خانه خارج شد و دیگر برنگشت. ما نگران او بودیم و مفقود شدنش را به پلیس شهرمان گزارش کردیم. حتی آگهی گمشده او را در سطح شهر پخش کردیم و برای یافتن او به سراغ همه دوستان و آشنایانش رفتیم اما اثری از او پیدا نکردیم.
وی ادامه داد: بعد از 3 ماه از یک شماره ناشناس با من تماس گرفت. آن طرف خط مردی بود که خود را سعید معرفی کرد و گفت خواهرم در آن مدت با او بوده است. خیلی عصبانی شدم از من خواست که به تهران بروم و خواهرم را تحویل بگیرم و به پایتخت رفتیم. وقتی به نقطه ملاقاتمان در ترمینال جنوب رسیدم متوجه دعوای خواهرم با سعید شدم.
فریاد زد و مردم جمع شدند. نزدیکتر که شدم خواهرم گفت سعید می خواهد دستبندهایش را بگیرد که با او دعوا کرده است. آن روز با حضور پلیس، سعید را دستگیر کردند و به کلانتری رفتیم. در طول مسیر خواهرم برایش تعریف کرد که در این مدت چه اتفاقی برای او افتاده است. بنابراین از او خواستم رضایت بدهد تا بتوانم خودم سعید را مجازات کنم. به محض اینکه از کلانتری خارج شدیم سعید را سوار ماشین کردم و دست و پایش را بستم. من فقط می خواستم او را تا حد مرگ کتک بزنم و انتقام خود را بگیرم، اما نقشه ام به مرگ سعید منجر شد.
بر اساس این گزارش، برادر و خواهر در این پرونده دستگیر شده اند و تحقیقات ادامه دارد.